bato-adv
کد خبر: ۱۲۰۹۶۲
دكتر رضا داوري‌اردكاني

مختصري درباره الگوي ايراني-اسلامي پيشرفت

اين يادداشت خلاصه يك سخنراني است كه در مراسم افتتاح «كنفرانس الگوي اسلامي- ايراني پيشرفت» در حضور جمعي از استادان و دانشمندان كشور ايراد شده است. تهيه الگوي پيشرفت اسلامي- ايراني كاري خطير و عظيم است و پيداست كه بايد از راه دانايي و تفكر و فارغ از ملاحظات به آن رسيد.
تاریخ انتشار: ۱۰:۳۳ - ۱۱ مرداد ۱۳۹۱

اين يادداشت خلاصه يك سخنراني است كه در مراسم افتتاح «كنفرانس الگوي اسلامي- ايراني پيشرفت» در حضور جمعي از استادان و دانشمندان كشور ايراد شده است. تهيه الگوي پيشرفت اسلامي- ايراني كاري خطير و عظيم است و پيداست كه بايد از راه دانايي و تفكر و فارغ از ملاحظات به آن رسيد.

 در آن سخنراني و در اين يادداشت كه در سرمقاله خبرنامه شماره 42 فرهنگستان علوم نيز آمده است، با ملاحظه شرايط تفكر و تحقيق، كه بر هر ملاحظه‌يي مقدم است، پرهيز از ملاحظات، سفارش شده و گوينده و نويسنده هم در حد توانايي به سفارش خود عمل كرده و بدون تعارف و ملاحظات رسمي سخن گفته است.

 اگر در آن ابهام مي‌بينيد، همه را به حساب نويسنده مگذاريد، زيرا قضيه چنان كه گفته شد، چندان دشوار و عظيم است كه در عبارات مانوس و روشن نمي‌گنجد و حتي كساني آن را تمناي محال مي‌دانند.

 پس براي تبيين مطلب و روشن كردن ابهام‌ها بايد تحقيق‌هاي دقيق كرد. اين تحقيق‌ها در هر صورت به نتايج مفيد و موثر مودّي خواهد شد.
 
پيشرفت لفظ آشنايي است و ظاهرا در معني‌اش هم ابهامي وجود ندارد، معهذا اگر از ما بپرسند پيشرفت را در چه مي‌دانيم و از راه آن به كجا مي‌خواهيم برسيم، شايد پاسخ روشن و دقيقي نداشته باشيم و ندانيم كه براي پيشرفت چه مقدماتي بايد فراهم كرد و راه آن را چگونه هموار بايد ساخت و پيمود، ولي در هر صورت اين را مي‌فهميم كه پيشرفت امري نيكو و خواستني است و با آن لااقل بعضي نيازهاي ما تامين مي‌شود
 
پيشرفت لفظ آشنايي است و ظاهرا در معني‌اش هم ابهامي وجود ندارد، معهذا اگر از ما بپرسند پيشرفت را در چه مي‌دانيم و از راه آن به كجا مي‌خواهيم برسيم، شايد پاسخ روشن و دقيقي نداشته باشيم و ندانيم كه براي پيشرفت چه مقدماتي بايد فراهم كرد و راه آن را چگونه هموار بايد ساخت و پيمود، ولي در هر صورت اين را مي‌فهميم كه پيشرفت امري نيكو و خواستني است و با آن لااقل بعضي نيازهاي ما تامين مي‌شود. پس طبيعي است كه همه مردم جهان طالب آن باشند.

 اين طلب اگرچه در آغاز تاريخ تجدد از پشتوانه تفكر فلسفي و اراده به ساختن و پرداختن جهان زندگي بهره‌مند بوده است، اكنون تقريبا در همه‌جا و به‌خصوص در جهان مايل به توسعه، بيشتر ناظر بر احساس برتري جهان توسعه‌يافته و تابع ميل به بهره‌مندي از اشياي مصرفي تكنيك و تكنولوژي‌هاي رفاه است.

به عبارت ديگر در عالم رو به توسعه پيشرفت را مردمان در دسترسي به وسايل زندگي جديد دريافته‌اند. در دوران‌هاي قديم تاريخ، گرچه ترقي و بهبود زندگي و حتي تحول تاريخي به كلي مورد غفلت نبوده، اما هرگز اصل راهبر زندگي تلقي نمي‌شده است.

 اصل تحول و پيشرفت ضروري و تاريخي علم و عقل و معاش و نظريه تطور موجودات، همه در قرون جديد پديد آمده و با اينكه درباره آن بحث‌هاي بسيار درگرفته است و همچنان اين بحث‌ها ادامه دارد، مفهوم اين پيشرفت مقبوليت عام پيدا كرده است و مردمان در سراسر روي زمين به آن مايل شده و مسلمش انگاشته‌اند.

 اين مفهوم گرچه بي‌ارتباط با مفهوم ترقي و استكمال در نظر متقدمان نيست و حتي مي‌توان گفت اصل و ريشه در تفكر و اعتقادات ديني دارد، يكسره به امر دنيا و معاش راجع است.

 گوياترين صورت پيشرفت تاريخي در دوران قبل از تجدد را در معارف اسلامي و به ويژه در كتاب فصوص‌الحكم محيي‌الدين ابن‌ عربي مي‌توان يافت كه در آن تاريخ معنوي و قدسي انسان از آدم عليه‌السلام تا خاتم(ص) گزارش شده است.

در اين تاريخ، انبيا هريك به ترتيب مظهر اسم‌هايي از اسماي الهي‌اند و پيامبر عظيم‌الشأن اسلام كه خاتم آنان است، مظهر تام و تمام جميع اسماي الهي است. اين تاريخ، تاريخ پيشرفت روحي و معنوي انسان و گزارش حضور عالم قدس در زندگي و معيشت است، اما پيشرفتي كه از قرن هجدهم در اروپا و به تدريج در همه‌جا اصل راهنماي جامعه و سياست قرار گرفته، پيشرفت در علم و تكنولوژي جديد است و چون همه شئون زندگي بشر با علم تكنولوژيك دگرگون مي‌شود، پيشرفت در علم و تكنولوژي محدود نمي‌ماند.

 به هر حال با طرح پيشرفت و دست يافتن به آن بود كه جهان متجدد به قدرت سياسي و نظامي و اقتصادي دست يافت و به تدريج آثار اين دستيابي به انديشه و قدرت، در سراسر روي زمين در درجات و صورت‌هاي متفاوت گسترش يافت.

 اقوام و كشورهايي كه در معرض باد وزيده از سوي غرب قرار گرفتند، بي‌آنكه از حقيقت تجدد و پيشرفت بپرسند، آثارش را طلبيدند و پيمودن راهش را آسان انگاشتند يا شايد اصلا به راه و دشواري و سهولت آن فكر نكردند و ندانستند كه پيشرفت اسباب و شرايط مي‌خواهد و تا آنها آماده نشود، راه را نمي‌توان يافت و پيمود.

 اكنون اگر به راه طي شده پيشرفت در خارج از اروپاي غربي و امريكاي شمالي در 150 سال اخير نظري بيندازيم، هرچه از موفقيت و شكست مي‌بينيم، پيروي كم و بيش مناسب يا نامناسب از راه و روش سه قرن اخير تاريخ اروپا و امريكا بوده و اگر اختلافي وجود داشته است، بايد آن را در توجه و تذكر به اصول و مبادي و امكان‌ها و توانايي‌ها و ضعف‌ها سراغ گرفت.

 آنان كه به ناتواني‌ها و توانايي‌هاي خود توجه كردند و از موانع غافل نماندند، راه را بهتر و زودتر پيمودند و بيشترين كشورها كه راه را نشناختند و كار را سهل انگاشتند، در همان گام‌هاي اول به زحمت افتادند و زحمت‌شان به نتيجه‌يي كه بايد برسد، نرسيد.

ما هم در حدود 150 سال افتان و خيزان در راهي كه فكر مي‌كرديم خود به خود گشوده و پيموده مي‌شود، رفتيم تا اينكه انقلاب پيش آمد. اكنون در كشور ما با گذشت سي و چند سال از آغاز انقلاب اسلامي مقرر شده است كه براي زندگي آينده، يك الگوي اسلامي- ايراني پيشرفت تهيه و تدوين شود. اين طرح كه در ظاهر ساده به نظر مي‌آيد، دعوت به آغاز كردن راهي جديد است.

گفتيم كه انديشه پيشرفت گرچه در دين ريشه دارد، اما در عالم تجدد راهش را از دين جدا كرده و تعلقش صرفا به علم و سياست و شيوه زندگي غيرديني است. در الگوي اسلامي- ايراني پيشرفت اين وضع بايد دگرگون شود و پيشرفت صورتي پيدا كند كه گرچه در آن بهبود زندگي همچنان منظور نظر است، از ائتلاف و جمع زندگي با دين و معرفت غفلت نشود يعني پيشرفت در عين حال پيشرفت مادي و اخلاقي باشد.

در اينكه آيا پيشرفت در عالم جديد اخلاقي بوده است يا نه، بحث نمي‌كنيم. آنچه مي‌دانيم، اين است كه طراحان پيشرفت راه‌شان را مستقل از اخلاق طراحي كردند. اكنون آيا ممكن است طرحي تهيه شود كه در آن دين و دنيا به نحوي به تعادل برسند؟ اين پرسش يك پاسخ بسيار آسان دارد و آن اينكه هر كشوري بايد راه توسعه‌اش را خود اختيار كند و پيداست كه در كشور انقلاب اسلامي هيچ راهي نيست كه به راه دين نپيوندد و پيشرفت هم بايد خاص اينجا باشد. اين پاسخ را عجالتا بايد پذيرفت، اما چگونگي ايراني- اسلامي شدن پيشرفت را سهل نبايد انگاشت.

پيداست كه تدوين و تهيه اين الگو بستگي به تلقي تدوين‌كنندگان از معني صفت ايراني- اسلامي و نحوه نسبت آن با پيشرفت دارد. يك نظر اين است كه هر پيشرفتي در زمينه علم و تكنولوژي و سياست و اقتصاد كه با اهتمام دولت و متصديان و مسوولان امور و كارشناسان و دانشمندان جمهوري اسلامي صورت گيرد، پيشرفت اسلامي- ايراني است.

نظر ديگر اين است كه اين پيشرفت‌ها بايد متناسب با سوابق فرهنگي و موافق با روح دين و نظام ديني باشد و بتوان نشان دين را از آن يافت. صاحبان نظر اول هم منكر اين موافقت و تناسب نيستند، اما فكر مي‌كنند اگر پيشرفت‌هاي علمي- اجتماعي حاصل شود و طراحان و رهروانش ايراني معتقد به اسلام و وابسته به نظام ديني باشند، پيشرفت صفت ايراني- اسلامي پيدا مي‌كند.

 شايد يك انديشه ايده‌آل هم وجود داشته باشد و آن اينكه ايراني- اسلامي شدن پيشرفت يعني پيش‌آوردن طرحي جديد براي ايجاد تحول در نظم جهان مدرن. معلوم است كه فرهنگ و علم پشتيبان تجدد اين را نمي‌پسندد و درنمي‌يابد و نمي‌پذيرد و چه‌بسا كه آن را محال قلمداد كنند. آيا ما مي‌توانيم با علم و تحقيق اثبات كنيم كه اين راه گشودني است.

براي ورود در اين راه، قدرت فكري و اخلاقي و دانشي لااقل معادل با قدرت روحي و فكري كنوني عالم تجدد لازم است. پيش از آن بايد به فكر فراهم‌ آوردن شرايط و مقدمات و در جست‌وجوي نشانه‌هاي تفكر آينده‌بين بود. اين مقدمات و نشانه‌ها عبارتند از:
 
1- دگرگوني در نظر و نگاه انسان به جهان و موجودات. از آنجا كه اصل پيشرفت بر مبناي تصرف در جهان و تملك موجودات و برقراري يك نظم زندگي صرفا بشري بنا شده است، بايد در انديشه بازگشت به تواضع (در عمل و تفكر) بود و كوشيد اصل مزبور را قدري تعديل كرد و از سوداي سلطنت بشر بر همه‌چيز و همه‌كس آزاد شد.
 
2‌- درك زمان و امكان‌هاي آن. براي پيشرفت بايد به توانايي‌ها و ناتواني‌هاي خود تذكر پيدا كرد و تاريخ 150 ساله به سر بردن در حسرت پيشرفت را با تذكر خواند و عبرت‌هايش را به جان پذيرفت:
 
نقد حال خويش را‌گر پي بريم هم ز دنيا هم ز عقبي برخوريم
 
3‌- احراز آمادگي و توانايي براي تدوين و اجراي موفق برنامه‌هاي توسعه. قبل از انقلاب و بعد از انقلاب در كشور ما چندين برنامه هفت‌ساله و پنج‌ساله و چهارساله تدوين و اجرا شده است. بينديشيم كه آيا اين برنامه‌ها مناسب بوده است و حكومت‌ها و دولت‌ها آنها را به درستي اجرا كرده‌اند. اگر پاسخ مثبت نيست، نقص كار در كجا بوده است؟ و آيا اكنون مي‌توانيم به آساني برنامه پيشرفت جامع كه ما را به آستانه ورود در راه خاص و مطلوب برساند، تدوين و اجرا كنيم.
 
4‌- آزادي از اضطرارها و ضرورت‌هاي داخلي و بين‌المللي و اغتنام فرصت‌ها پيش از آنكه از دست بروند. اين ضرورت‌ها و غفلت‌ها را اگر نتوان به كلي از ميان برداشت، بايد براي كم كردن آنها فكر كرد.
 
5-‌ اصلاح اساسي نظام اداري. براي هر پيشرفتي نظم اداري كارآمد لازم است. آيا هيچ فكر كرده‌ايم كه اين نظم با پيشرفت چه رابطه‌يي دارد. آيا تاكنون در خدمت پيشرفت بوده يا راه دشوار آن را دشوارتر كرده است. نظم اداري كند و تنبل و بي‌فكر و بهانه‌گير و آيين‌نامه باز و لاابالي كه بيشتر همّش صرف رفع تكليف مي‌شود، نمي‌تواند به پيشرفت خدمت كند. براي گشودن و پيمودن راه پيشرفت بايد به نظم اداري مناسب انديشيد. اينكه كارمندان را مسوول حسن و عيب نظام اداري بدانيم، اگر هيچ عيبي نداشته باشد، ما را از انديشه اصلاح نظام اداري بازمي‌دارد.
 
6‌- اعتناي شايسته به آسيب‌هاي اجتماعي و چاره‌انديشي براي مقابله با آنها. با سعي در رفع موانع و فراهم آوردن شرايط روحي و اخلاقي و كسب آمادگي براي طي طريق پيشرفت به طور كلي مي‌توان به راه خاص و طرح جمع دين با وجوهي از تجدد و عالم مدرن انديشيد. آشكارترين نشانه پديد آمدن اين انديشه و پديدار شدن راه تازه را بايد در زبان راهگشايان و رهپويان آن جست.

 اگر پيشرفت اسلامي‌ ايراني بايد كمال اخلاقي را بر پيشرفت‌هاي علمي تكنيكي و اجتماعي‌ اقتصادي بيفزايد، طراحانش بايد از اقامت و سكونت در مشهورات و زبان رسمي چشم بپوشند و در طلب زبان آغازگر و رهياب، يعني زباني كه كمتر به تعارف و تقبيح و تحسين و مداهنت آميخته است، برآيند.

 اگر حقيقتا درصدد برآييم كه بدانيم كي هستيم و كجا بوده‌ايم و اكنون در كجا قرار داريم و چه مي‌توانيم و بايد بكنيم، نسبت‌مان با علم به طور كلي و مخصوصا با علوم انساني و اجتماعي موجود نيز معلوم مي‌شود.

منبع:‌ اعتماد

bato-adv
مجله خواندنی ها