فرارو- دو سال پیش در همین ماه زیبای اردیبهشت، در یکی از شهرهای کشور، یک شیر به دانشآموز سیزده سالهای حمله کرد. به طوری که درمان او نزدیک به دو سال طول کشید. مسؤولان تشکیلدهنده جلسه در بخشداری هم به جای عذرخواهی از سهلانگاری خود در اتفاق پیشآمده و تلاش برای جبران آن، تمام تقصیرات را گردن یکی از کارگران سیرک انداختند و پرونده را بستند. شاید همین شانه خالی کردن مدیران و مسؤولان بود که سبب شد دو سال بعد یک برنامه شاد کودکانه به عزای عمومی تبدیل شود و فرماندر شهر هم بابت له شدن کودکان مردم زیر دست و پا، از یک عذرخواهی ساده هم دریغ کند.
به گزارش سرویس اجتماعی فرارو؛ عصر روز پنجشنبه در سالن ۳۰۰۰ نفری شهدای شهرستان خرمدره، مراسمی برای کودکان این شهرستان برگزار شد که اجرای را یکی از مجریان کودک تلویزیون به نام ملیکا زارعی معروف به «خاله شادونه» بر عهده داشت. اما پایان غمانگیز این برنامه، همانی نبود که مردم و برپاکنندگان مراسم انتظار داشتند.
جشنی کودکانه که به عزا تبدیل شد
بلیتهای این مراسم از یک هفته پیش به فروش رسیده بود. بچهها برای فرارسیدن روز اجرای برنامه لحظهشماری میکردند. آنها که بلیت خریده بودند برای همبازیهایشان تعریف میکردند و از مادرهایشان میپرسیدند چند روز تا آمدن خاله شادونه مانده است. تبلیغات گسترده و پلاکاردهای توزیع شده نیز به این هیجانات دامن میزد.
سرانجام روز موعود فرا رسید و کودکان خرمدره همراه مادرانشان راهی محل اجرا شدند. پیش از شروع قرار شد محل نشستن کودکان و والدین آنها جدا شود و بچهها همه کنار هم بنشینند. برنامه یک ساعت طول کشید و در انتها خاله شادونه با صدای بلند اعلام کرد که حالا بچهها باید پیش مادرهایشان بروند. به محض خروج مجری، غوغایی فاجعهآور به پا شد. کودکان میبایست در شلوغی جمعیت مادرهای خود را پیدا میکردند.
بر اساس تحقیقات خبرنگاران بلیتهای این برنامه از یک هفته پیش در مهدهای کودک و مدارس به فروش رسیده و اعلام شده بود که مراسم ویژه مادران و کودکان است. محل اجرا سالن ورزشی خرمدره بود که گنجایش سههزار نفری داشت. اما به دلیل تقاضای زیاد مسؤولان برگزاری تصمیم گرفتند بلیت بیشتری به فروش برسانند.
شاهدان گفتهاند که چند هزار بلیت اضافه به فروش رسید به طوری که روز اجرا ازدحام جمعیت بیش از دو برابر ظرفیت سالن بود و با بسته شدن درها، نفس کشیدن هم به سختی صورت میگرفت.
هنگام خروج، مردم در آن شلوغی و همهمه ناچار بودند از درهای کوچک سالن بیرون بروند. این چنین شد که سه کودک جان باختند و هفت کودک نیز مجروح و به بیمارستان منتقل شدند.
پاسخگویی وظیفه مسؤولان نیست
به دنبال پیگیریهای گسترده، خبرنگاران دریافتند که تلفن همراه فرماندار از دسترس خارج شده است. مسؤولان هلال احمر هم اعلام کردند روز حادثه مأموریت به آنان اعلام شده ولی در میان راه خبر رسیده که مأموریت لغو شده است. اورژانس و بیمارستانهایی که مصدومان به آنها اعزام شده بودند نیز پاسخگو نبودند و جالبتر اینکه چون این مراسم برای مادران و کودکان اجرا میشد، هیچ فیلمی از آن در دست نیست.
پس از اتفاقی که تأسف مردم کشور را برانگیخت، مسؤولان محلی خرمدره در کمال شگفتی اعلام کردند که برای اجرای این برنامه با آنها هماهنگی صورت نگرفته است و به این ترتیب از خود سلب مسؤولیت کردند. حال آنکه وقوع چنین حوادثی در یک شهر کوچک نخستین پرسشها را متوجه مسؤولان شهری و مقامات محلی میکند. از طرف دیگر رئیس مرکز اطلاعرسانی پلیس زنجان در این باره گفته است: «مسؤولان اجرایی برای برگزاری این مراسم مجوز داشتهاند.»
گفته میشود این بار نیز همچون اتفاقهای ناخوشایند مشابه در گذشته، مدیرانی که بیشترین مسؤولیت را دارند، دارای مصونیت هستند و در نهایت بار گناه و تقصیر بر عهده پایینترین ردهها گذاشته میشود و تعقیب قضایی، محاکمه و احتمالاً مجازات فقط شامل حال افراد ضعیفتر میگردد.
کارشناسان بر این باورند که در چنین شرایطی و با عدم پاسخگویی مسؤولان مربوطه، نه تنها نمیتوان انتظار رسیدگی عادلانه به پروندههای مذکور را داشت، بلکه باید منتظر رخدادهای ناگوار مشابه در آینده نیز باشیم.
این تمام ماجرا نیست
از یک سو آمارها هر روز خبر میدهند که قتل، خودکشی و سقط جنین در کشور افزایش یافته است. از سوی دیگر اعلام میشود که هر دو ساعت، یک نفر ایرانی در اثر تصادف جان خود را از دست میدهد. یک بار خبر رشد سرطان و بیشتر شدن مرگومیرهای ناشی از سکته میرسد، بار دیگر شنیده میشود که در اثر حادثههای پیشبینی نشده، عدهای جان خود را از دست دادهاند.
پیش از این رییس كمیسیون بهداشت و درمان مجلس، دولت را متهم کرده بود که سرمایهگذاری برای نجات انسانها را پول دور ریختن میداند. امروزه نیز بسیاری بر این باورند که در سایه تورم و گرانیهای موجود گویا تنها کالایی که ارزش خود را از دست داده، جان شهروندان است. این امر اگرچه شاید خواسته قلبی هیچ مسؤول و مدیری نیست ولی عملکردها و اصرار بر عدم پاسخگویی به سمتی میرود که غیر از بیاهمیت شدن مرگ و میر در جامعه، محصول دیگری ندارد.
تو این شلوغی کار احمقانه ای بوده