سعيد ليلاز در قانون نوشت:
به دليل مشكلاتي كه تا كنون نشات گرفته از سياستهاي ناكارآمد نظام پولي و بانكي در كشور به وجود آمده است، مسئولان كشور بر آن شدند تا با انديشيدن تدابيري اين نظام ناقص و ناكارآمد را اصلاح كنند.
بدون شك اصلاح نظام پولي و بانكي در ايران با هدف فراهم آوردن بسترهاي مناسب براي رشد و توسعه اقتصادي، ضرورتي است كه بايد هرچه سريعتر اقداميدر خصوص آن صورت گيرد. اما بايد به اين نكته نيز توجه داشت؛ آنچه ميتواند به تحقق اين مهم در كشور كمك كند آن است كه زير ساختهاي لازم براي اين اصلاح در نظام بانكي كشور شناسايي شده و مورد ارزيابي قرار گيرد.
شناسايي راهكارهاي اصلي و اساسي براي ايجاد تحول در نظام پولي و بانكي كشور از آن جهت حائز اهميت است كه مدت زماني است حذف صفرها از پول ملي كشور به اشتباه يكي از راهكارهاي اصلاح نظام پولي كشور مطرح شده است كه ميتواند اقتصاد ايران را از مسير اصلي تحول اقتصادي منحرف سازد. اينكه به زعم بسیاري حذف صفرها از پول ملي كشور ميتواند به تنهايي يا حتي در كنار ديگر سياستها موجب بالا رفتن ارزش پول ملي ايران شود، بسيار سادهانگارانه است. بنده معتقد هستم حذف صفرها از پول ملي كوچكترين تاثيري بر بالا رفتن ارزش پول ملي نخواهد داشت. لذا در اين رابطه ذكر چند نكته را ضروري ميدانم:
اول- افزايش ارزش پول ملي در ايران از رابطه ميان كالا و ثروت توليد شده و ميزان نقدينگي موجود در كشور تاثير ميپذيرد. به غير از اين موارد هر اقدام ديگري مانند حذف صفر از پول ملي مطرح شود كاملا بي نتيجه و تنها اقدامات تبليغاتي خواهد بود. همچنين بايد توجه داشت زيان حذف صفر از پول ملي در شرايط فعلي حاكم بر اقتصاد ايران از خاصيت آن بيشتر خواهد بود. براي برشمردن اين هزينهها ميتوان از هزينه گزاف براي چاپ اسكناسهاي جديد، اصلاح همه دفاتر و مهمتر از آن انطباق مردم با پول جديد نام برد. مخلص كلام اينكه ارزش پول ملي در شرايط فعلي ارتباطي با صفرها ندارد.
دوم- بسياري بر اين باورند حذف صفرها از پول ملي ميتواند به بالا رفتن پرستيژ "ريال" در برابر ديگرارزها كمك كند. در خصوص اين اظهار نظر بايد تاكيد كنم براي مثال اينكه هر 10 ين ژاپن برابر با يك دلار آمريكا ست نه نشان از ضعف اقتصاد ژاپن و نه حاكي از قدرت اقتصادي آمريكا ست. تمام اين اقدامات تنها جنبه تبليغاتي داشته كه توجه بيش از حد به اين خطر گمراه شدن مسئولان در خصوص انديشيدن تدابيري كارشناسي براي اصلاح نظام پولي و بانكي را دارد.
سوم- تنها در يك صورت است كه حذف صفرها ميتواند تاثيري مثبت بر اقتصاد كشور داشته باشد، آنهم صفر شدن يا تك رقميشدن نرخ تورم در كشور است. همچنين كه شواهد گوياي آن است ايران تا رسيدن به چنين نقطه اي راهي طولاني در پيش دارد پس در اين شرايط فكر حذف صفرها از پول ملي ايده ای كاملا خنثا خواهد بود.
چهارم- اگر در دولت به جد ارادهاي براي اصلاح نظام بانكي كشور وجود دارد مسئولان بايد تمركز خود را بر خصوصيسازي بانكها، آزاد سازي نرخ بهره، كاهش يا صفر كردن تبصرههاي تكليفي و نيز يافتن راهي براي انسجام سياستهاي پولي و مالي در قالب يك پكيج، بگذارد. بدون به وجود آوردن چنين بستري هر اقداميكه براي حذف صفرها در كشور صورت گيرد موجب تشديد بياعتماديها به نظام بانكي خواهد شد.