bato-adv
کد خبر: ۱۶۷۴۱۱
مطرح ترین اقتصاددانان ایران در گفتگو با فرارو بررسی کردند

خط مشی اقتصادی دولت؛ بستری برای یک جدال علمی

اگر در عرصه سیاست ایران رقابت میان اصولگرایان و اصلاح طلبان در جریان است در عرصه اقتصاد این جدال نهادگرایان و معتقدان به اقتصاد بازار آزاد است که همیشگی و دائمی است.
تاریخ انتشار: ۱۱:۵۴ - ۱۱ آبان ۱۳۹۲
فرارو- اگر در عرصه سیاست ایران رقابت میان اصولگرایان و اصلاح طلبان در جریان است در عرصه اقتصاد این جدال نهادگرایان و معتقدان به اقتصاد بازار آزاد است که همیشگی و دائمی است.

از این منظر در هفته های اخیر موضوع خط مشی اقتصادی دولت یادزهم باعث شد این دو گروه بار دیگر در مقابل هم صف آرایی کنند.

داستان از آنجا آغاز شد که رئیس کل بانک مرکزی پس از آنکه قیمت ارز رو به سراشیبی قرار گرفته بود در اظهاراتی اعلام کرد: «هیچ دلیلی برای کاهش بیشتر نرخ دلار در بازار آزاد وجود ندارد و اصلاً منطقی نیست قیمت دلار بیشتر از این پایین بیاید.»

سیف تاکید کرد: «نرخ فعلی دلار در بازار نرخ کف است و بیشتر از این پایین نخواهد آمد.»

سخنان رئیس کل بانک مرکزی که۲۹۰۰ تومان را نرخ کف دلار در بازار آزاد می دانست به سرعت واکنش بازار را به همراه داشت و در حالی که همه گمانه زنی ها خبر از شکسته شدن بیشتر نرخ ارز می داد، دلار و سایر ارزها با افزایش قیمت مواجه شدند.

این اتفاق باعث شد برخی اقتصاددانان همچون دکتر فیروزه خلعت بری نسبت به اظهارات رئیس کل بانک مرکزی انتقاد کند. خلعتبری در مقاله‌ای کارشناسی و اقتصادی از این اظهارنظر سیف انتقاد کرد و خواهان تقویت ارزش پول ملی و کاهش نرخ ارز بر اساس روند بازار شد.

وی اقدام سیف را نشانه بازگشت به سیاست های تعدیل اقتصادی در دهه ۷۰ دانست. اما چند روز بعد مسعود نیلی، رییس اتاق فکر اقتصادی دولت و مشاور اقتصادی رییس جمهور در مقاله ای به خلعتبری پاسخ داد و البته یکبار دیگر این مجادله ادامه یافت.

چند روز بعد هم احمد میرمطهری دبیرکل اسبق بورس تهران به حمایت از خلعتبری برخاست. میرمطهری با انتقاد از حامیان سیاست های تعدیل اقتصادی در دولت هاشمی گفت: «صاحبان این دیدگاه در اوایل دهه هفتاد با اجرای بسته سیاستی پیشنهادیشان در دولت وقت افول شدیدی در ارزش پول ملی، بحران بدهی ارزی در کشور، افزایش شتابان اختلاف طبقاتی و در مجموع شرایطی را پدید آوردند که در سال ۱۳۷۴ شاهد بروز تورمی نزدیک به ۵۰ درصد در اقتصاد شدیم.»

فرشاد مومنی استاد دانشگاه نیز نسبت به بازگشت حامیان سیاست‌های تعدیل ساختاری هشدار داده و گفت: «طرفداران اقتصاد رانتی و شوک درمانی در دولت یازدهم رخنه کرده‌اند.»

در این میان دکتر محمد طبیبیان که مدافع اقتصاد بازار آزاد است و در دهه 70 دارای سمت های مختلفی بوده در گفتگو با فرارو گفت: «کسانی که نسبت به سیاست های اقتصادی در دهه 1370 انتقاد می کنند هیچ حرف مشخصی ندارند.»

طبیبیان با بیان اینکه سیاست های اقتصادی دهه 70 سیاست های بسیار خوبی بود گفت: «این سیاست ها باعث شد کشور پس از پایان جنگ ساخته شود؛ آن هم در زمانی که درآمد کشور از فروش نفت بین 8 تا 20 میلیارد دلار در سال بود.»

وی ادامه داد: «بسیاری از پروژه هایی که امروز در حال بهره برداری در کشور است همچون سدها، نیروگاهها، پالایشگاهها، صنایع، زیربناها، راهها، راه آهن، شبکه گاز و شبکه مخابرات تماما در آن دوره ساخته شد یا مبانی آن برقرار گردید؛ در حالی که کشور با بازسازی خرابی های حاصل از جنگ درگیر بود. حال چطور این افراد عنوان می کنند آن سیاست ها موفق نبود؟» (متن کامل صحبت های طبیبیان را اینجا بخوانید.)

اما دکتر حسین راغفر در پاسخ به سخنان طبیبیان در گفتگو با فرارو گفت: «سیاست های اقتصادی در دهه 1370 کاملا ناموفق بود و بسیاری از نابسامانی های اقتصادی و اجتماعی که امروز وجود دارد محصول آن دوره است.»

راغفر با تاکید بر اینکه از اقدامات و سیاست های دولت علائمی دیده می شود که موجب تشدید نگرانی ها درباره اجرای دوباره سیاست های تعدیل اقتصادی می شود خاطرنشان کرد: «تیم اقتصادی دولت فعلی تقریبا همان تیم اقتصادی دوره آقای هاشمی است که به اقتصاد بازار گرایش دارند. اینها برای حل مسائل اقتصاد کشور طرحی ندارند. طرح آنها همین واگذاری همه چیز به انگیزه های شخصی و مکانیسم عرضه و تقاضا است، در حالی که این دست نامرئی از روز اول آرتروز داشته است.»

راغفر با تشریح هزینه های اجتماعی ناشی از اجرای سیاست های تعدیل اقتصادی می گوید: «از اوایل دهه 70 است که ما شاهد شکل گیری پدیده هایی مانند زنان خیابانی، بچه های خیابانی، افزایش اعتیاد و طلاق هستیم و خانواده ها مجبور شدند برای امرار معاش چند شغله شوند که اینها نشانه هایی از آمریکای لاتینی شدن اقتصاد کشور است.» (متن کامل صحبت های راغفر را اینجا بخوانید.)

پس از اظهارات راغفر این بار نوبت دکتر موسی غنی نژاد بود که به دفاع از سیاست های اقتصادی دهه 70 برخیزد.

غنی نژاد که همچون طبیبیان به اقتصاد بازار آزاد گرایش دارد در گفتگو با فرارو گفت: «مخالفین سیاست های اصلاح اقتصادی در دهه 70 بیشتر مخالفان سیاسی هستند تا اقتصادی؛ چون حرف مشخصی نمی زنند. آنها معتقدند اجرای سیاست های اصلاح اقتصادی در دهه 70 موجب بهم ریختن اقتصاد کشور شد؛ در حالی که اگر آن سیاست ها اجرا نمی شد اقتصاد ایران به مرحله فروپاشی کامل می رسید.»

غنی نژاد معتقد است: «جهت گیری سیاست های اقتصادی در دهه 70 درست بود، اما این سیاست ها در اجرا به اشکالاتی به خصوص در حوزه سیاست های پولی برخورد. یعنی سیاست های اصلاح پولی و ارزی درست انجام نشد.»

وی هم چنین با بیان اینکه آنچه در دهه 70 اجرا شد سیاست اصلاح اقتصادی بود معتقد است: «اکنون باید با توجه به تجربیات گذشته سیاست اصلاح اقتصادی در دستور کار دولت قرار بگیرد.» (متن کامل صحبت های غنی نژاد را اینجا بخوانید.)

پس از این سخنان، دکتر عباس شاکری رئیس دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبائی ضمن انتقاد از سیاست های تعدیل اقتصادی در گفتگو با فرارو گفت: «طراحان اين سياست ها بدون توجه به ساختارها، نهادها، مسائل سياسي - اجتماعي، ميزان وابستگي اقتصاد، وضعيت شفافيت بودجه و نظام بانكي، محور اصلاحات را بر آزاد كردن چند قيمت كليدي و ساخت تعدادي صنعت و كارخانه مبتني كردند.»

شاکری معتقد است: «با صرف رها كردن چند قيمت اصلاحات انجام نمي شود. لحاظ سياست هاي اينگونه باعث شد يك بخش نامولد در اقتصاد شكل بگيرد و زمينه هاي تضعيف توليد و فعاليت هاي مولد فراهم شود. به طوري كه اين بخش امروز دولت و بخش توليد را فلج كرده است.»

شاکری در پاسخ به غنی نژاد که گفته بود راه حل مقابله با رانت خواری ها یکسان سازی قیمت ها است گفت: «البته بحث ما اين نيست كه اصلاح قيمت ها نبايد انجام شود و ضروري نيست. ما هم قبول داريم كه قيمت هاي نسبي وضعيت خوبي ندارند. اما شما توجه كنيد ما بيست و چند سال است كه داريم اصلاح قیمت مي كنيم و وضعيت قيمت هاي نسبي ما از روز اول بدتر است و اين ها همه حاصل آن تفكري است كه بي توجه به هزاران عامل مبنايي، راه اصلاح اقتصاد و توسعه كشور را رها كردن قيمت هاي كليدي آن هم بدون هيچ بستري خلاصه مي كند.» (متن کامل صحبت های شاکری را اینجا بخوانید.)

همچنین دکتر فرشاد مومنی نیز که یک اقتصاددان نهادگرا محسوب می شود در گفتگو با فرارو گفت: «برنامه تعدیل ساختاری هم به اعتبار تجربه ایران و هم به اعتبار تجربه اکثریت قریب به اتفاق کشورهای در حال توسعه در دهه های 1980 و 1990 نتایجی به بار آورد که این دهه ها برای کشورهای موردنظر دهه های از دست رفته و فاجعه آفرین در تاریخ اقتصادی معاصر جهان ثبت شد.»

این استاد دانشگاه خاطرنشان می کند: «این برنامه نه نسبتی با شرایط، مسائل و نیازهای کشور داشت و نه پایه های فکری آن نسبتی با بنیان های فکری - فلسفی و ارزشی جامعه ما داشت.»

مومنی در پاسخ به مدافعین سیاست های اقتصادی دهه 70 که معتقدند منتقدین این سیاست ها حرف مشخصی ندارند می گوید: «ما به واسطه نقد برنامه تعدیل ساختاری، هم حرف های خیلی مشخصی را مطرح کردیم و هم راه حل های مشخصی ارائه دادیم و هم کانون های اصلی بحران آفرینی بسته سیاستی تعدیل ساختاری را نشان دادیم. لذا بنده صمیمانه به آنها توصیه می کنم لااقل ابتدا بخوانند و سپس اظهارنظر کنند.»

مومنی معتقد است در دوره خاتمی به بحث های منتقدین سیاست های تعدیل توجه شد و دولت اقدام به شوک درمانی نکرد؛ اما در دوره احمدی نژاد به حرف های طرفداران این سیاست ها توجه شد که نتیجه آن را همه مشاهده کردند.»

مومنی که در سال های دهه اول پس از پیروزی انقلاب دارای مسئولیت در دولت بوده با استناد به گزارش دفتر اقتصاد کلان در سال 1379 می گوید: «شاخص بهره وری در دوره جنگ 5 برابر دوره اجرای تعدیل ساختاری بود.» (متن کامل صحبت های مومنی را اینجا بخوانید.)

اما محمد خوش چهره استاد اقتصاد دانشگاه تهران در گفتگو با فرارو ضمن انتقاد از طرفداران و منتقدین سیاست های تعدیل اقتصادی معتقد است: «دولت باید در برخی حوزه ها مداخله کند و در برخی حوزه ها مداخله نکند. لذا نسخه موردنظر نه سیاست های تعدیل است که طبق آن مکانیسم قیمت ها و بازار تعیین کننده است و نه سیاست های غیرتعدیل است که تصور می شود با نفی مکانیسم قیمت ها راه درست طی خواهد شد.»

وی معتقد است: «اکنون انحرافی در نظام تصمیم گیری و سیاست گذاری ایران وجود دارد و آن این است که زمامداران باورها، سلایق و ایده های شخصی خود را اساس تصمیم گیری قرار می دهند.» (متن کامل صحبت های خوش چهره را اینجا بخوانید.)
bato-adv
ناشناس
Finland
۱۶:۳۷ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۱
اقتصادیعنی کارکردن بهره وری هدف گذاری درایران فقط حرف حرف حرف
مجله خواندنی ها
انتشار یافته: ۱