نقد و خلاصۀ فیلم تازۀ گلشیفتۀ فراهانی؛
«درست مثل یک زن» نسخۀ نجیب و به روز شدۀ «تلما و لوییز» است و اولین بخش ناموفق یک تریلوژی است که رشید بوشاربِ فرانسوی/الجزایری قصد دارد دربارۀ رابطه در حال دگرگونی غرب با دنیای عرب بسازد.
به گزارش سینمای ما با وجود اینکه بازیهای سینا میلر و گلشیفته فراهانی محکم و جاندار هستند (و دربارۀ دو دختر سرگردانند که عشق مشترکی به رقص عربی belly dancing دارند)، فیلم با توسل به کلیشههای کهنه شدۀ دوستی در جاده و طغیان تأثیرش را از دست میدهد.
فیلمهای بوشارب («روزهای افتخار» و «خارج از قانون») هیچوقت در آمریکا طرفدار پیدا نکردهاند و این فیلم تازه با اینکه در آمریکا رخ میدهد بعید است در این بیعلاقگی به آثار او فرجی ایجاد کند.
به عنوان داستانی از برخورد دو جهان، «درست مثل یک زن» شباهتهایی با درام سال ۲۰۰۹ بوشارب «رود لندن» دارد که در آن زنی انگلیسی و یک مرد آفریقایی در برابر زمینهای اجتماعی که عنوان فیلم گزارش میدهد قرار داده ميشوند.
در «درست مثل یک زن»، داستان در ابتدا در شیکاگو آغاز میشود و دوستی دو زن معقول، اما جنگجو را روایت میکند به نامهای مریلین (میلر) – اهل خود شیکاگو که شیفتۀ رقص عربی است – و مونا (فراهانی) مهاجری مصری که شوهرش (رشدی زم) مغازهای دارد که مریلین یکی از مشتریهای آن است.
تدوینگر فیلم، یانیک کرگوت (Yannick Kergoat) بین داستان دو زن مرتباً روایت را تقسیم میکند و فیلمنامه با وظیفهشناسی فضای خفقانآور و ملالآور زندگی پیرامون دو زن را ترسیم میکند.
روزی مرلین تصادفاً زودتر به خانه بازمیگردد و شوهر بیعرضهاش (جسی باب هارپر) را با زن دیگری میبیند. از آن طرف مونا، که قادر نیست بچه بیاورد به خاطر این موضوع دائماً توسط مادر شوهرش (شفیعه بودرا) تحقیر میشود و کمی بعد وقتی مونا تصادفاً داروهای مادر شوهر را با ترکیبی خطرناک در هم میآمیزد و باعث مرگش میشود بیننده به خودش میگوید این پیرزن اعجوزه واقعاً حقش بود.
مونا از ترس اینکه متهم به قتل پیرزن شود از خانه میگریزد و به مرلین برمیخورد که او هم دل خوشی از روزگار ندارد. مونا تصمیم میگیرد مرلین را در سفر او به سانتافه [سفری طولانی از شمال شرق آمریکا به جنوب آن] که در آن قرار است مسابقه رقص عربی برگزار شود همراهی کند.
در طول راه آنها با اجرای برنامه در کافهها و کلوبها خرج سفرشان را درمیآورند. مونا که خودش از این هنر بیبهره نیست مرلین را همراهی میکند. دوستی بینشان عمیقتر میشود و کمکم رازهایشان را برای هم آشکار میکنند و البته نیروهای خارجی بازدارنده هم همانطور که پیشبینی میشود به رابطۀ بین آن دو وارد میشوند.
به جز عنوان فیلم که از ترانۀ مشهور باب دیلن، Just Like a Woman، آمده، فیلم در مجموع خیلی قرار نیست روی تمهای فمینیستی تکیه کند و همینطور با وجود برخورد با آدمی عوضی در سفر که میتواند فیلم را به بیانیهای دربارۀ مشکلات زن عرب در غرب تبدیل کند، فیلم به چنین مسیری پا نمیگذارد. در واقع فیلم هیچ کاری نمیکند و همینطوری به شیوهای تا حدودی دلنشین ول میچرخد و سرگردان میماند. با وجود شباهت بین این دو شخصیت (شوهران ضعیف) و تفاوتهایشان، مرلین و مونا با اندازۀ کفایت به عنوان دو شخصیت واقعی بسط داده نشدهاند و برای همین سفر به اصطلاح خودشناسانهشان معنایی برای تماشاگر ندارد. آدم بیشتر افسوس میخورد وقتی میبیند چطور استعداد دو بازیگر اصلی، میلر و فراهانی، هدر رفته و با وجود اینکه نقشهایشان چندان محکم نوشته نشده چنین بازی قدرتمند و احساسات خالصي ارائه ميكنند.
«سن پطرزبورگ 2» در انتظار محسن تنابنده؛
مهر نوشت:
فیلم سینمایی «سن پطرزبورگ 2» به کارگردانی بهروز افخمی نیمه دوم سال جلوی دوربین می رود و تهیهکننده آن میگوید برای پایان بازی محسن تنابنده در پروژه میرباقری صبر میکنند.
حمید اعتباریان تهیهکننده سینما با بیان این مطلب که فیلم سینمایی «سن پطرزبورگ 2» گفت:«در حال حاضر بخشی از فیلمنامه «سن پطرزبورگ 2» توسط پیمان قاسمخانی در حال بازنویسی است، البته هنوز فیلمنامه اصلی این فیلم به دست من نرسیده و برنامهریزی دقیقی برای آغاز فیلمبرداری این فیلم سینمایی نداریم.»
او با بیان این مطلب که با پایان نگارش نهایی فیلمنامه و انتخاب بازیگران، این فیلم سینمایی نیمه دوم سال جلوی دوربین خواهد رفت، توضیح داد:«اکثر بازیگرانی که در قسمت دوم این فیلم حضور خواهند داشت، بازیگران قسمت اول «سن پطرزبورگ» هستند، البته درباره حضور محسن تنابنده در قسمت دوم این فیلم سینمایی باید بگویم که باید منتظر بمانیم تا بازی تنابنده در پروژه «شش گوش» میرباقری به پایان برسد.»
اعتباریان ادامه داد: «با توجه به اینکه قسمت اول این فیلم سینمایی با سفر قهرمانهای داستان به روسیه پایان یافت، قسمت دوم آن در روسیه فیلمبرداری خواهد شد.»
پیمان قاسمخانی، محسن تنابنده، امین حیایی، شیلا خداداد، بهاره رهنما، اندیشه فولادوند، ماه چهره خلیلی، کیانوش گرامی، سروش صحت، سیامک انصاری، و امید روحانی از جمله بازیگران فیلم سینمایی «سن پطرزبورگ 2» هستند.
«سن پطرزبورگ» داستان پسری به نام کریم است که ناگهان متوجه می شود پسر تزار روسیه است....
عشق پسر افغان به دختر نابالغ فرانسوی مقابل دوربین کاهانی؛
عبدالرضا کاهانی جدیدترین فیلمش را شهریور ماه و در پاریس کلید می زند.
به گزارش خبرنگار سینماپرس، فیلم سینمایی «قبل از بلوغ» به کارگردانی عبدالرضا کاهانی ماه سپتامبر در پاریس ساخته می شود.
تمامی بازیگران این فیلم غیر ایرانی هستند و داستان در مورد پسری افغان است که با دختری فرانسوی که زیر سن بلوغ است آشنا شده و دلباخته وی می شود.
آخرین فیلمی که کاهانی در ایران ساخت «بی خود و بی جهت» بود که سال 91 اکران عمومی شد اما از آن جایی که این کارگردان همواره برای تولید و اکران فیلم هایش مشکلاتی داشته است گویا تصمیم گرفته این بار در خارج از ایران به تولید فیلم بپردازد.
«اسب حيوان نجيبي است»، «هيچ»، «بيست» و «آدم» از جمله فیلم هایی هستند که کاهانی در کارنامه کاری خود به عنوان کارگردان به ثبت رسانده است.
آرنولد کاراکتر انسانی «ترمیناتور5» خواهد بود؛
آرنولد شوارزنگر در پنجمین قسمت مجموعه فیلم «ترمیناتور» در نقش یک انسان بازی خواهد کرد و دیگر در قالب کاراکتر یک موجود فضایی ظاهر نخواهد شد.
به گزارش فارس این تازهترین خبری است که در رابطه با«ترمیناتور 5» در رسانههای گروهی منتشر شده است.
ولی تهیهکنندگان فیلم این خبر را تائید یا تکذیب نکرده اند و در رابطه با آن سکوت کرده اند.همین نکته بر دامنه ابهامات در رابطه با قصه فیلم و نوع حضور آرنولد در آن افزوده است
گفته می شود کاراکتر آرنولد در این فیلم،به محافظت از پدر و مادر سارا کانر می پردازد.سارا کانر در قسمت اول این مجموعه فیلم در نقش زن جوانی ظاهر شد که از پسر کوچک خود در برابر حمله ترمیناتورهای فضایی محافظت می کند.
کمپانی پارامونت «ترمیناتور» جدید را با همکاری دو شرکت مستقل فیلم سازی اسکای دانس پروداکشن و آناپورنا پیکچرز تهیه میکند.
مسئولان این کمپانی با اعلام خبرهای تازه درباره این فیلم پر سروصدای خود، خبر از احیای قصه و ماجراجوییهای این مجموعه فیلم دادهاند.
تا قبل از این، اعلام نشده بود که «ترمیناتور» جدید به احیای قصه قسمتهای قبلی آن میپردازد و از حال و هوای تازهای برخوردار خواهد شد.
فیلمنامه فیلم به زودی وارد مرحله نگارش میشود. این فیلم نامه را تیم دو نفر، لیتا کالوگریدیس (نویسنده فیلم نامه های «آواتار» و «جزیره شاتر») و پاتریک لوسیر ( رانندگی خشمگین) خواهند نوشت.
هنوز اطلاعی از کم و کیف قصه فیلمنامه در دست نیست و کسی نمیداند احیای قصه و ماجراجوییهای آن، به چه شکلی صورت خواهد گرفت.
در عین حال،به صورت رسمی اعلام نشده آرنولد شوارزنگر بازیگر اصلی این مجموعه فیلم، نقش اصلی قسمت تازه را هم بازی خواهد کرد.تا به امروز فقط خبرهای تائید نشده حکایت از حضور وی در قسمت تازه فیلم می کنند.
اولین قسمت مجموعه فیلم «ترمیناتور» در سال 1984 با بازی آرنولد بر روی پرده سینماها رفت. این فیلم صاحب دو قسمت دیگر هم شد و به صورت یک تریلوژی درآمد. این سه گانه بیش از یک میلیارد دلار در سراسر جهان فروش کرد.
با آنکه در اطلاعیه جدید کمپانی پارامونت اشارهای به نام آرنولد به عنوان بازیگر آن نشده، ولی این بازیگر اواسط ماه ژوئن در گفتوگویی رسمی گفت که در قسمت پنجم آن بازی دارد.
درآن زمان وی گفت در «ترمیناتور5» دوباره نقش قبلی خود را تکرار میکند.این صحبت با خبر تازه ای که از سوی منابع مختلف پخش شده منافات دارد.
کسی نمیداند چرا در اطلاعیه کمپانی پارامونت، اشارهای به نام آرنولد به عنوان بازیگر فیلم نشده و گمانهزنیهای زیادی در این رابطه صورت گرفته است.
برخی این نکته را مطرح میکنند که در نسخه احیا شده این مجموعه فیلم قدیمی، قرار نیست آرنولد شوارزنگر به عنوان بازیگر اصلی بازی کند.
درسی که روحانی باید از فیلم «روز استقلال» بیاموزد؛
علی ملاصالحی در کافه سینما نوشت: ایام انتخابات به پایان رسید و این بار حسن روحانی ریاست جمهور شد. پرسش اساسی این است که آیا بعد از این اتتخابات، ساختارها و طرز فکرها تغییر می کند یا همچنان همان بازی قدیمی در دولت با مهره های جدید بازی خواهد شد؟
رونالد ریگان رییس جمهور سابق آمریکا در یکی از نطق های معروفش به صحبتی اشاره میکند که با گورباچف رهبر وقت اتحاد جماهیر شوروی داشته با این مضمون که اگر زمانی دشمنانی از خارج از زمین به ما حمله کنند ما این خصومتهای امروزی را کنار میگذاریم و با هم متحد میشویم.
این ایده بارها در فیلمهای فاجعه آمریکایی مخصوصا آثار رولند امریخ ( مثل 2012 یا روز استقلال) تکرار شده . مثلا در روز استقلال که ددر دهه نود و پس از جنگ دوم خلیج فارس ساخته شده، آمریکاییها در کنار عراقیها با هواپیما به این سفینههای فضایی حمله میکنند.
حالا سوالی که بعد از این انتخابات، در ذهن ایجاد میشود این است که آیا دوران پیش رو متعلق به اصلاح و بهبود کشور است و یا اینکه فقط دورانی است که مهرههای جای خود را عوض میکنند؟
بخش عمده ای از مشکلات (مخصوصا در عرصه فرهنگ) بیش از آنکه علتش شخص خاصی باشد، از ساختار نادرست است.
مثلا در عرصه ممیزی سلیقه ای بودن سیاستها و تبعیض بین سینماگران بیشتر ناشی از نبود قوانین مشخص و البته منطقی برای صدور این پروانههاست.
از سوی دیگر سازمانهای فرهنگی متفاوت، در مواردی گروههایی از سینماگران برای خود ایجاد کرده اند و پروژههای آن سینماگران خاصی را تامین مالی میکنند، حالا با تعویض مدیران این سینماگران عزیزدردانه هم عوض میشوند و حالا جای محبوب و مطرود عوض میشود.
اگر قصد دولت آینده تصحیح و اصلاح است، اولین کار باید بیرون کشیدن دولت از خود چرخه ی سینما باشد. و در عین حال کمک به ترمیم چرخه ناقص اقتصادی سینما، زمانی که بیش از چند هزار شهر از شهرهای با جمعیت متوسط ایران فاقد سینما هستند، دولت میتواند با کمک و یا حتی تخفیفهای اقتصادی به سینماداران به گسترش سینما کمک کند.
کامل شدن چرخه اقصادی سینما باعث میشود که رابطه سینما و مخاطب متقابل شود و به معنای دیگر مخاطب از فیلمیحمایت میکند که آنرا دوست دارد نه فیلمیکه منافعش در آن است. در صورتی که امروز این بخشی از مالیات مردم است که چون به جیب دولت میرود، دولت با حمایت و ساخت فیلمهایی خاص عملا پول ملت را گرفته و به آنها دیکته میکند که چه فیلمیببینند.
هرچند که بحث سوبسیدها و کمک به فیلمسازان اول یا کمکهایی که از ساخته شدن فیلمیبه زبان خاص و یا در کشور و شهر خاصی کاملا بحث جدایی هست. حالا این بحث را در عرصه هایی مثل موسیقی (مخصوصا موج هیپ هاپ و رپ که امروزه جریان غالب موسیقی جوانان شده اما همچنان از طرف مسئولین نادیده گرفته می شود) ، تئاتر و رسانه هم تسری بدهید.
متاسفانه تا الان رویکرد دولتها نسبت به فرهنگ در دو دسته کلی قرار میگیرد. سیاست سلبی که در آن بین هنرمند و جامعه میایستد و مانع عرضه هنری میشود که خودش به آن پروانه ساخت و تولید داده ( مانند فیلمهای گزارش یک جشن، پاداش، خیابانهای آرام و ...) و دومین سیاست سیاست تاکید است. که در آن دولت اتفاقا پشت اثر میرود و اثر را به درون جامعه هل میدهد. که نتیجه این کار گاهی این میشود که مثلا پروژهی سینمایی چند میلیاردی بدون هیچ تحقیق و پژوهشی دست کسی داده میشود که چند فیلم بسیار کم هزینه ساخته و فیلمهای سابق او هم یا اکران نشده اند و یا در اکرانشان زیر دو سه میلیون فروخته اند.
امیدواریم که چهارسال بعد این مشکلات اصلاح شده باشند و مردم بیش از همیشه در انتخابها نقش داشته باشند. نه اینکه همواره در زندگی روزمره خود، در تفریحشان ، سرگرمیشان و حتی ورزششان به دیواری به اسم دولت بربخورند.
از زاویه مردم هم علاوه بر جو شادی و امیدی که در این چند روزه جوانان امیدوار به اصلاح را در برگرفته . مسیر خطرناکی هم دیده میشود. در همین کامنتهای کافه سینما میشود کمابیش دید که حالا همان بحث تغییر مهرهها پیش آمده حالا یک سری که سابقا در قدرت بوده اند شده اند مغلوب و این طوفان خشم برندگان است که بر سر آنها فرود میآید.
حالا همانطور که در دوران قدیم طرفداران تیم در قدرت یک تنه پشت نامزد خود می ایستادند و حتی یارای شنیدن نظرات منفی او را هم نداشتند.
امروز هم فقط با تعویض جاها همان حرفها در زبان طرفدارانی جاری است که روزی ضد همین چیزها بودند. انگار که قصه همان است که هشت سال پیش بوده. ای کاش ما هم حداقل همین یک نکته را از فیلم روز استقلال یاد بگیریم ( که البته نکات زیادی جز این ندارد و خیلی فیلم خوبی نیست) .
اینکه کنار هم بودن خیلی بهتر از این است که در جبهه ای روبروی هم باشیم و به محض اینکه قدرت به ما رسید طرف مقابل را بمباران کنیم.
فهرست برندگان فستیوال فیلم کارلووی واری؛
سینمای ما نوشت:
برندگان فستیوال فیلم کارلووی واری در جمهوری چک، مهمترین فستیوال اروپای مرکزی و شرقی، اعلام شدند.
فیلم «دفترچه یادداشت» (Le Grand Cahier)، به کارگردانی یانوش ساس، که درامی جنگی از مجارستان است برندۀ جایزه اصلی شد. اینجایزه توسط الیور استون اهدا شد.
بقیۀ جایزهها عبارتند از:
جایزۀ ویژۀ هیأت داوران: «مزرعهای در انگلستان» (بن ویتلی)
بهترین کارگردان: یان هربیک برای «ماه عسل»
بازیگر زن: مجموعه بازیگران فیلم «پرندۀ آبی» (لانس ادماندز) شامل ایمی مورتون، لوییزا کراوس، امیل مید و مارگو مارتیندِیل.
بازیگر مرد: اولافور داری الافسن برای «ایکس لارج» که داستانی دربارۀ اعتیاد است.
چهل و هشتمین دورۀ فستیوال کارلووی واری ۲۳۵ فیلم نمایش داده است که شامل ۲۳ نمایش افتتاحیۀ جهانی میشوند و بیشتر آثار انتخابی برای فستیوال حال و هوایی مستقل دارند.
۱۲۰۰۰ نفر از این فستیوال بازدید کردهاند.
کارگردان هنری فستیوال کارل اوک گفت که یکی از نقاط قوت فستیوال مخاطبان جوان و مشتاق آنند که تقریباً برای هر فیلم صف میبندند و از اینکه چیزهای تازهای را بیازمایند لذت میبرند.
فرهادی و بازیگران فیلم «گذشته »به تهران میآیند؛
بانی فیلم نوشت:
اصغر فرهادی پس از اکران موفقیتآمیز فیلم «گذشته» در فرانسه روز چهارشنبه به همراه خانواده خود برای اقامت دائم به ایران میآید.
نکته جالب توجه دعوت فرهادی از تمام بازیگران فیلم «گذشته» از جمله برهنیس بژو برای سفر به تهران است.
براساس خبرهای رسیده، بژو و بازیگران آخرین فیلم فرهادی ضمن موافقت با این سفر به احتمال قوی اواخر هفته آینده به تهران میآیند تا از نزدیک به روال تولید، پخش و نمایش فیلمها در کشورمان آشنا شوند.
برخلاف اخباری که پیش از این منتشر شد، اصغر فرهادی قصد دارد هفتمین فیلم خود را در ایران جلوی دوربین ببرد.
حضور موثر اصغر فرهادی در عرصه سینمای جهان و کسب جایزه اسکار و خرس های جشنواره برلین، یکی از شاخصههای مطرح شدن بیشتر سینمای کشورمان در جهان به شمار میرود و فرهادی این روزها جهانیترین کارگردان ایران است.