مطلب زیر را آقای اسماعیل حسینپور برای فرارو ارسال کردهاند
در اوایل انقلاب مردم یک آبادی که عاشق ایران و انقلاب بودند و هستند با شنیدن خبر حضور بچه های «جهاد سازندگی» در روستایشان سر از پای نشناختند و پیر وجوان هزاران متر به پیشوازشان رفتند و از دور غباری پیدا شد و شور و شادمانی برخاست که ماشین جهادی ها آمد.
وقتی غبار نشست و مردم نزدیکتر رفتند و آنان را در آغوش گرفتند پیرمردی که چشمانش کم فروغ بود و دستانش را سایبان صورتش کرده بود از فرد کناری اش پرسید: او کیست که به همراه جهادی ها آمده است؟ قیافه اش آشناست؟ مرد گفت: پسر فلانی است، همان که مدتی خان آبادی بود. پیرمرد با حسرتی عمیق گفت:« مردم برگردید. برگردید به خانه هایتان بروید! ما از دست اینها انقلاب کردیم حالا باز هم که اینها همه کاره آبادی شده اند.»
حکایت آن آبادی و آن خانزاده فرصت طلب و رخنه کرده در نهاد انقلابی جهاد، حکایت امروز برخی دولتی های ماست. ما برای تحقق تغییر و حاکم شدن نگاه نو در عرصه مدیریت کشور در انتخابات شرکت کردیم و به روحانی«آری» گفتیم تا به بعضی ها از دولتمردان دیروز و مشی مردم انکارانه شان« نه» بگوید ولی ظاهرا برخی ها با رنگ عوض کردن و تزویر و چاپلوسی به دنبال به یغما بردن رنج و امید شیرین حامیان مظلوم روحانی هستند.
یکی از فرمانداران دولت دهم که در زمان برگزاری انتخابات اخیر ریاست جمهوری و شوراها فرماندار بوده است و پس از آن به خاطر سوء مدیریت و بی کفایتی و اهانت به قومیتهای مظلوم استان، توسط استاندار همان دولت عزل شده است، اخیرا با راهنمایی و حمایت برخی افراد ذی نفوذ در تهران، حکم جعلی فعالیت در ستاد روحانی ساخته یا دریافت کرده است و در هر کوی و برزن خود را طرفدار دولت «تدبیر و امید» می داند و به حکم جعلی دریافتی یا خودساخته مباهات می کند، غافل از این که او در آن زمان فرماندار و مجری انتخابات بوده است و باید انتخابات را بی طرفانه برگزار می کرده و داشتن فعالیت در هر ستادی همزمان با فرماندار بودن و برگزاری انتخابات بزرگترین تخلف است.
جالب این جاست در حالی این فرماندار معزول این حکم های جعلی ستاد دکتر روحانی را در دست دارد که در انتخابات اخیر نه به استناد قانون که از سر بی مهری و غرض ورزی و کینه با روحانی، از بین همه کاندیداها فقط دستور برش عکس دکتر روحانی از مقابل ستادش را داده است و خود با نیشخند بر این کار نظارت می کرده است و هنگامی که با اعتراض جوانان پرشور ستاد روحانی روبرو شده است که چرا چنین؟ نیروهای ستاد روحانی را با بدترین ادبیات مورد خطاب و تهدید قرار داده است.
حالا خودتان را جای همان جوانان بغض در گلو مانده ستاد روحانی که صدایشان از شهرشان هم فراتر نمی رود بگذارید که ببیند همان فرماندار نیشختد بر لب و شور جوانان را به سخره گرفته و آن هتاک در ستیز با مردم و جوانان حامی روحانی، حکم جعلی فعالیت در ستاد روحانی در جیب داشته باشد و جالب تر این است که همین فرد با رایزنی با برخی افراد ذی نفوذ شهر محل خدمتش در وزارت کشور ان شاءالله قرار است فرماندار دولت تدبیر و امید شود.
هرچند با درایت و تدبیری که وزیر عزیز و اندیشمند کشور جناب آقای رحمانی فضلی دارد اطمینان دارم که اجازه نخواهند داد این ناتوانان و این گندم نمایان جو فروش در این دولت رخنه کنند ولی تراکم بالای کار وزیر گرانقدر کشور شاید سبب شود که برخی افراد در وزارت کشور فضا را برای سوء استفاده از اعتماد ایشان و گماردن برخی افراد همسو با خویش و بیگانه با دولت در پست های مختلف فراهم کنند.
خنده ام می گیرد که چه ارتباط شیرینی بین حکایت آن آبادی و این فرماندار وجود دارد؟ آیا این فرماندار گزینی ها از تهران و بی توجهی به نظر حامیان استانی و شهرستانی روحانی در دولت تدبیر و امید ، امید سوز نیست؟ آیا این به سخره گرفتن رأی پاک جوانان و پیران و زنان دل آگاهی نیست که با هزاران بیم و امید به دکتر روحانی «آری» گفتند؟
آیا منتسب نمودن این افراد فرصت طلب و فریبکار دیروز و امروز، این نان به نرخ روز خوران شیفته پست و مقام به ستاد روحانی جفای بزرگی در حق رئیس جمهور و حامیان مظلوم روحانی نیست؟
ما مظلومیم، چه مظلومیتی از این بالاتر که عده ای ضد مشی و مرام دکتر روحانی امروز برای تصاحب پست فرمانداری، به دروغ بیرق نام روحانی را بر دوش بکشند و نه تنها خود را مسافر بی بلیط اتوبوس ندانند که خود را صاحب و راننده اتوبوس بنمایانند! در حیرتم این بیگانگان با آزادی و آزادگی که دارند هر روز مشق خفت بار دروغ و ریا کاری می نویسند چه نسبتی با روحانی و دولتش دارند؟
شگفتا برخی خیره سران دیروز و ایستادگان در برابر اراده مردم، امروز با قدرت شگفت چاپلوسی و حتی دست بوسی به دنبال تصاحب یک پست هستند و شگفت تر آن که اینها به نام روحانی و دولتش این جفاها را بر دلدادگان روحانی روا می دارند! چه مظلومیتی از این بالاتر که حامیان روحانی خواستار انتصاب فرمانداری همسو با دولت تدبیر و امید در شهرشان باشند؟
با دیدن این افراد شیفته جاه و مقام که می خواهند به هرقیمتی به پستی برسند یا در پستی بمانند به یاد شعر زیبای مولوی عزیز می افتم که:
زین همرهان سست عناصر دلم گرفت
شیر خدا و رستم دستانم آرزوست
در پایان می گویم: آقای روحانی تو مظلومی و ما مظلومتر از تو، دعا کن با این همه تزویر و ریا خداوند صبرت و صبرمان بدهد.