bato-adv
کد خبر: ۱۶۳۷۰
راجر کوهن در نیویورک تایمز پیشنهاد می دهد

ناگزیریم با ایران مذاکره کنیم

تاریخ انتشار: ۱۴:۲۶ - ۰۲ آبان ۱۳۸۷
به گزارش سرویس بین الملل فرارو؛ راجر کوهن، سرمقاله نویس نیویورک تایمز ، روز پنجشنبه در مقاله ی خود ، با اشاره به قدرت ایران و نقاط ضعف امریکا، پیشنهاد کرده است که هر کسی که در انتخابات امریکا پیروز شود ناچار باید وارد مذاکره و معامله با ایران شود و ابتدا، رهبر عالی مقام جمهوری اسلامی ایران را بدین امر، متقاعد سازد.

سرمقاله را در زیر بخوانید:

نيكلاس برنز تا زمان بازنشستگي در اوايل سال جاري ميلادي معاون وزير خارجه در امور سياسي و مهم ترين مذاكره كننده آمريكايي در باره ايران بود.

یا می دانید  وی در طول سه سالي كه در اين سمت بود، چند بار با يك ايراني ملاقات كرد؟ حتي يك بار هم ملاقات نكرد.

برنز اجازه اين كار را نداشت. اگر ايرانيان غني سازي اورانيوم را تعليق مي كردند و بر سر ميز مذاكره مي نشستند، در آن صورت قرار بود حضور وي به عنوان پاداش محسوب شود.

برنز كه اكنون 52 سال دارد ، در سال 1980 به وزارت خارجه آمريكا پيوست. وي از نسلي از ديپلمات هاي آمريكايي است كه هرگز پايش به ايران نرسيده است. ايران حتي با نفت بشكه اي 70 دلار و نه دو برابر آن، قدرت در حال ظهور در خاورميانه است.

اجازه دهيد كه در اين مورد بي پرده سخن بگويم: اگر مي خواهيم در مورد خاورميانه جدي باشيم، اين روند بايد تغيير كند.

وال استريت موجب شده است كه سياست خارجي در مبارزات انتخاباتي آمريكا به حاشيه رانده شود، ولي در 5 نوامبر (روز انتخابات رياست جمهوري آمريكا) به صحنه اصلي باز خواهد گشت. رييس جمهور بعدي بر روي ميز خود پرونده دو جنگ سخت (عراق و افغانستان) و جدول زماني فشرده دو ساله براي ممانعت از دسترسي ايران به توانايي ساخت تسليحات هسته اي را دارد.

چنين دستور كاري عمدتا در ارتباط با ايران است. به جز مسئله هسته اي كه بر همه چيز برتري يافته، ثبات بلند مدت در عراق و افغانستان و به همين ترتيب صلح در لبنان و حل و فصل مناقشات اسراييل-فلسطين بدون همكاري ايران غير قابل تصور است.

نظر باراك اوباما و جان مك كين در مورد ايران با هم چندان فرقي ندارد. اوباما در مورد ايران گفته است كه "صحبت نكردن با آنها براي ما مفهومي ندارد."

مك كين سرود "ايران را بمباران كنيد" بر وزن آهنگ مشهوري توسط گروه "بيچ بويز" سر داده كه بدون شك جنبه شوخي داشت و لي منعكس كننده لحن مقابله جويانه سياست خارجي وي بود.

شعار مبارزاتي مك كين مبني بر "اول كشور" به نظر مي رسد به معناي اين باشد كه "بقيه جهان در مرحله بعد قرار مي گيرد."

برنز همانند اوباما معتقد است كه اكنون زمان گفت و گو با ايران است. وي به من گفت "لازم است كه ايالات متحده به يك راهبرد جاه طلبانه تري متعهد شود. ما بعد از عراق، مسئوليت داريم كه قبل از تصميم در مورد استفاده از زور نشان دهيم كه تمامي راه هاي ديپلماتيك مورد بررسي قرار گرفته است. اگر آنها بر سر ميز مذاكره بيايند و امتناع ورزند، در آن صورت ما نفوذ بيشتري بر چيني ها و روس ها براي تصويب تحريم هاي بسيار شديدتر خواهيم داشت."

اكنون زمان آن فرا رسيده كه شرط تعليق غني سازي قبل از شروع گفت وگوها را كنار بگذاريم. اين شرط فايده چنداني ندارد – ايران هميشه مي تواند غني سازي را از سر بگيرد – و بهانه اي را در اختيار ايران قرار داده است.

همچنين زمان آن فرا رسيده – سال آينده سي امين سالگرد انقلاب ايران خواهد بود – كه در نگرش كلي آمريكا نسبت به ايران بازنگري به عمل آید. نقطه شروع خوب اين است كه بتوان آيت اله علي خامنه اي رهبر عالي مذهبي ايران را متقاعد كرد .

انقلاب ايران يك قيام مذهبي و همچنين يك قيام ملي عليه مداخله آمريكا در اين كشور و از جمله كودتاي سيا در سال 1953 و حمايت از شاه بود. (آيت اله) خامنه اي مي داند كه هويت، هنوز پشتوانه قدرت وي مي باشد و رهبري ايران يك جبهه ضد آمريكايي است كه هنوز روي خيابان هاي (كشورهاي) مسلمان حساب مي كند.

او همچنين مي داند كه تا چه اندازه قدرت ايران در سال هاي اخير افزايش يافته كه اين افزايش قدرت تا حدي به خاطر بركناري صدام حسين از قدرت توسط آمريكا و وارد كردن شيعيان هم كيش وي به صحنه قدرت در بغداد مي باشد. او مي داند كه حزب اله و حماس مورد حمايت ايران اكنون نيروهاي تزلزل ناپذير هستند. او مي داند كه نيروهاي نظامي آمريكا تا چه اندازه پراكنده هستند. او مي داند كه تا چه اندازه برنامه هسته اي در داخل كشور به عنوان نشاني از جاه طلبي هاي منطقه اي ايران محبوبيت دارد. و مي داند كه اسراييل بمب (هسته اي) دارد.

اين ها حقايق هستند. شايد كه خوشايند نباشند ولي اگر بخواهيم درسي از سال هاي رياست جمهوري بوش بگيريم بايد بدانيم كه رؤيايي عمل كردن بي فايده است. هزينه ي دست دادن با آمريكا براي (آيت اله) خامنه اي گزاف است.

ولي ايران همچنين داراي منافع مشتركي با آمريكا مي باشد. در جلوگيري از تجزيه عراق، در جلوگيري از بازگشت طالبان به قدرت در افغانستان، در جلوگيري از رويارويي خشونت آميز بين سني و شيعه. ايران خواستار امنيت، دسترسي بيشتر به اقتصاد و در نهايت از سر گيري روابط ديپلماتيك با ايالات متحده است.

همه ي اينها اين مطلب را به من مي گويند كه بايد در سطح كلان فكر كرد. با وجودي كه مسئله هسته اي بسيار حساس است ولي بيش از اندازه به آن فكر نكنيد. همه چيز را مورد بررسي قرار دهيد. واقع گرا باشيد و بگوييد: ما داراي منافع هستيم. شما داراي منافع هستيد. آيا زمينه هايي وجود دارند كه اين منافع با هم تلاقي کنند؟

خطابه سر ندهيد. درس اخلاق ندهيد. خواستار همه چيز نباشيد ( پايان دادن به برنامه هسته اي و تروريسم و مداخله در لبنان و غزه) بدون آن كه ابزار لازم براي حمايت از درخواست ها را داشته باشيد. شكست بوش در اينجا بوده است.

من از هم اكنون فريادهاي خشمگين را مي شنوم. ولي محمود احمدي نژاد كه دست كم تا انتخابات سال آينده رييس جمهور خواهد بود ، مي خواهد اسراييل را از نقشه محو كند! او هولوكاست را تكذيب مي كند! قدرت هاي سني مانند عربستان سعودي براي به دست آرودن بمب هسته اي خود مسابقه خواهند داد مگر آن كه ما سانتريفيوژهاي ايران را  از کار بیندازیم!

در پاسخ ، خواهم گفت : بر واقعيت هاي امروز با خونسردي تمركز كنيد. ايران هنوز ظرفيت هسته اي ندارد. اكنون زمان گفت و گو است.

و اكنون زمان آن است كه بزرگ ترين شخصيت هاي آمريكايي را صرف نظر از وابستگي حزبي آنها پيدا كرد و مذاكرات را توسط آنها شروع كرد. همان گونه كه اوباما خاطر نشان كرده است: "ما با استالين مذاكره كرديم. ما با مائو مذاكره كرديم."
bato-adv
مجله خواندنی ها
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین