«داریوش» نهتنها اثری ناکام است که کیفیت پایین آن، تبعات به همراه دارد، این سریال پس از شش قسمت نتوانسته رضایت مخاطبان را به دست آورد.
هفت صبح در یادداشتی نوشت: صبر کردیم و منتظر ماندیم تا بلکه «داریوش» کدی بدهد و امیدوارمان کند. حتی در تحلیلهای مختصری که بر سریال نوشته شد، تلاش این بود تا صرفا نیمه پر لیوان را ببینیم، ولی حالا و در آستانه انتشار قسمت هفتم با محصولی مواجهیم که امیدی به توفیق آن نمیرود. «داریوش» نهتنها اثری ناکام است که کیفیت پایین آن، تبعات به همراه دارد.
تیم تبلیغات «داریوش» مدتی پیش از پخش قسمت اول، سریال را توی بوق و کرنا کرد و این شائبه در ذهن مخاطبان شکل گرفت که قرار است اثری در حد و اندازه «پوست شیر» منتشر شود. تیزر سریال (این بار به جای ابی با ترانهای از داریوش) به همراه حضور هادی حجازیفر، ژیلا شاهی و مهرداد صدیقیان نیز دستاویز شباهتسازی دو اثر قرار گرفت. نوید محمودی تهیهکننده «پوست شیر» را نباید فراموش کرد که از او به عنوان تکمیلکننده پازل «داریوش» برای رقم زدن اتفاقی خاص یاد میشد.
زمان گذشت و قسمت اول سریال منتشر شد. حاصل کار هادی حجازیفر را با اغماض میشد پذیرفت و در عین حال چشم به راه ادامه قصه ماند. حالا و با گذشت شش قسمت با کمال تاسف، «داریوش» از حد متوسط فراتر نرفته و البته در لحظاتی به آثار ضعیف خانگی تنه میزند. باید از نوید محمودی پرسید این بود یک «پوست شیر» دیگر؟ فعلا که داد مردم از جنسی بنجل به اسم «داریوش» بلند شده است.
فراموش نکنیم که «پوست شیر» به رغم ضعفها و ترفندهای آزاردهنده برای تزریق هیجان مضاعف، طیف زیادی از مخاطبان را با خود همراه کرد و از یاد نبریم که فارغ از قیاس شکل گرفته، باید گفت که «داریوش» حتی در شرایط عادی هم اثری قابل دفاع نیست. پس گزاره قیاس را از ذهن پاک کنیم.
روند فیلمنت در سالهای اخیر رو به جلو بوده و حتی با وجود برنامهها و سریالهای نهچندان موفق، چند اثر شاخص به کمک این پلتفرم آمده است. «داریوش»، اما حکم بازدارنده دارد که نه فقط در قیاس با «پوست شیر» که فینفسه نمیتواند کمکی به پلتفرم کند. حالا حساب کنید فیلمنت پیش از آن، «افعی تهران» و «در انتهای شب» را داشت که هر دو موج ایجاد کردند. مدیران این پلتفرم حواسشان به این نکته نبود تا زیر بار محصولی بیکیفیت نروند؟
«داریوش» در هر قسمت چند اتفاق دارد؛ اما حرف و روایت خود را با خساست بیان میکند. کارگردان به جای عمق بخشیدن به داستان اصلی و فرعی، نوکی به آنها میزند تا تعلیق بالا برود. نتیجه، اما منجر به دلزدگی مخاطب میشود که دوست دارند شاهد یک حکایت پرملات و سرراست باشند.
ساختار «داریوش» هم واجد نقدهای جدی است که محض نمونه بخشی از مطلب صفحه اینستاگرامی آرت تاکس را مرور میکنیم: «اجرای سریال در تمامی بخشهای فنی، کارگردانی و بازیگری بسیار خامدستانه و پیش پا افتاده است. اکتهای اضافی حجازیفر، چشم و ابروهایی که در پایان پلانها، حتی موقعی که خودش در صحنه تنها است، میاندازد، او را به بازیگری تبدیل کرده که میخواهد در لحظاتی به واسطه ترسش از دیگر شخصیتها مثل رضا عطاران حرفش را بزند و همزمان پس بگیرد.»
صفحه اینستاگرامی فیلمتو هم اشاره کرده: «فیلمنامه «داریوش» به شکل عامدانه، به مسائل فرامتن پر و بال نمیدهد تا بتوان از آن تعابیر و تفاسیر جامعه شناختی و امثالهم بیرون کشید. این نکته، به خودی خود ایراد نیست، ولی فقدان آن منجر به حذف یک محرک بیرونی شده. البته برخی، موضوع ترس داریوش و کاظم را با نگاهی روانشناسانه برجسته کرده اند که خب امری است روشن و برای پی بردن به آن نیاز به باریک بینی نیست. ضمن آنکه ترس، فعلا کارکردی کامل در قصه ندارد.»
سازندگان «داریوش» و مدیران فیلمنت فریب برخی تمجیدها را نخورند. چیزی که عیان است، حجم نارضایتی مخاطبان است که به انحای مختلف دلخوری خود را از کیفیت سریال به اشتراک میگذارند. وجه مشترک انتقادات مخاطبان،
کمملات بودن قصه و سردرگمی شخصیتهای سریال است. ژیلا شاهی که در «پوست شیر» برگ برنده بود این بار مورد نقد جدی است و کاش کارگردان او را برای شخصیت مهم لیلا، دختر داریوش، انتخاب نمیکرد... خلاصه فیلمنت با داریوش سیر نزولی پیدا کرده است.