مدتها گذشته از روزهايي كه اصولگرايان مجلس هشتم، طومار حمايت از احمدينژاد امضا كرده بودند. اين روزها ديگر خبري از آن حمايتها نيست و برعكس، هر بار كه تريبوني براي اظهارنظر در اختيار احمدينژاد قرار ميگيرد، بخشي از آن حاميان ديروز، مورد انتقاد رييس دولت برخاسته از اصولگرايي قرار ميگيرند و تا چند روز سرگرم پاسخگويي به سخنان رييس قوه مجريه ميشوند.
در اين بين اما هنوز هم شاكله اصلي حاميان احمدينژاد در مجالس هفتم و هشتم، زير چتري به نام «فراكسيون اصولگرايان مجلس نهم» به رياست حداد عادل حضور دارند. طيفي كه امروز اگرچه ديگر مانند سالهاي قبل در حمايت از احمدينژاد گريبان نميدرند، اما همچنان بر صحت انتخاب خود اصرار دارند.
عليرضا زاكاني از اعضاي فراكسيون اصولگرايان در گفتگو با اعتماد معتقد است كه بخشهاي مثبت عملكرد احمدينژاد، محصول تفكر اصولگرايي است، اما مسووليت بخشهاي منفي عملكرد احمدينژاد به عهده اصولگرايان نيست.
فراكسيوني كه به نام فراكسيون اصولگرايان در مجلس فعاليت ميكند، از مجموعه رهپويان و رايحه خوشخدمت سابق و جبهه پايداري فعلي تشكيل شده؛ با توجه به اينكه اين تشكلها حامي و بهنوعي معرفيكننده احمدينژاد به جامعه بودند، آيا امروز خود را به دليل حمايت از احمدينژاد و دستاوردهاي دولت او شايسته تقدير ميدانيد؟
من در اينباره نظر شخصي خودم را ميگويم و نميتوانم از جانب فراكسيون يا تشكلهايي كه شما نام برديد اظهارنظر كنم. اما به عقيده من ايشان نكات بسيار مثبتي داشته و در عين حال نكات منفي هم در عملكردش بهچشم ميخورد. البته من در مقام داوري نيستم كه الان كل عملكرد ايشان را قضاوت كنم چون فيالبداهه نميتوان هشت سال فعاليت را ارزيابي كرد.
مگر شما محصول حمايتهاي خود را در طول هشت سال گذشته ارزيابي نكردهايد؟
بالاخره بخشي از اين عملكرد هشت ساله كاملا قابل دفاع است و بخشي از آن هم قابال دفاع نيست. نكتهيي كه وجود دارد اين است در دوره سازندگي و در دوره اصلاحات اقداماتي كه برخلاف منافع ملي صورت گرفت، مطابق با نسخه نظري دورههاي سازندگي و اصلاحات بود. اما در حوزه اصولگرايي و در دولت آقاي احمدينژاد، اتفاقات قابل نقدي كه صورت گرفت، هيچ نسبتي با اصولگرايي ندارد. هر جا آقاي احمدينژاد از اصولگرايي جدا شده، آسيب زده و هر جا مطابق با الگوي اصولگرايي عمل كرده، موفق بوده و به مردم خدمت كرده است.
اقدامات مغاير با منافع ملي در دولتهاي گذشته چه بود؟
پروژه حاكميت دوگانه كه آنها دنبال ميكردند، نسخه برابر با متني است كه آنها در حوزه نظري دنبال ميكردند و در مقام عمل هم مجلس ششم آن را انجام داد. مجلس ششم در حوزه عمل، مسير خلاف منافع ملي و مباني نظام را دنبال كرد، بهواسطه اينكه در حوزه نظر، حاكميت دوگانه، نسخه پيوست جريان اصلاحات بود. اما در مقام عمل، آقاي احمدينژاد هر كاري كرد كه نتيجه آن خدمت و افزايش زمينه مثبت در جامعه بود، مطابق با اصول و مباني اصولگرايي است؛ هر جا هم كاري كرد كه محل اشكال است و ما آن را نقد و نفي ميكنيم، آن كارها هيچ نسبتي با اصولگرايي ندارد.
برخلاف آنچه شما ميگوييد، دولت و رسانههاي حامي دولت، بارها از اصولگرايان اعلام برائت كردهاند.
آقاي احمدينژاد از همان اول هم از اصولگرايان اعلام برائت ميكرد.
پس اصولگرايان ميخواهند به بخشهاي مثبت عملكرد كسي افتخار كنند كه اصلا خودش را جدا از اصولگرايان ميداند؟
اصلا اين طور نيست. اصولگرايي به اصول و ارزشهاي خود افتخار ميكند. اصولگرايي به مباني و چارچوبهايي كه به آن اتكا دارد و به خدمت كردن به مردم مينازد.
به نظر شما اين مردمي كه ميخواهيد به آنها خدمت كنيد، ميپذيرند كه شما گزينهيي را به آنها معرفي كنيد و بعد از هشت سال بگوييد قسمتهاي خوب عملكردش محصول تفكر ماست و درباره بخشهاي منفي عملكردش ما مسووليتي نداريم؟
اصولگرايان سال 84 گزينههاي متفاوتي داشتند و اطلاعات اوليه سوال شما نادرست است.
مگر در مرحله دوم انتخابات سال 84 از احمدينژاد حمايت نكرديد؟
بله، اما شما ببينيد ما در مقابل چه كسي از احمدينژاد حمايت كرديم. ما هشت سال در دوران سازندگي تجربه آن شخص را داشتيم.
سال 88 هم با وجود ديدن نتيجه عملكرد چهارساله احمدينژاد، باز هم از او حمايت كرديد.
باز هم بايد ببينيد ما در مقابل چه كسي از احمدينژاد حمايت كرديم؛ كساني كه ادعاي قانونگرايي داشتند اما پيش از شمارش آرا به دنبال قانونشكني بودند. آيا ما بايد به دنبال سراب ميرفتيم؟
اما برخي از دوستان اصولگراي شما معتقدند كه دولت مورد حمايت شما، قانونگريزترين دولت تاريخ بوده.
بحث ما درباره عملكرد اين دولت نيست و من ميگويم بايد ببينيد ما در مقابل چه كسي از احمدينژاد حمايت كرديم.
شما معتقديد كه اگر رقيب آقاي احمدينژاد در انتخابات سال 88 پيروز ميشد، اوضاع كشور و مردمي كه ميخواهيد به آنها خدمت كنيد، بدتر از شرايط الان بود؟
آقاي ميرحسين موسوي پيش از آنكه رييسجمهور شود، روز شنبه بعد از انتخابات به همراه آقاي خاتمي و سيد حسن آقاي خميني، پيش آقاي هاشمي رفتند. خود آقاي هاشمي به ما گفت كه صبح شنبه، بيستوسوم خرداد سال 88، آقاي خاتمي گفته ما وقت ملاقات ميخواهيم كه آقاي هاشمي در پاسخ گفته من صبح وقت ندارم و ظهر اين آقايان پيش آقاي هاشمي رفتند. آقاي هاشمي ميگويد در آن جلسه آقاي موسوي اعلام كرد كه «من نتيجه انتخابات را قبول ندارم و راههاي قانوني براي بررسي تخلف را هم قبول ندارم.» كسي كه تا روز قبلش شعار ميداد، شب برگزاري انتخابات به خودش تبريك گفت و فرداي آن روز اين رفتار را نشان ميدهد، اصلا قابل اعتماد نيست. «فتنه» سال 88 ريشههاي اين مملكت را سوزاند. به نظرم خيلي مشخص است كه وقتي كاري را اسراييل و امريكا در بوق و كرنا كنند و از آن حمايت كنند، آن كار درست نيست.
درباره همه اتفاقات بعد از انتخابات سال 88 هم همين نگاه را داريد؟
كاملا معلوم بود كه در آن ايام، يك «متن اجتماعي» بود كه سوال داشتند و نظام موظف بود كه پاسخ آنها را بدهد. اين نطقي است كه بنده، سيويكم خردادماه سال 88 در مجلس بيان كردم. من آن روز هم گفتم يك «اكثريتي» هستند كه اعتراض دارند و ما موظفيم كه پاسخ اعتراض آنها را بدهيم. يك اقليتي هم هستند كه آشوب ميكنند و از همان روز شنبه هم آشوبها را شروع كردند، نظام هم موظف است كه براي تامين امنيت اكثريت، جلوي آشوبگري را بگيرد و با آنها برخورد كند.
شما پاسخ اعتراض اكثريت را داديد؟
حتما پاسخ آنها داده شد. به اين دليل كه در 9 دي اكثريت مردم به كف خيابان آمدند.