زهرا اشراقی در یادداشتی درباره انتخابات ریاست جمهوری در آسمان نوشت:
انتخابات را میتوان آزمونی برای محبوبیت و مشروعیت نظام دانست. انتخاباتی پرشور همراه با حضور حداکثری مردم نمایشی است برای نشان دادن پایگاه محکمی که نظام در دل مردم دارد.
اما این حضور پرشور در صحنه مردم، نیازمند معرفی نامزدهایی است که کلیه خواستههای جامعه را پوشش دهند و هر کدام از نامزدها بخشی از نگرش فکری و رفتار سیاسی در کشور را نمایندگی کنند.
دعوت از تمامی تشکلهای سیاسی که در چارچوب قانون فعالیت دارند و نیز در میان مردم از محبوبیتی برخوردارند حرکت در مسیری است که به انتخاباتی پرشور میانجامد.
اصلاحطلبان و بهطور کلی اصلاحات به پایگاه که در جامعه دارند و با تجربه هشت سالهای که پشتسر گذاشتهاند در قیاس با دو دوره اخیر میتوانند طیف عظیمی از افراد جامعه را به پای صندوق بکشانند و این برگ برندهای است که حاکمیت و کشور میتواند از آن بهره جوید اما متأسفانه در فضای کنونی و صحبتهای و اظهارنظرهای متفاوت مبنی بر احساس نشدن نیازی حتی به حضور اصلاحطلبان، هیچ نشانی نه در حاکمیت برای دادن چراغ سبزی به اصلاحطلبان دیده میشود نه این جریان زخم به پیکر، امیدی به تحقق خواستههایش از سوی حاکمیت دارد و جالب اینجا که اصولگرایانی که هشت سال «خاتمی چیان» را چون خار در چشم میپنداشتند اکنون رئیسجمهور و دوستانش را هم از خود نمیدانند.
اکنون با توجه به تفاوتهای بنیادی چه از منظر نگرش اجتماعی، دیدگاه سیاسی، حتی خوانایی از مذهب و تعاریف مختلف از آزادیهای فردی میان اصولگرایان حاکم و اصلاحطلبان میتوان این دو جریان را چون «خطوطی موازی» دانست که سالهاست به موازات هم به راهشان ادامه میدهند و فعلاً هم هیچ نشانی از تغییر فضا و علاقه حاکمیت برای سهیم شدن قدرت با اصلاحطلبان در بازی قدرت و برآورده شدن خواستههای اهالی اصلاحات برای حضور در انتخابات در دور دست هم پیدا نیست...! البته در بازی سیاست همانند بازی فوتبال در دقیقه 90 سرنوشت مشخص میشود.
اما در پاسخ به این پرسش مبنی بر احتمال مصالحه بین حاکمیت و اصلاحطلبان و اینکه آیا این مصالحه را میتوان در احتمال معرفی کاندیدایی که مورد تایید طرفین باشد تعریف نمود باید گفت، امکانش نزدیک به صفر است و من بعید میدانم چنین توافقی بین این دو گروه به وجود آید.
از دیگر سو، اکنون این پرسش مطرح است که با توجه به انشقاق جریان اصولگرایی فضای انتخابات چگونه میتوان فضای انتخابات ریاست جمهوری را پیشبینی کرد.
البته من معتقد به این انشقاق نیستم زیرا از ابتدا جریان دولت را از اصولگرایان جدا میدانستم. جریان بینام و نشان دولت در ابتدا در پوشش اصولگرایان پا به میدان نهاد و بعد از گذشت زمان و سوارشدن برمرکب قدرت، خط و ربط خود را آشکار ساخت و راه خویش را در بر گرفت تا یاران گذشته دیگر اکنون از سینه چاکان او نباشند. پس امروز عملا با سه تشکل مواجهیم. اصلاحطلبان، اصولگرایان و جریاننما که خط فکری دولت را دنبال میکنند.
اما در انتها چیدمان انتخابات پیشرو منوط به رفتار و تصمیم حاکمیت در قبال این جریانهاست و تا لحظههای آخر هیچ چیز مشخص نیست.