رابطه پنهانی زن با یک جوان سفارش قتل شوهر را کلید زد تا در یک صبح تابستانی نفس شوهر در دستان قاتلان اجاره ای به شمارش آخر خود برسد.
در ساعت 8 صبح روز 17 تیر سال 89 از طریق مرکز فوریت های پلیسی 110، یک فقره کشف جسد در جاده تلو به کلانتری 144 جوادیه تهرانپارس گزارش شد.
با حضور مأموران کلانتری در محل و تأیید خبر کشف جسد، موضوع به قاضی کشیک ویژه قتل و پلیس آگاهی تهران بزرگ اعلام شد. با حضور قاضی رودگر و عوامل بررسی صحنه جرم اداره دهم ویژه قتل و تشخیص هویت پلیس آگاهی تهران بزرگ و انجام بررسیهای تخصصی مشخص شد که جسد متعلق به فردی حدودا 40 ـ 35 ساله است که احتمالا به علت انسداد مجاری تنفسی به قتل رسیده و توسط قاتل یا قاتلین در محل کشف جسد، رها شده است.
با تشکیل پرونده مقدماتی و به دستور بازپرس شعبه چهارم دادسرای امور جنایی تهران، پرونده جهت رسیدگی تخصصی در اختیار کارآگاهان اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.
با توجه به نبود هرگونه مدارک شناسایی به همراه مقتول، کارآگاهان اداره دهم در اولین مرحله از اقدامات پلیسی خود شناسایی هویت مقتول را در دستور کار خود قرار دادند که با انجام تحقیقات و بررسی پرونده های فقدانی موفق به شناسایی هویت جسد به نامر ابراهیم 40 ساله شدند.
با شناسایی هویت جسد و دعوت از اعضای خانواده مقتول، همسر وی به اسم ستاره 32 ساله با مراجعه به اداره دهم، در اظهارات اولیه خود به کارآگاهان گفت: همسرم مثل هر روز ساعت 6:15 منزل را به قصد رفتن به محل کارش ترک کرد تا اینکه در ساعت 10 صبح روز 17 تیر 89 از طریق تماس با محل کارش متوجه غیبت وی در سرکار شدم و در طول این چند روز نیز، در بیمارستان ها و کلانتری های تهران به دنبال او می گشتم.
با آغاز تحقیقات کارآگاهان جهت شناسایی قاتل یا قاتلین، کارآگاهان با انجام تحقیقات از همکاران، دوستان و بستگان مقتول اطلاع پیدا کردند که وی با هیچ کس اختلاف مالی و یا مشکل شخصی نداشته است؛ لذا در ادامه، تحقیق از اعضای خانواده مقتول را در دستور کار خود قرار داده و اطلاع پیدا کردند که جوانی 36 ساله به اسم فرزاد، با همسر مقتول در ارتباط بوده است.
با توجه به دلایل و مدارک بدست آمده از آشنایی و ارتباط فرزاد با همسر مقتول، کارآگاهان با شناسایی محل کار وی در میدان پروین منطقه تهرانپارس تهران، به تحقیق از وی پرداخته اما در کمال تعجب، وی در اظهارات اولیه منکر هرگونه آشنایی با ستاره شد که با ادامه تحقیقات پلیسی و ارائه دلایل غیر قابل انکار وی در اظهارات جدید خود آشنایی خود با ستاره را قبول کرده اما مدعی شد که تنها در زمینه خرید و فروش تلفن همراه با ستاره ارتباط داشته است .
با توجه به تناقضات موجود در اظهارات فرزاد، وی در تاریخ 22 اسفند 90 در اداره دهم پلیس آگاهی بازداشت و تحقیقات تخصصی جهت شناسایی هرگونه احتمال ارتباط وی با جنایت، در دستور کار کارآگاهان اداره دهم قرار گرفت که سرانجام پس از چندین روز انکار هرگونه اطلاع یا ارتباط با جنایت، فرزاد به ناچار لب به اعتراف گشود و در اعترافات اولیه مدعی شد که در ساعت 10 صبح روز 17 تیر 89، ستاره با وی تماس گرفته و عنوان کرده که همسرش را توسط شخصی که به او پول پرداخت کرده، به قتل رسانده است.
با توجه به اعترافات فرزاد، کارآگاهان اداره دهم ستاره را در روز 25 اسفند 90 دستگیر و به اداره دهم انتقال دادند؛ ستاره در تحقیقات مقدماتی منکر هرگونه مشارکت و یا دخالت خود در قتل همسرش گشته اما پس از اطلاع از اعتراف فرزاد، به ناچار لب به سخن گشود و به نقش خود در ارتکاب جنایت اعتراف اما در ادامه مدعی شد که شخصا هیچ آشنایی و شناختی از عاملان اصلی قتل نداشته و فرزاد یک مجرم سابقه دار به هویت کامران را به وی معرفی کرده است.
وی گفت: در حدود 8 سال پیش با فردی به نام فرزاد آشنا شدم؛ در طی این چند سال، وی علاقه زیادی به من نشان می داد و من نیز به وی علاقه پیدا کردم. من می خواستم از شوهرم متارکه کرده و با فرزاد ازدواج کنم اما فرزاد می گفت که اگر طلاق بگیری با تو ازدواج نخواهم کرد؛ یک سال در گوش من خواند که [ همسرم ] را از میان برداریم تا اینکه فرزاد پیشنهاد کرد که به کامران که خلافکار هم بود، پول بدهیم تا کار شوهرم را تمام کند که گفتم : من پول ندارم و فرزاد گفت: من پول می دهم.
وی ادامه داد: در حدود 8 ماه من به کامران می گفتم که این کار را انجام دهد تا اینکه پس از قبول پیشنهاد من برای کشتن همسرم با او هماهنگ کردم که در ساعت 6 تا 6:30 ، زمانیکه همسرم از خانه خارج می شود او در سر کوچه با ماشین منتظر بماند و همسرم را به عنوان مسافر سوار کند.
این متهم اظهار داشت: پس از اطلاع از فوت همسرم، به خانه پدرم رفته و بعد از یک ساعت موضوع را به فرزاد خبر دادم و پس از آن به خانه بازگشتم و در حدود ساعت 10 به محل کار شوهرم و یکی از همکارانش زنگ زده و عنوان کردم که از همسرم هیچ اطلاعی ندارم و حدود ساعت 12 نیز به خانواده ام زنگ زده و پس از آن همه از موضوع گم شدن همسرم اطلاع پیدا کردند .
[وقتی که پیشنهاد قتل را به کامران دادم او گفت که در خانه همسرم] را خفه کنیم ولی من قبول نکردم و گفتم دخترم بیدار می شود و او نیز قبول کرد تا در بیرون از خانه این کار را بکند.
با شناسایی کامران 36 ساله به عنوان یکی از مجرمان سابقه دار در زمینه زورگیری، موادمخدر، سرقت و ... مورد شناسایی قرار گرفت که در ادامه، کارآگاهان موفق به شناسایی مخفیگاه متهم در مناطق حکیمیه و شهر جدید پردیس شدند اما در ادامه، و با انجام تحقیقات مشخص شد که وی از این دو منطقه متواری شده است.
با توجه به متواری شدن کامران و همچنین سوابق متعدد متهم در ارتکاب جرایم مختلف، کارآگاهان با احتمال ارتکاب جرایم جدید از سوی متهم و دستگیری وی از سوی مراکز انتظامی سطح شهر تهران، مشخصات متهم را در اختیار کلیه مراکز انتظامی بویژه مراکز انتظامی تهران بزرگ قرار دادند که در ادامه رسیدگی به این پرونده مشخص شد که وی در فروردین ماه سال 91 در حین ارتکاب به سرقت خودرو از سوی مأموران کلانتری 207 پردیس دستگیر شده است؛ بلافاصله هماهنگی لازم با مقام قضایی انجام و متهم در اختیار اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.
با آغاز تحقیقات از کامران وی منکر هرگونه ارتکاب جنایت شده اما به ناچار و پس از مواجهه حضوری با دیگر متهمان پرونده، به ناچار لب به اعتراف گشود و ضمن معرفی همدست خود به اسم اصغر 32 ساله در اعترافات اولیه خود به کارآگاهان گفت: زمانیکه پیشنهاد قتل از سوی همسر مقتول به من داده شد، آنرا قبول نکرده اما با اصرار فراوان همسر مقتول و پیشنهاد پرداخت پول، سرانجام پس از هشت ماه قبول کردم تا با همدستی یکی از دوستانم به اسم اصغر این کار را انجام دهم.
کامران در اعترافات خود به کارآگاهان گفت: پس از قبول پیشنهاد همسر مقتول برای کشتن مقتول، به همراه یکی از دوستانم به هویت در شب قبل از حادثه، اقدام به مصرف شیشه و کراک کرده و ساعت 6 بامداد مورخه روز حادثه با یک دستگاه پراید مشکی به سر کوچه محل سکونت مقتول رفته تا اینکه همسر مقتول به ما اطلاع داد که همسرش از خانه خارج شده است؛ پس از آن ، با استفاده از تصویر مقتول، او را شناسایی کرده و به عنوان مسافر سوارش کردیم، در حالیکه او در صندلی کنار راننده و اصغر نیز در صندلی عقب نشسته بود شروع به حرکت به سمت خیابان دماوند کرده که پس از رسیدن به چهارراه سیدالشهداء، از مسیر اصلی خارج شده و در یک خیابان خلوت توقف کردیم؛ در همین لحظه اصغر طناب را به دور گردن مقتول انداخت و از آنجائیکه مقتول بسیار قوی هیکل بود و مقاومت زیادی می کرد ، با کمک یکدیگر آنقدر طناب را به دو گردن او فشار داده و آنرا نگه داشتیم که خفه شد و پس از اطمینان از کشته شدن مقتول، جنازه اش را به جاده تلو برده و رها کردیم و برای آنکه به ستاره اطمینان دهیم که کار را انجام داده ایم، گوشی تلفن همراه و ساعت مچی مقتول را به وی نشان داده تا او از مرگ همسرش اطمینان پیدا کند.
با شناسایی اصغر، کارآگاهان با بهره گیری از اطلاعات بدست آمده از کامران موفق به شناسایی محل های تردد وی در منطقه خاک سفید و سه راه تهرانپارس شدند که بلافاصله این دو منطقه تحت مراقبت های نامحسوس پلیسی قرار گرفت و سرانجام در ساعت 14 روز 4 اردیبهشت 91 وی به همراه یک دستگاه پراید سفید رنگ در میدان رهبر مورد شناسایی قرار گرفت که قبل از هرگونه اطلاع از حضور کارآگاهان در محل و اقدام به فرار، از سوی کارآگاهان اداره دهم شناسایی و دستگیر شد.
با انتقال وی به اداره دهم و آغاز تحقیقات، اصغر به ناچار لب به اعتراف گشود و در اعترافات خود عنوان کرد که به اصرار کامران و به علت اعتیاد شدید به مصرف مواد، قبول کرده است تا در ارتکاب این جنایت مشارکت داشته باشد و پس از ارتکاب جنایت نیز تنها مبلغ 50 هزار تومان به او داده شده و قرار بوده تا پول بیشتری تا بعد از ظهر همان روز جنایت به او پرداخت شود، اما پس از آن پولی دریافت نکرده است.
سرهنگ کارآگاه آریا حاجی زاده، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ، با اعلام این خبر گفت: با توجه به دستگیری هر چهار متهم این پرونده، به دستور مقام قضایی دستور بازداشت موقت برای متهمان پرونده صادر و بررسی صحت و سقم اعترافات هریک از متهمان و همچنین انجام تحقیقات تکمیلی در خصوص این پرونده، در دستور کار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفته است.