مذاکرات هسته ای میان ایران و 1+5 در ژنو ادامه دارد. در شرایطی که همگان خود را برای مذاکره ای معمولی مانند دور پیشین مذاکرات دولت یازدهم ایران با طرف غربی که سه هفته پیش رخ داد؛ مهیا کرده بودند؛ تمام پیش بینی ها در همان نخستین روز مذاکره میان دو طرف شکل و شمایل دیگری گرفت. پس از خوش بینی های محتاطانه نوبت به امیدواری های پررنگ تر و تیترهای پرطمطراق تر مانند "نزدیک شدن به توافقی بزرگ" رسید. با ورود ناگهانی جان کری وزیر امور خارجه امریکا به ژنو و استقرار وی در هتل محل اقامت هیات ایرانی و البته هیات اروپایی به رهبری کاترین اشتون همگان شمارش معکوس برای رسیدن به توافقنامه ای متفاوت البته در قالب همان گام اول مدنظر را آغاز کردند. سکوت خبری نیمه شب گذشته کار خود را کرد و امروز صبح در حالی زمزمه هایی مبنی بر ازسرگیری مذاکرات به گوش می رسد که دیگر از خوش بینی های حتی محتاطانه چندساعت پیش هم خبری نیست.
محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه ایران که در گفتگوی 24 ساعت پیش خود با دیپلماسی ایرانی تاکید کرده بود که میزان حساسیت مذاکرات به اندازه ای بود که وی به دعوت خانم اشتون در ژنو مانده و سفر خود را به ایتالیا لغو کرد؛ همچنان در صدر زمزمه های خبرنگاران مستقر در محل قرار دارد.
دیپلماسی ایرانی در گفتگوی اختصاصی خود با فرید زکریا روزنامه نگار و تحلیل گر امریکایی از وی در خصوص تیم هسته ای ایران و فراز و نشیب های این پرونده سوال کرد. این دانش آموخته دانشگاه هاروراد که چندهفته پیش مصاحبه ای با وزیر امور خارجه ایران هم داشته است در این گفتگو ضمن اشاره به این حقیقت که اتمام ابهام های غرب در خصوص برنامه هسته ای ایران به معنای پایان یافتن تمام تحریم ها نیست تاکید می کند که دولت باراک اوباما تغییر نظام در ایران را دنبال نکرده و به دنبال مذاکره است.
آنچه در زیر می خوانید متن گفتگوی دیپلماسی ایرانی با وی است:
مذاکران هسته ای میان ایران و 1+5 ادامه دارد. به نظر شما تیم مذاکره کننده فعلی با تیم قبلی چه تفاوت هایی دارد؟من اعتقاد دارم که این تیم کاملا با تیم پیشین هسته ای ایران متفاوت است. به نظر می رسد که این گروه شدیدا به یافتن راهکاری مشترک برای پایان دادن به این مشکل بزرگ متعهد است. اعضای تیم مذاکره کننده ایرانی اراده خوب و مصممی دارند و به خوبی متوجه نگرانی های غرب در خصوص برنامه هسته ای ایران هستند. با توجه به اینکه پیچ و خم های برنامه هسته ای ایران بسیار زیاد است و آنچه که غرب از ایران می خواهد در حقیقت شفافیت سازی های گسترده است من چندان مطمئن نیستم که ایرانی ها بخواهند در این مرحله به شفاف سازی های مورد درخواست غرب جواب کامل بدهند. من اعتقاد دارم که در داخل ایران مخالفت هایی برای به ثمر نشستن این مذاکرات وجود دارد و امیدوارم که صدای مخالفان با مذاکره هر روز بلندتر از دیروز نشود.
آیا این دیدگاه در میان سیاستمداران امریکایی وجود دارد که تغییر دولت در ایران به تغییر استراتژی این کشور در برنامه هسته ای هم منتهی شده است؟به گمان من مردم بسیاری در امریکا از انتخاب حسن روحانی به عنوان رئیس جمهور ایران خرسند شده اند. آنها بسیاری از گام های ابتدایی برداشته شده از جانب رئیس جمهور جدید ایران را به فال نیک گرفته اند. یکی از این گام های مورد استقبال غرب تیم هسته ای است که آقای روحانی در راس مذاکرات گذاشته است. گام مثبت دیگر هم انتخاب محمد جواد ظریف به عنوان وزیر امور خارجه ایران است . مردی که در امریکا به خوبی از وی یاد شده و مورد احترام است. اینکه ایا استراتژی هسته ای ایران هم تغییر کرده است مساله ای ست که باید به زمان واگذار شود. این باور عمومی وجود دارد که ایران ژست مذاکره را گرفته اما اساسا بنیان های مذاکره خود را تغییر نداده است. رئیس جمهور خاتمی هم چهره بسیار قابل احترامی بود اما بسیاری در غرب این تصور را دارند که در پایان روز او با مخالفت های جدی در داخل روبه رو شده و نتوانست استراتژی اصلی ایران را تغییر دهد. من گمان می کنم معمای پیچیده ای در حال حاضر در مقابل امریکایی ها قد علم کرده است. در امریکا گمان همه این است که در داخل ایران هستند افرادی که خواهان ایجاد ارتباط های گسترده میان این کشور و جامعه جهانی هستند اما مخالفت هایی با این مساله وجود دارد و ما در واشنگتن نمی دانیم که در نهایت دست کدام طرف در ایران بلند خواهد شد.
شما از مخالفت با مذاکرات در داخل ایران صحبت می کنید این در حالی است که ما مدتهاست در امریکا شاهد موضع گیری های متفاوت و تند از سوی برخی نمایندگان کنگره، سناتورهای سنا و لابی صهیونیست ها هستیم. آیا گمان می کنید که در نهایت باراک اوباما می تواند از پس این مخالفت های داخلی برآید؟به نکته خوبی اشاره کردید. بله، حرف شما درست است که مذاکرات نه تنها در داخل ایران که در امریکا هم مخالفانی دارد. بسیاری در امریکا به استراتژی ایران به دیده تردید نگاه می کنند. این افراد اعتقاد دارند که ایران به شکل مخفیانه به دنبال تسلیحات هسته ای است و این مذاکرات تنها برای فریب دادن جهان است ! به باور این مخالفان احتمال بسیار اندکی وجود دارد که ایران هیچ گونه امتیاز خاصی بدهد. این همان جبهه ای است که باراک اوباما و جان کری با آن در حال دست و پنجه نرم کردن هستند. همه امیدوارند که ایران در مسیر شفاف سازی گام بلندی بردارد و اوباما بتواند با در اختیار کنگره قرار دادن آن ، به نوعی اپوزیسیون را ساکت کند. اما در پاسخ مشخص به سوال شما باید بگویم که حق با شما است و در امریکا هم مانند ایران مخالفت هایی وجود دارد. این مساله هم در خصوص باراک اوباما و هم در خصوص روحانی مصداق دارد. شاید آنها در بسیاری از موارد با خود زمزمه می کنند که آیا طرف مقابل می تواند آنچه را که بر زبان می آورد عملی هم بکند. این در خصوص هر دو نفر مصداق دارد . بدان معنا که هم اوباما به موضع گیری های شفاهی روحانی با شک و تردید نگاه می کند و هم روحانی همین حس را نسبت به همتای امریکایی خود دارد.
آیا پایان ابهام های غرب در خصوص برنامه هسته ای ایران به معنای اتمام تمامی اختلاف ها میان دوطرف و لغو تمامی تحریم ها است و یا ما تنها زمانی شاهد لغو تمامی محدودیت ها و تحریم ها خواهیم بود که به قول برخی سناتورهای امریکایی آنچه که آنها لیبرال دموکراسی می خوانند در ایران پیاده شود؟سوال بسیار خوبی است. من گمان می کنم که برنامه هسته ای به تنهایی نمی تواند به تمامی اختلاف ها میان تهران – غرب پایان داده و تمامی تحریم ها هم با باز شدن گره های هسته ای پرونده ایران از میان برداشته نخواهد شد. مسائل مورد اختلاف کلان دیگری هم در این میان وجود دارد. غربی ها ادعا می کنند که ایران از حزب الله لبنان و گروه های شبه نظامی در عراق حمایت کرده و البته نیروهای خود را به سوریه هم اعزام می کند. بنابراین من گمان می کنم که به استثنا پرونده هسته ای چند مورد اختلافی دیگر هم وجود دارد که به تیره و تار شدن رابطه ها منتهی شده است . من فکر می کنم مساله دیگری که ایران باید مدنظر داشته باشد این است که اقداماتی مانند شعار مرگ بر امریکا و یا سوزاندن پرچم امریکا که در تهران سالهاست اتفاق می افتد این تصور را در واشنگتن به وجود اورده که امریکا ستیزی یک فاکتور غیرقابل انکار از ابتدای شکل گیری انقلاب تا به امروز بوده است . من واقعا نمی دانم که با این شرایط دو کشور چگونه می توانند به عادی سازی رابطه بیندیشند. اگر ایران مایل است که به عادی سازی رابطه با کشورهای غربی بیندیشد باید برخی از این رفتارها در طرف ایرانی تعدیل شود. این مساله غیرممکن هم نیست. چین کمونیست هم در دهه 60 این قبیل حرکات را تجربه کرده بود اما اندک اندک متوجه شد که بازگشت به جمع جهانی بیش از دور ماندن از آن به نفع این کشور است. من نمی دانم که آیا نخبگان ایرانی در راس حاکمیت این کشور به این مساله می اندیشند یا خیر؟
آیا فکر می کنید که دولت امریکا همچنان به دنبال تغییر نظام در ایران است؟من فکر می کنم که هنوز هستند افرادی در دولت که چنین طرحی را در سر دارند اما کل این استراتژی تغییر نظام با به پایان رسیدن دولت جورج بوش به اتمام رسید. من فکر می کنم که دولت باراک اوباما به دنبال تغییر نظام نیست. این مساله را از نخستین فعالیت های انتخاباتی وی پیش از رسیدن به کاخ سفید هم می توانستیم ببینیم. او در تمام کمپین های انتخاباتی خود و پس از آن تاکید کرد که به دنبال مذاکره با ایران است . امریکا در نخستین ماه های حضور باراک اوباما در قدرت دست خود را به سمت ایران دراز کرد. یکی از معاون های اوباما این مساله را تاکید کرده که این شخص رئیس جمهور امریکا بود که خواهان دیدار با روحانی شده بود. بنابراین اگر به تمام این گام های برداشته شده نگاهی بیندازید می بینید که امریکایی ها به دنبال تغییر نظام در ایران نیستند.