ـ شما و آقامحسن و آقایاسر و فاطمه خانم، هر كدام یك جلد از خاطرات پدر را منتشر كردهاید، آیا جلد بعدی یعنی خاطرات سال 64 با نام فائزهخانم منتشر خواهد شد؟
نه، ساراخانم، نوه حاجآقا، جلد بعدی را آماده میكنند.
ـ این تصمیم اما آیا برآمده از محذوریتهای سیاسی نیست؟
نه، ما توی این چیزها سیاسی برخورد نمیكنیم. فائزه رفته بود خارج درس بخواند. تازه برگشته و نبودهاست كه روی خاطرات كار كند. مطمئن باشید كه مشكلی نیست. هر كس كه سرش خلوتتر باشد، عهدهدار كار یك جلد میشود.
در درجه اول میخواهیم كه تمام فامیل درگیر این كار شوند تا بچههای فامیل، خاطرات حاجآقا را بخوانند. خود خانواده حاجآقا باید بدانند كه خاطرات حاجآقا چه بودهاست. اما دلیل دوم: یكسری مسائل توی خاطرات هست كه به آبروی افراد ربط دارد و بنابراین باید بازبینی توسط افرادی صورت بگیرد كه محرم باشند. فقط به خانواده میتوان اطمینان صددرصد داشت و بنابراین اگر نكتهای در خاطرات حاجآقا باشد كه سری و نظامی است یا به آبروی افراد مربوط میشود، بهتر است كه از چشم افراد خانواده بگذرد تا افراد بیرونی.
ـ آقای هاشمی در انتخاب مسئول تدوین خاطرات هر سال دخالتی ندارند؟
نه اصلاً
ـ با این حساب خاطرات سال 68 را چه كسی آماده میكند؟
نمی دانم؛ باید ببینم.
ـ یعنی سال با سال فرق نمیكند؟
نه، مثلاً محسن به من زنگ زد و گفت تو فرصت كافی داری، بیا خاطرات سال 62 را آماده كن. بالاخره محسن رئیس دفتر نشر است.
در انتشار خاطرات تغییری صورت نمیگیرد و تنها نكاتی حذف میشوند كه جنبه سری داشته باشد یا به آبروی افراد مربوط باشد. تغییرات دیگر هم صرفاً ویرایشی و لفظی است.
ـ آیا سانسورها بیشتر از این چیزی نیست كه فرزند آیتالله میگوید؟ چرا مثلاً وقتی به سال 60 میرسیم، ردپایی از حوادث بسیار آن سال، در خاطرات آقای هاشمی نیست؟ آیا پدر خاطرات خویش را حسابگرانه و متناسب با زمان انتشار خاطرات، مینوشتهاست یا كه اكنون بخشی از دستنوشتههای ایشان را به جبر زمان، حذف و تعدیل میكنید؟
هیچ سانسور نشده. شاید در خاطرات سال 62 كه من آماده كردم، كلاً دو صفحه هم سانسور انجام نشدهباشد، بعد هم شما اگر بخواهید تمام اتفاقات را در یك صفحه بنویسید، چه مینویسید؟ حاج آقا مثلاً به ماهیت یك اختلاف اشاره میكرده اما وارد جزئیات نمیشده چون ضرورتی نداشته و نمیشده هم كه هر روز ایشان یك گزارش كامل بنویسد. حاج آقا هر روز صبح ساعت 6 بیدار میشده، روزی 10 تا 12 ساعت كار میكرده و 15 تا 20 ملاقات روزانه داشتهاست. ایشان چطور باید همه روز را گزارش بدهد. مجبور به اختصارنویسی بودهاست. از سوی دیگر كسی كه امروز خاطره مینویسد نمیتواند فكر كند كه 20 سال بعد شرایط چیست تا بر آن مبنا خاطره بنویسد. اگر كسی اینقدر هنرمند باشد كه بتواند شرایط 20 سال بعد را پیشبینی كند، واقعاً هنرمند است.
ـ یعنی هیچ بخش در خاطرات نیست كه گذاشته باشید تا 30 سال دیگر منتشر شود؟
نه، اینطور نیست. شاید فقط یكسری جملات سری باشد كه حذف شدهاند.
مهدی هاشمی در شهادت سخن خویش به دو خاطرهای اشاره میكند كه در خاطرات 63 پدر، حاشیه پردامنهای ایجاد كردهاست. یكی آنجایی كه اكبر هاشمی رفسنجانی، روایتگر خستگی امام خمینی از عهدهداری مسئولیت رهبری است و دیگر آنجایی كه او توافق با امام برای حذف شعار مرگ بر شوروی و مرگ بر آمریكا را روایت میكند .
ـ دلیل حاشیهساز شدن سخنان اخیر هاشمی در چیست؟
حاجآقا را چون روزبهروز تضعیف كردهاند، بیشتر هدف حمله قرار میگیرد.
ـ بعضیها میپرسند كه چرا آقای هاشمی از سال 60 به بعد خاطرات روزانه داشته است. مثلا علیاصغر حاجسیدجوادی جزوهای در آورده و در آن پرسیدهاست كه آیا آقای هاشمی بعد از حذف غیرخودیها و یكدست كردن قدرت، خاطرهنویسی را آغاز كردهاست؟
بالاخره این حرفها هست. تاریخنویسی این حرفها و بحثها را دارد. آقای هاشمی سال 60، تازه خاطرهنویسی روزانه را شروع كردهبود. نمیتوان برای این تصمیم، دلیلتراشی كرد.
ـ شنیدهایم كه خاطرات آقای هاشمی را رهبری هم قبل از چاپ میخوانند، درست است؟
سال 60 و 61 را قبل از چاپ فرستادیم خدمت رهبری تا ایشان هم بخوانند. ایشان هم خواندند و هیچ نظر خاصی هم ندادند.
ـ چرا 62 به بعد را ندادید؟
دلیل خاصی نداشت. ما میخواستیم فقط ایشان را در جریان چگونگی كار، در ابتدای آن قرار دهیم.
ـ تا حالا چند نامه و سند مهم در خاطرات آقای هاشمی منتشر شدهاست كه یكی از آنها، نامه پنج نفر از سران حزب جمهوری به امام درباره بنیصدر است كه نامه تند و صریح است. چه الزامی بودهاست كه این نامهها در خاطرات بیایند؟
در خاطرات هر سال نامه یا اسناد مهمی كه به خاطرات آن سال مربوط باشد را حاج آقا دارد و میدهد تا ما منتشر كنیم.
ـ آیا هیچ هدف سیاسی در انتشار این نامهها وجود ندارد؟
به هیچ وجه، اصلا این نامهها كه برای اولین بار منتشر نشدهاند. در خانه مردم بودهاند. این نامهها، بههیچوجه سری و محرمانه نیستند.
ـ چندی پیش [آقای] اکبر هاشمی رفسنجانی پاسخ امام به نامه محسن رضایی و فرماندهان سپاه در اواخر جنگ ایران و عراق را منتشر کرد. چرا آقای هاشمی این نامه را منتشر كردند؟
آن نامه امام هم قبلا منتشر شده بود و بههیچوجه سری و محرمانه نبود.
ـ بالاخره در آن نامه آقای رضایی به نكاتی اشاره شده بود كه طرح آن در آن موقعیت، به عقیده برخی منتقدان، به صلاح نبود.
آن نامه امام در جبهه پخش شدهبود. نامهای كه بیش از صدها نفر آن را خوانده باشند كه دیگر سری نیست. نامهای كه تمام فرماندهان سپاه آن را خواندهاند و تا سطوح پایین سپاه هم به دست نیروها رسیده و در جمع مسئولان نظام هم خوانده شدهاست كه محرمانه نیست. بعد هم، این نامه را قبلا آقای منتظری چاپ كردهبود. نظر آقای هاشمی این بود كه من دیدم در تاریخ جنگ تحریفی دارد صورت میگیرد كه مجبور شدم نامه را منتشر كنم. حتی بعد از انتشار نامه امام، یكی از نزدیكان حاج احمد آقا آمد و از حاج آقا تشكر كرد و گفت شما یك بار بزرگ را از دوش من برداشتید، چون مرحوم حاج احمد آقا هم گفته بود به من كه اگر زمانی شما دیدید در خصوص جنگ تحریفی دارد صورت می گیرد، این نامه را منتشر كن. یكی از مسئولان دولتی كه در حد وزیر و بالاتر بود به من گفت كه چرا این نامه را منتشر كردید. من هم گفتم كه این نامه را تا حد بخشداریهای زمان امام هم خوانده بودند و به شوخی گفتم احتمالا شما آن زمان بخشدار هم نبودید. تقصیر ما چیست. نامهای باید چاپ میشد. البته درست است كه وقتی آقای هاشمی این نامه را منتشر میكند، قضیه بزرگتر میشود اما این ربطی به سری بودن یا نبودن نامه ندارد.
ـ بالاخره آقای شریعتمداری میگوید كه بنا بر گفته امام، اسناد مربوط به ایشان را دفتر نشر آثارشان باید منتشر كند یا صداوسیما براساس آرشیو موجودش.
این نامه امضای امام را دارد. و قطعیتاش غیرقابل انكار است و مصداقا ربطی به گفته آقای شریعتمداری پیدا نمیكند.
ـ امام بالاخره چنان وصیتی كردهاست. حتی این بحث خسته شدن امام خمینی از رهبری كه در خاطرات جدید آمده چه بسا شامل این حكم بشود.
كسی نمیتواند جلو كسی را بگیرد تا خاطرات شخصیاش را نگوید. این حق طبیعی هر فردی است. اگر كسی از این خاطرات یا نامهها بخواهد استفاده سیاسی كند، ما هم مخالفیم.
ـ یعنی الان استفاده سیاسی نشده.
نه
ـ بالاخره این نامه، تفوق آقای هاشمی در ماجرای جنگ را نشان میدهد. اینها مابهازای سیاسی دارد.
اگر چنین استنباطی صورت میگیرد، طبعا مطابق با واقع بودهاست اما هیچ هدفی جز تبیین نظر امام در كار نبودهاست. اگر آقای هاشمی جلو تحریف تاریخ جنگ و دفاع شرافتمندانه مردم را نگیرد، چه كسی میتواند؟ اما بهرحال استفاده سیاسی از انتشار آن نشدهاست. این را هم بدانید كه آن نامه سند سری محسوب نمیشود.
ـ آن نامه امام درباره جنگ را آقای هاشمی از كجا آورده بود؟
امام، یك نسخه از تصویر آن را به حاجآقا داده بودند.
ـ مبتنی بر خاطرات آقای هاشمی، ایشان یك نقش بالادست و متعالكننده را در تمامی بحرانهای سیاسی كشور دارند و حل رجوع همه نیروهای سیاسی از چپ تا راست هستند. چنین روایتی آیا سؤالبرانگیز نیست و بیشتر از آنكه تاریخی باشد، سیاسی به نظر نمیرسد؟
بالاخره در زمان امام، جایگاه آقای هاشمی این چنین بودهاست. این را شما بدانید كه خاطرات اكنون تنظیم نمیشود بلكه صرفاً منتشر میشود.
ـ یعنی هیچ جا، خود آقای هاشمی با بحران مواجه نشدهاند؟
خاطرات تا سال 63 منتشر شدهاند. بگذاریم برویم جلوتر، بعد بحرانها را میبینید. دعواهای خود حاجآقا بعد از این شروع میشود.
ـ چرا زمانی خاطرات را برای چاپ به روزنامه جمهوری اسلامی و جامجم و همشهری دادهاند و چرا تنها به روزنامههای دولتی چنین مجوزی داده شدهبود؟
این سیاست خود ایشان است و به ما مربوط نیست. معمولاً به این دلیل انتشارش به عهده آنان سپرده میشد كه تیراژ آنها بالاتر بودهاست. دلیل سیاسی نداشت. یك زمان به همشهری میدادیم كه این طرفی بود و یك زمان به جامجم آن طرفی بود، سیاستی در كار نبودهاست.
ـ این پدیده هم خودش سیاستی است، شاید به دنبال بالانس كردن بودهاید.
نه، تیراژ مهم بودهاست. یك بار آقای عطریانفر آمد و خاطرات را خواست و یك بار هم آقای لاریجانی آمدهبود و خاطرات را خواست كه دادیم.
ـ خاطرات هاشمی رفسنجانی را اما پیش از انتشار یك نفر حتماً باید بخواند.
مادرم عفتخانم خاطرات حاجآقا را قبل از انتشار یک بار میخوانند. ـ در خانواده هاشمی تنها اكبر هاشمی نیست كه هر روزخاطره خویش مینویسد كه همسر آیتالله نیز خاطرات روزنامه خود را ثبت میكند. ـ خاطرات مادرم، بیشتر خانوادگی است. به مسائل سیاسی هم حاجخانم از زاویه سیاسی گاهی میپردازند. حاج خانم از اول توی مبارزه بودهاست اما علاوه بر ابوی و والده، خاطرهنویسی در خانواده هاشمی رفسنجانی به یك سنت تبدیل شدهاست. محسن هم مرتب مینویسد. البته ما موردی مینویسیم. من خودم گاهی خاطره مهمی اگر باشد به صورت موردی مینویسم.