خبرخودرو نوشت:
- وقتی رد پایی را در برف می بینیم پی می بریم انسان یا حیوانی از آنجا عبور کرده است.
- وقتی از دور دودی را در هوا می بینیم می فهمیم که آتشی زیر آن دود شعله ور است.
- وقتی آفتاب طلوع می کند می فهمیم که روز شده است.
- وقتی هیچ چیز قابل پیش بینی نیست می گوییم که اقتصاد بیمار است.
- و وقتی...
با مشاهد اعداد منتشر شده از سوی سازمان بورس درخصوص سود و زیان حاصل از عملکرد شرکت های خودروساز، نیز می توانیم بفهمیم که چه بلایی بر سر صنعت خودروی کشور آمده است. براحتی می شود فهمید که چه بی مهری هایی در حق پیش قراول صنعت کشور شده است. آنان که دلسوز کشور و این صنعت هستند با دیدن این اعداد بدون شک، با تمام وجود نگران می شوند.
بدیهی است در این شرایط توقعی از بیگانگان نیست آنها همین را می خواهند. بدبختی ما را، ذلیل شدن ما را، ضعیف شدن ما را، پس در واقع گله ای هم از آنان نیست.
گله ما از کسانی است که ردپا را می بینند ولی...
گله ما از کسانی است که دود را می بینند ولی...
گله ما از کسانی است که طلوع آفتاب را می بینند ولی ...
گله ما از کسانی است که صدای شکستن ستون فقرات صنعت خودرو کشور را می شنوند ولی...
صدایی که چنان رسا و بلند است که نیازی به گوش های تیز هم ندارد و فقط کافی است که بتوان شنید.
- نوسانات و افزایش شدید نرخ ارز
- محدودیت های به وجود آمده در انجام مبادلات با شرکای تجاری
- کمبود نقدینگی و مشکلات ناشی از آن
- کاهش شدید تولید و تعطیلی خطوط
- بیکار شدن کارگران و به خطر افتادن اشتغال آنان
-کاهش حقوق و مزایای کارکنان حداقل تا یک سوم
- متضرر شدن سهامداران
- به خطر افتادن تمامی صنایع وابسته و ..
همه و همه نشانه هایی است که هم براحتی دیده می شوند و هم شنیده می شوند.
لیکن علیرغم وجود تمامی نشانه های یاد شده خیلی از گوش ها نمی شنوند و خیلی از چشم ها نیز نمی بینند حتی متاسفانه خیلی از چشم ها و گوش هایی که می بینند و می شنوند نه تنها کار مثبتی انجام نمی دهند بلکه آگاهانه یا ناآگاهانه عملکردشان در جهت خشکانیدن ریشه صنعت خودروی کشور است. صنعتی که با بیش از 60 صنعت دیگر ارتباط دارد، صنعتی که خط مقدم تمامی صنایع است، صنعتی که از اصلی ترین منابع درآمدی دولت است، صنعتی که قرار است در چشم انداز 1404 به جایگاه نخست در منطقه خاورمیانه دست یابد، صنعتی که متولی اشتغال بیش از سه میلیون نفر است.
آیا تجربه اراضی کشاورزی و تبدیل شدن آن به زمین های لم یزرع و در خیلی موارد به اماکن مسکونی و تعطیلی بسیاری از کارخانه های صنایع نساجی برایمان پند آموز نیست، آیا واقعا نمی خواهیم از این ها درس بگیریم؟ آیا با ندانم کاری هایمان می خواهیم همان بلایی راکه بر سر صنایع نساجی آوردیم بر سر خودروسازی هم بیاوریم.
براستی وقتی هر انسان با وجدان و انصافی این ها را می بیند دلش می شکند و می سوزد و براحتی می فهمد چقدر ما بی توجهیم، با این که همه چیز را می بینیم و می شنویم باز هم کاری برای نجات این صنعت ارزشمند نمی کنیم. واقعا به کجا می رویم، آیا دلمان برای جوانان این مملکت نمی سوزد، آیا دلمان برای خانواده های آنان نمی سوزد، آیا دلمان برای آینده کشور نمی تپد، آیا دلمان ...
بیائیم برای یکبار هم که شده از دیگران یادبگیریم:
- از سرنوشت شرکت خودروسازی جنرال موتورز که در سال 2009 با 172 میلیارد دلار بدهی اعلام ورشکستگی می کند ولی با اقدامات هوشمندانه مجددا در سال 2011 با تولید بیش از 8 میلیون دستگاه خودرو و سود دهی 9 میلیارد دلاری مجددا عنوان بزرگترین خودروساز جهان را با کسب رتبه اول به خود اختصاص می دهد
- از دیگرانی بیاموزیم که حقوق شهروندی را در بالاترین حد خود رعایت می کنند
- از کسانی بیاموزیم که به قوانین راهنمایی و رانندگی تا آنجایی احترام می گذارند که حتی به حضور پلیس هم نیازی ندارند و تعداد کشته های تصادفات جاده ای آنان در حداقل خود قرار دارد.
نتیجه گیری:
مسئولین عزیز اگر دیر بجنبیم ممکن است فرصتی برای جبران نداشته باشیم چون خیلی زود دیر می شود، پس چشم و گوش خود را باز کنیم.