ساعت پنج صبح بود که اتومبیل شهردار تهران در مقابل درِ شمالی «قلعه» متوقف شد و شهردار در حالی که سر خود را در میان یقهی پالتو فرو برده بود به رئیس برزن بیست اشارهای کرد و بلافاصله دهها نفر از مامورین برزن به سرعت دروازهی آهنی قلعه را از جای درآوردند و با گل و خشت مشغول مسدود کردن در قلعه شدند... ساکنین وحشتزده و مفلوک قلعه... زیر لب با خود حرفهایی زمزمه میکردند: «پس تکلیف ما چی میشه؟!» «ما را دارند زنده زنده توی قبر میگذارند»
نیم قرن پیش مردی به نام نقی، دختر عموی خود به نام معصومه را در محله بدنام تهران -قلعه شهرنو - با ضربات چاقو به قتل رساند.