راز قتل مرد جوانی که پیکر نیمهجانش در خیابان پیدا شده بود با اعترافات همسر صیغهای وی فاش شد و پلیس تحقیقاتی را برای دستگیری قاتلان فراری آغاز کرد.
شامگاه چهارشنبه هفته گذشته فردی با اورژانس مشهد تماس گرفت و گفت پیکر غرق در خون مرد جوانی در خیابان رها شده است. امدادگران وقتی به محل حادثه رسیدند این جوان را که به نظر میرسید هدف ضربات چاقو قرار گرفته است به بیمارستان رساندند اما تلاش پزشکان برای نجات وی فایدهای نداشت. بعد از مرگ این پسر کارآگاهان جنایی وارد عمل شدند و در حالیکه فهمیده بودند مقتول جوانی 22ساله به نام مهرداد است به محل رها شدن پیکر او رفتند و به تحقیق از شاهد عینی پرداختند. این فرد گفت: «من دیدم افرادی، مقتول را از خودرویی به بیرون انداختند و به سرعت فرار کردند ولی به دلیل تاریکی هوا مشخصات ماشین را متوجه نشدم.»
کارآگاهان هنگام بازرسی صحنه جرم به نشانههایی دست یافتند که حکایت میکرد جنازه از خانهای در همان نزدیکی خارج شده است. جستوجو در آن محدوده پلیس را به خانهای رساند که لکههای خون جلوی در ورودیاش مشهود بود. ماموران برای بررسی بیشتر چندبار زنگ در آن خانه را به صدا درآوردند اما وقتی کسی جواب داد با کسب دستور قضایی وارد آنجا شدند و هنگام بازرسی منزل مشاهده کردند برخی اثاثیه به تازگی شسته شده و هنوز خیس است. این موضوع نشان از آن داشت که فرد یا افرادی سعی کردهاند آثار خون را محو کنند. تفتیش دقیقتر بر این فرضیه مهر تایید زد و ماموران روی پرده و یکی از دیوارها چند لکه خون را که از نظر قاتل یا قاتلان دور مانده بود، یافتند.
افسران جنایی در گام بعدی به تحقیق از همسایگان پرداختند و فهمیدند زنی جوان در این خانه به تنهایی زندگی میکند و شوهر او در زندان به سر میبرد. در حالیکه تلاشها برای شناسایی و دستگیری این مظنون ادامه داشت یک روز بعد زنی به نام مهسا به پلیس آگاهی رفت و مدعی شد که همسر موقت مهرداد بوده است.
این زن گفت: «من و مهرداد چند وقت قبل با هم آشنا شدیم و وقتی او پیشنهاد عقد موقت داد قبول کردم البته به جز خودمان شخص دیگری در جریان ازدواج ما قرار نداشت و ما به مدت 9 ماه صیغه شدیم. در این مدت هروقت فرصتی پیش میآمد همدیگر را ملاقات میکردیم تا اینکه چند روز قبل خواهرم به سفر رفت و قرار شد من چند روزی را در خانه او بمانم. شب حادثه مهرداد که نشانی خانه خواهرم را میدانست به آنجا آمد و سعی کرد وارد منزل شود ولی به او توضیح دادم برادرانم در راه هستند و هر لحظه ممکن است سر برسند و او را ببینند. مهرداد به هشدارهایم اعتنا نکرد و وارد خانه شد. همان موقع برادرانم از راه رسیدند و وقتی او را دیدند با هم درگیر شدند. من به شدت ترسیده بودم ولی کاری از دستم برنمیآمد. یکی از برادرانم در این دعوا مهرداد را با چاقو زد. من که با دیدن خون وحشتزده شده بودم به سرعت از خانه فرار کردم و بعد از آن دو برادرم مهرداد را از خانه بیرون بردند و من نمیدانم آنها کجا هستند و چه میکنند اما خودم بعد از یک روز سرگردانی تصمیم گرفتم به پلیس مراجعه و خودم را تسلیم کنم.»
بنا بر این گزارش کارآگاهان بعد از پی بردن به اسرار این جنایت زن جوان را بازداشت کردند و در حال حاضر در تلاش هستند تا برادران او را بازداشت و بازجویی کنند تا جزییات بیشتری از قتل فاش شود.