استفان والت، تحلیلگر مشهور فارن پالیسی به تازگی مقاله ای را تحت عنوان «چگونه باید با ایران معامله کنیم؟» در این نشریه منتشر کرده است. او در این مقاله به تحلیل جمله های هوشمندانه ای می پردازد که در مورد معامله هسته ای قدرت های جهانی با ایران، مطرح شده است.
والت در مقاله خود نوشته است:
من ایده های متعددی را در مورد اینکه رویکرد آمریکا باید در مورد ایران چه باشد، مطرح کرده ام. بنا بر برخی دلایل به نظر می رسد که رهبران آمریکا اعتقاد دارند تهدید مکرر جمهوری اسلامی و افزایش فشارهای اقتصادی می تواند تهران را ناگزیر به تن دادن به درخواست های غرب کند، یا اینکه شرایط اجتماعی جدیدی را در ایران رقم بزند.
این در حالی است که این رویکرد پیامد های انسانی برای مردم ایران به همراه دارد و از سوی دیگر نتیجه برخی برآوردهای کارشناسی نشان می دهد تحریم های اقتصادی علیه ایران ابزار موثری در امتیاز گیری از جمهوری اسلامی نبوده است. همچنین این استراتژی برای یک دهه گذشته همواره دنبال شده و واقعیت این است که موفقیت واضحی به همراه نداشته است.
درک این نکته دشوار است که آیا واشینگتن این رویکرد را به امید نتیجه بخشی دنبال می کند یا تنها از آن به عنوان یک روند سیاسی مقتضی استفاده می کند. این در شرایطی است که ایالات متحده برای بیش از نیم قرن رویکرد مشابهی را در مورد کوبا و فیدل کاسترو دنبال کرد.
وزیر امور خارجه سوئد در کنفرانسی که اخیرا در موسسه کارنگی برگزار شد، در مورد نقشی که تحریم ها باید در سیاست های ما در قبال ایران داشته باشد، اظهارات هوشمندانه ای داشت. او گفت: جای تردیدی وجود ندارد که تحریم ها به سهم خود برای بخشی از جهبه ابزار ما باشند. تحریم هایی که در شورای امنیت سازمان ملل به تصویب رسیده اند و قانونمندی و تاثیرگذاری قابل توجهی دارند. اما تحریم ها تنها زمانی کارآمد خواهند بود که بخشی از سیاست کلی باشند که در آن اهرم های متعددی برای حصول نتیجه مشخص تعریف شده اند. تحریم ها می توانند بخشی از یک سیاست باشند. اما تحریم ها هیچگاه نباید به عنوان یک جایگزین برای یک سیاست مورد استفاده قرار گیرند.
این در حالی است که گاهی از این موضوع نگران می شوم که این اصل بنیادین در ذهن سیاستمداران به فراموشی سپرده شده باشد.همانگونه که پائول پبلار در هفته گذشته عنوان کرده بود، در واقع روشن نیست که آمریکا و متحدانش به راستی به دنبال به سرانجام رساندن سیاست ایران خود باشند و به همین دلیل است که گاهی ایرانیان در مورد اینکه غرب به دنبال یک توافق باشد، ابراز تردید می کنند.
پیلار در این زمینه گفت: گروه 1+5 (آمریکا، انگلیس، فرانسه، چین، روسیه و آلمان) باید به دنبال فرمول بندی مجدد موضع خود باشد تا احتمال دو توافق را افزایش دهد. یکی از این توافق ها تعدیل بخشی از تحریم ها در مقابل برخی محدودیت ها در برنامه های هسته ای ایران است. دیگری بیانیه ای در مورد اصولی است که شرایط کلی را با جزئیاتی که بعدا در مذاکرات مورد بحث قرار می گیرد، توصیف می کند. در واقع این بیانیه نشان می دهد که شکل و شمایل توافق نهایی چگونه خواهد بود. البته رسیدن به یک درک متقابل در این زمینه حتی بدون اعلام جزئیات دشوار خواهد بود، اما همچنان به معامله ای دشوار نیاز دارد و ارزش آن را خواهد داشت.
تصور کنید که ما واقعا به یک توافق نیاز داریم. اما در صورتی که ندانیم اهداف ما چیست و از ابزارهای مختلف دیپلماتیک و دیگر اهرم ها به طور ناصحیحی استفاده کنیم، دستیابی به چیزی که بتوان نام آن را موفقیت گذاشت، بسیار دشوار خواهد بود. این تاسف آور است که وزیر امور خارجه سوئد یا پیلار در موقعیتی قرار ندارند که بتوانند در سیاست گذاری ها نقش پررنگ تری داشته باشند.