روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله خود با عنوان «الزامات منسوبین امام» نوشت: در روزهاي اخير، اعتراضات زيادي به بعضي منسوبين امام خميني رضوانالله تعالي عليه به خاطر سخناني كه از آنها در رسانههاي مكتوب يا مجازي منتشر شده، صورت گرفته است و هنوز هم ادامه دارد. اينكه آيا اين اعتراضات درست است يا نه؟ مقوله مهمي است كه بايد مورد توجه قرار گيرد تا هم منسوبين با وظايف خود آشنا شوند و هم معترضان بدانند در چه چارچوبي ميتوانند اعتراض كنند.
قبل از پاسخ دادن به اين سؤال، لازم است به جايگاه امام خميني اشارهاي داشته باشيم تا بهتر بتوانيم مقوله مورد نظر را مورد بررسي قرار دهيم.
امام خميني، از نوادر تاريخ است كه به دليل ويژگيهاي كم نظير توانست كارهاي بزرگي انجام دهد و مسير تاريخ را در يكي از حساسترين مقاطع تغيير دهد. اهميت امام خميني فقط به اين نيست كه انقلاب اسلامي را رهبري كرد و به پيروزي رساند و نظام جمهوري اسلامي را در ايران بنيان گذاشت. اين كارهاي بزرگ از نتايج شخصيت كم نظير امام خميني است كه با تهذيب نفس، اخلاص، بياعتنائي به ماديات، توجه عميق به مبدأ و معاد، رسيدن به قله بلند عرفان و پايبندي تام و تمام به احكامالله شكل گرفته بود. با اين ويژگيها بود كه امام خميني محبوب قلوب شد و توانست با دست خالي تمام قدرتهاي جهاني مسلط بر ايران را وادار به عقب نشيني كند و رژيم دو هزار و پانصد ساله شاهنشاهي را ساقط نمايد و مردم ايران را از يوغ بردگي شاهان و زنجيرهاي اسارت استبداد و استعمار آزاد سازد و به استقلال برساند.
اين، فقط بخش كوچكي از كاركرد شخصيت بزرگ امام خميني است. كار بزرگ تر، ايجاد تغييرات گسترده در نگاه انسانهاي معاصر به تاريخ و مسيري است كه بايد براي زندگي انساني در پيش بگيرند. امروز، هيچ نقطهاي از جهان را نميتوان پيدا كرد كه تأثيري از افكار بلند امام خميني در ابعاد انساني، اسلامي و انقلابي در خود نداشته باشد. محافل علمي، فكري، سياسي، فرهنگي و اجتماعي در سرتاسر جهان با آرمانهاي امام خميني آشنا هستند و تحت تأثير افكار ايشان قرار دارند. حتي مخالفان و دشمنان امام خميني نيز در عين حال كه در جبهه مقابل قرار دارند، براي وي احترام قائل هستند و او را يك انسان فوقالعاده ميدانند.
نكته بسيار مهمي كه بايد مورد دقت قرار گيرد اينست كه جاذبه امام خميني به قدرت مادي و حكومتي مربوط نميشد. امام، بر دلها حكومت ميكرد و حكومت بر دلها به امور فوق مادي تكيه دارد. يكي از روشنترين نشانههاي اين واقعيت اينست كه امام خميني هم اكنون نيز كه حدود ربع قرن از رحلت اين عزيز دوران ميگذرد همچنان بر قلبها حاكم است و حتي جاذبه بيشتري براي مردم دارد و روز به روز براين جاذبه افزوده ميشود.
با چنين تصويري كه از امام خميني داريم، طبيعي است كه جايگاه ايشان با ساير افراد متفاوت است. اين جايگاه، الزاماتي دارد كه يكي از آنها به منسوبين امام مربوط ميشود؛ فرزندان؛ نوادگان، ساير بستگان و حتي دوستان و پيروان.
در روايات داريم كه ائمه معصومين عليهم السلام به شيعيان توصيه و تأكيد ميفرمودند مواظب رفتارها و گفتارهاي خود باشند زيرا انتساب آنها به ائمه موجب ميشود با اعمال و گفتارهاي مثبت خود موجب زينت و با اعمال و گفتارهاي منفي خود موجب وهن ائمه نزد ديگران شوند. اين، يك انتظار عقلائي است كه پشتوانه شرعي، اخلاقي و اجتماعي نيز دارد و به همين جهت است كه مردم از انسانهاي بزرگ و منسوبين آنها انتظار دارند به همان ميزان كه بزرگ هستند يا به بزرگان وابسته هستند رفتار و گفتار ممتازتري نيز داشته باشند.
اخيراً مطالبي از بعضي منسوبين امام خميني در بعضي رسانهها به ويژه رسانههاي مجازي منتشر شده كه دور از انتظار است. اظهاراتي در مورد حجاب، معاشرت، چگونگي پوشش، طنزپردازي و حتي نسبت دادن آن به امام و مهمتر از همه، بيحرمتي نسبت به شهدا و خانوادههاي آنها از جمله مطالبي هستند كه از بعضي منسوبين امام منتشر شده و موجب نگراني و حتي اعتراض مردم گرديده است. در اين زمينه، چهار نكته را بايد همه به خاطر داشته باشيم.
اول آنكه كسي نبايد از منسوبين امام انتظارداشته باشد در همه زمينهها مثل امام زندگي كنند. آنها ميتوانند همچون ساير مردم، بدون اينكه ملزم به انجام همه اموري كه امام انجام ميدادند و يا ترك همه اموري كه امام ترك ميكردند، عضوي از جامعه باشند. ميدانيم كه امام خميني به انجام بسياري از امور مقيد بودند، از انجام بسياري از اموري كه مردم عادي انجام ميدهند پرهيز ميكردند و در مجموع زندگي خاصي داشتند كه افراد عادي نميتوانند آنگونه زندگي كنند. منسوبين امام، الزامي ندارند مانند امام و با همان ويژگيها زندگي كنند. بنابر اين، از اين نظر، منسوبين امام با ساير مردم فرقي ندارند.
دوم آنكه منسوبين امام، در عين حال كه از نظر چگونه زندگي كردن با ساير مردم فرقي ندارند، اين الزام را دارند كه حريم امام را در گفتار و رفتار نگهدارند. آنها نبايد سخني بگويند كه موجب وهن امام شود و يا اقدامي نمايند كه در چشم مردم موجب وارد شدن لطمه به امام گردد. حتي اگر نقطه نظراتي دارند كه بيان آنها و اقدام آشكار براي انجام آنها موجب وهن امام يا پيدايش تغييري در نگاه مردم به امام ميشود نبايد آن را رسانهاي و عمومي كنند. زيرا مردم به آنها از منظري نگاه ميكنند كه ويژگيهاي امام را ميبينند و اگر از آنها سخني بشنوند يا رفتاري ببينند كه مغاير با آنچه از اين منظر ميبينند باشد، خلاف انتظار است و ممكن است با حفظ حريم امام منافات داشته باشد.
سوم آنكه در ميان معترضان، افراد و جريانهائي وجود دارند كه نه از سر دلسوزي براي امام بلكه با هدف بهرهگيريهاي سياسي اقدام به اعتراض و فضاسازي ميكنند. اين دسته از معترضان با استفاده از چنين فرصتي درصدد انتقام گرفتن از رقباي سياسي و جبران شكستهاي خود بر ميآيند تا از آب گل آلود شده ماهي مقصود را صيد كنند. بديهي است كه به اين گونه افراد و جريانات نبايد فرصت چنين سوء استفادههائي داده شود. گفتن و نوشتن مطالبي كه بهانهاي به دست اينان بدهد، علاوه بر اينكه خلاف شأن امام و رعايت نكردن حريم ايشان است، نوعي كمك كردن به فرصت طلبان نيز محسوب ميشود و به هر دو جهت مذموم و محكوم است.
و چهارمين نكته آنكه متولي حرم امام بودن و عنوان يادگار امام را داشتن نيز الزاماتي دارد كه يكي از آنها جلوگيري از اقدامات حرمت شكنانه توسط منسوبين امام است و درصورت عدم امكان و يا مواجه شدن با عمل انجام شده، نشان دادن عكس العمل فوري و تصحيح يا تكذيب مطلب يا مطالبي است كه موجب نگراني و اعتراض مردم ميشود و بهانهاي به دست فرصت طلبان ميدهد. اگر زبانها و قلمهائي به هنگام اهانت افراد خودسر يا جريانهاي انحرافي به بيت امام، خود را موظف به دفاع از امام و منسوبين ايشان ميدانند، در موارد مقتضي اين انتظار را نيز دارند كه متوليان بيت، منسوبين امام را مديريت كنند و به وظيفه پيشگيري عمل نمايند و درصورت بروز تخلف، در اسرع وقت عكسالعمل قاطع و روشن نشان دهند. پاي بندي به الزامات منسوب امام بودن است كه براي منسوبين حرمت ميآورد و كساني كه اين الزامات را رعايت نكنند نبايد انتظار داشته باشند مردم براي آنها حرمتي قائل شوند. مردم، به امام علاقمند هستند و اين ارادت را با هيچ چيز معامله نميكنند حتي با منسوب امام بودن.
احسنت