پسری که خاله پدرش را به دلیل به دست آوردن ثروت به قتل رسانده بود، بعد از محاکمه از سوی قضات دادگاه کیفری استان تهران به قصاص محکوم شد.
به گزارش شرق، جوانی به نام سعید تیرماه سال گذشته به ماموران پلیس خبر داد خاله پدرش که زنی مسن بود به طرز مشکوکی گم شده است. این جوان در توضیحاتی که به ماموران داد مدعی شد زرین، زن 83ساله تنها زندگی میکرد و در ایران کسی را نداشت. سعید ادعا کرد زرین احتمالا برای انجام کاری از خانه خارج شده و دیگر برنگشته است. با شکایت این مرد تحقیقات پلیسی در این خصوص آغاز شد اما ردی از زرین به دست نیامد تا اینکه زن وکیلی به پلیس مراجعه کرد و گفت از سوی برادر زرین وکالت دارد تا کارهای او را انجام دهد. این زن مدعی شد: «زرین مدتی قبل از مفقود شدن گفته بود سند خانهاش را گم کرده است. ما برای صدور المثنی اقدام کردیم البته او به من گفت سند گم شده و به برادرش گفته بود شخصی آن را از خانهاش دزدیده است. برادر زرین هم به سعید که نوه خواهر دیگرش بود مشکوک شده بود و میگفت احتمالا او سند را برداشته است.»
ماموران سعید را مورد بازجویی قرار دادند اما راه به جایی نبردند. آنها در تحقیقات بعدی خود متوجه شدند خانه زرین بعد از مفقود شدن این زن توسط فردی به نام امیر فروخته شده و امیر زن و مردی را بهعنوان مالکان خانه زرین معرفی و خانه را قولنامه کرده است. پلیس متوجه شد فروشنده خانه همان سعید است که خود را امیر معرفی کرده بود. به این ترتیب سعید یکبار دیگر بازداشت شد. او که زمان دستگیری قصد داشت قولنامه و سیمکارت تلفن همراهش را معدوم کند و نتوانست، بعد از چندین روز بازجویی لب به اعتراف گشود و گفت: من تنها کسی بودم که به خانه زرین رفتوآمد داشتم.
همه اقوام او خارج از کشور بودند. من برایش دارو میخریدم و کارهایش را انجام میدادم. روز حادثه از او خواستم سند خانهاش را به من بدهد تا وام بگیرم اما او این کار را نکرد. ما با هم جروبحث کردیم و من هلش دادم سرش به دیوار برخورد کرد و زخمی شد. من هم ضربه دیگری با ماهیتابه به او زدم بعد سند را برداشتم و از خانه خارج شدم. برای اینکه لو نروم خودم را امیر معرفی کردم. و وام را گرفتم. متهم درباره جسد گفت: اول جسد را داخل فریزر خالهام گذاشتم و بعد آن را به ماشینم منتقل کردم. یک فریزر خریدم و جنازه را در آن گذاشتم و به خانهام بردم.
ماموران پلیس برای پیدا کردن جسد به خانه سعید رفتند اما نتوانستند آن را پیدا کنند. سعید همچنان بازداشت بود تا جسد پیدا شود. در این بین همسر متهم با پلیس تماس گرفت. این زن گفت: حین جمع کردن وسایل خانهام فریزری را در انباری پیدا کردم که به نظر میرسد داخل آن یک جسد است ماموران دوباره به خانه همسر سعید رفتند و جسد زرین را داخل فریزر پیدا کردند.
با توجه به پیدا شدن جسد، بازپرس دستور داد جسد به پزشکیقانونی ارسال شود تا علت اصلی مرگ مقتول مشخص شود. چند روز بعد پزشکیقانونی اعلام کرد زرین به خاطر ضربات وارده بر سرش و انسداد عناصر حیاتی جان خود را از دست داده است. به این ترتیب پرونده تکمیل و با صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.
روز گذشته در ابتدای جلسه رسیدگی بعد از اینکه پیرحیاتی، نماینده دادستان تهران در جایگاه حاضر شد و کیفرخواست را خواند وکیل اولیایدم به نمایندگی از آنها درخواست قصاص را به هیات قضات ارایه کرد و گفت: مقتول قبل از اینکه مفقود شود، در تماس تلفنیای که با برادرش داشته به او گفته بود میداند برداشتن سند کار سعید است چرا که تنها کسی که با او مراوده داشت سعید بود. او حتی زمانی که برای گرفتن سند المثنی اقدام کرد به مامور سازمان ثبت هم گفته بود که میخواهند خانهاش را از دستش خارج کنند. همچنین جزییاتی که متهم در تحقیقات مقدماتی گفته کاملا منطبق با واقعیت است بنابراین درخواست صدور حکم را دارم.
سپس متهم در جایگاه حاضر شد. او گفت: من اتهام قتل را قبول ندارم البته درست است که فقط من به خانه خالهام رفتوآمد داشتم اما او را به خاطر سند نکشتم سندش را برداشتم و برای گرفتن وام رفتم. چند روز بعد که برگشتم جسد خاله زرین را در خانه دیدم. هر دو طرف سرش ضربه خورده بود چون من سندش را برداشته بودم فکر میکردم به جای قاتل مرا بازداشت میکنند به همین دلیل هم جسد را برداشتم و از خانه خارج کردم. افراد دیگری هم بودند که به خانه خاله زرین رفته و از او درخواست پول کرده بودند تا سندش را برگردانند.
متهم درباره اینکه چطور گفتههایش در مورد مرگ مقتول با واقعیت منطبق است و پزشکیقانونی هم علت مرگ را انسداد عناصر حیاتی دانسته گفت: من وارد خانه شدم و جسد را دیدم. دقیقا موقعیت را دیدم و میدانستم چه اتفاقی افتاده است و همان را توضیح دادم. بعد از متهم عبدالصمد خرمشاهی، وکیلمدافع او در جایگاه حاضر شد و دفاعیات خود را مطرح کرد.
او گفت: رسالت وکیل کمک به کشف حقیقت است و من هم بهعنوان وکیلمدافع متهم برای کشف شدن حقیقت اینجا هستم. همانطور که در پرونده موجود است متهم تناقضگوییهای زیادی داشته است که این تناقضگوییها باید علتیابی شود. همچنین باید بگویم اشکالاتی در تحقیقات وجود دارد و کامل نیست. مثلا آثار برجای مانده در محل حادثه خوب جمعآوری نشده بنابراین نواقص وجود دارد و باید برطرف شود تا پرونده برای صدور رای آماده شود. سپس متهم برای بیان آخرین دفاع حاضر شد و یکبار دیگر اتهام را رد کرد. بعد از پایان جلسه رسیدگی هیات قضات برای صدور رای دادگاه وارد شور شدند و متهم را به قصاص محکوم کردند.