رئیس جمهور اسبق ایران که همیشه دوست داشت با سخنان شاذ و عجیب در سرخط خبرها قرار بگیرد، سال گذشته را در سکوتی عجیب گذراند.
محمود احمدینژاد از یک سو سعی دارد خود را اپوزیسیون تمام عیار نظام جلوه دهد و از سوی دیگر با برخی اقدامات میخواهد هنوز در دایره خودیهای نظام باقی بماند.
به گزارش خبرآنلاین، یک روز با سخنانش جنجالآفرینی میکند؛ یک روز با سکوت. محمود احمدینژاد که هر کلامش یک جنجال میساخت، در سال گذشته دفعاتی شاید کمتر از انگشتان یک دست موضعگیری کرد؛ این سکوت رئیسجمهوری اسبق وقتی بیشتر به چشم میآید که حدود ۷ ماه از جنگ اسراییل و حماس در غزه میگذرد و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام مطلقا هیچگونه موضعگیری نکرده است.
احمدینژاد که همیشه دوست داشت با سخنان شاذ و عجیب در سرخط خبرها قرار بگیرد، سال گذشته را در سکوتی عجیب گذراند. این بار دیگر نه سخنانش که، سکوتش خبرساز شد.
احمدینژاد ۱۴۰۲ را در حالی آغاز کرد که حرف و حدیثهای زیادی در ارتباط نقشآفرینی احتمالیاش در انتخابات پایان سال مطرح بود؛ اما برخی چهرههای نزدیک به او همواره این امر را رد کردند که اتفاقا هم درست از آب درآمد.
او در سال گذشته آسه و آرام به کلاسهای درس خود در دانشگاه علم و صنعت میرفت و آرامتر و بی سر و صدا در جلسات مجمع تشخیص مصلحت نظام شرکت میکرد. اما از اواخر نیمه اول سال او دوباره به خبرها آمد؛ جو بایدن رئیسجمهوری ایالات متحده با امضای حکمی، محمود احمدینژاد را در فهرست تحریمها قرار داد.
پس از این ماجرا بود که یکی از حاشیههای او آغاز شد؛ نیمه مهر ماه و یک روز قبل از حمله غافلگیرانه حماس در ۷ اکتبر به اسراییل، احمدینژاد بنا بر دعوت وزیر محیط زیست گواتمالا، عزم سفر به این کشور کرد. اما حواشی از اینجا شروع شد که کانال تلگرامی نزدیک به احمدینژاد اعلام کرد، افرادی که خود را ماموران امنیتی-اطلاعاتی معرفی کردهاند، با ضبط پاسپورت رئیسجمهوری اسبق، از سفر او ممانعت به عمل آوردند.
این خبر با واکنشهایی روبرو شد؛ خبرگزاری تسنیم، نزدیک به اصولگرایان تندرو، به نقل از «منابع امنیتی» نوشت «پیشتر برخی دستگاههای امنیتی با توجه به وضعیت کشور گواتمالا و امکان تهدیدات امنیتی برای او در این سفر به وی گفته بودند که از این سفر خودداری کند.» تسنیم در ادامه نوشت: «به گفته این منابع، ایران در کشور گواتمالا سفارتخانه فعالی ندارد و از طرف دیگر رژیم صهیونیستی و بعضی گروهها نیز در این کشور فعالیت قابل توجهی دارند. این منابع گفتند که با توجه به اعلام پیشین به آقای احمدینژاد و همچنین جلوگیری از خطرات احتمالی امنیتی این سفر برای این مقام سابق کشورمان، از سفر امروز او به گواتمالا ممانعت به عمل آمد؛ رعایت جوانب امنیتی برای هرکدام از مقامات فعلی و سابق، صرفنظر از مواضع سیاسی آنها، جزو مسائلی است که دستگاههای امنیتی به صورت معمول به آن توجه دارند».
در حالی که رسانههای نزدیک به احمدینژاد از ممنوعالخروجی او خبر میدادند، رئیسجمهوری اسبق در فرودگاه امام تهران، بست نشست که باید گذرنامه او را پس بدهند. پس از چندین ساعت کش و قوس سرانجام گویا ممنوعالخروجی احمدینژاد مرتفع شد و او سوار بر هواپیما راهی گواتمالا شد.
با این وجود، همچنان برخی چهرههای فضای مجازی به بیان احتمالات و تحلیلهای خود در این باره پرداختند. علیاکبر رائفیپور که سخنانش دستکمی از سخنان احمدینژاد در زمان ریاستجمهوریاش ندارد، از «احتمال ربایش احمدینژاد از سوی اسراییل در جریان این سفر» سخن گفت: «ایران در گواتمالا سفیر ندارد. از طرفی کشور بسیار بی در و پیکری است و البته حیاط خلوت اسراییل! با توجه به تحریم احمدینژاد، احتمال ربایش او توسط صهیونیستها بالاست و بالطبع چنین اتفاقی تبعات زیادی برای ایران دارد. بله. به احتمال بسیار زیاد این اقدام دستگاه امنیتی صیانت از رییسجمهور اسبق کشورمان است: به عبارت دیگر رائفیپور همان خطی را پی گرفت که «منابع امنیتی»خبرگزاری تسنیم گفته بودند.
پس از بازگشت او از گواتمالا، چند روزی از جنگ حماس و اسراییل میگذشت؛ رسانهها منتظر بودند که او پس از بازگشت در فرودگاه یا قبل و بعد از آن، اقدام به موضعگیری درباره این جنگ و محکوم کردن اسراییل بپردازد؛ اما چشم منتظران موضعگیری احمدینژاد، به رسانهها خشک شد؛ او سکوتی عجیب پیشه کرد.
فردی که در زمان ریاستجمهوریاش مواضع و سخنانش درباره اسراییل و لزوم نابودی اسراییل، هزینههای گزافی را در دامان کشور گذاشت و البته که مورد حمایت طیف وسیعی در حاکمیت هم بود. اما همانها که روزی تمام قد از او دفاع میکردند، این روزها درباره سکوت رئیسجمهوری محبوبشان حرفی به میان نمیآورند؛ آیتالله احمد جنتی دبیر شورای نگهبان که روزگاری معتقد بود باید نامه احمدینژاد به جرج بوش رئیسجمهوری آمریکا در کتب درسی مدارس و دانشگاهها گنجانده شود، هیچ حرف و انتقادی از این سکوت او نمیکند. اشخاص بسیار دیگری نیز هستند که ترجیح میدهند درباره سکوت احمدینژاد، سکوت کنند؛ سکوت پیرامون فردی که در جایگاه ریاست دولت جمهوری اسلامی، نخستین تبعات سخنانش درباره لزوم نابودی اسراییل، متحد شدن جهان علیه ایران و سختگیری جهان درباره پرونده هستهای ایران و ارسال آن به شورای امنیت سازمان ملل بود.
کیهان هم که یکی از حامیان سفت و سخت احمدینژاد بود، از سکوت او انتقاد کرد؛ البته طوری که نه تعریضی به او کرده باشد و نه باعث رنجش رئیس دولت محبوبشان شود؛ کیهان در ۵۰ کلمه نوشت: «احمدینژاد که همه شهرتش را مدیون شعار نابودی اسراییل است امروز نسبت به بزرگترین حادثه فلسطین به اغما رفته و سکوت اختیار کرده است.» این روزنامه پا را فراتر نهاد و احتمالا برای اینکه معجزه هزاره سوم (به قول همسر غلامحسین الهام) دلگیر نشود و در این انتقاد تنها نباشد، حملهای هم به حسن روحانی و محمد خاتمی کرد که چرا آنها نیز سکوت کردهاند؛ آن هم در حالی که این دو همان روزهای نخست اقدام به محکومیت حملات اسراییل کرده بودند!
هر از گاهی برخی اصولگرایان در شبکههای اجتماعی از این سکوت احمدینژاد انتقاد میکردند، اما او همچنان سر موضع بود. او این سکوت درباره جنگ حماس و اسراییل را به سکوت درباره انتخابات مجلس و خبرگان در یازدهم اسفند پیوند زد و هیچگونه فعالیتی در این زمینه نداشت؛ نه سلبی و نه ایجابی؛ هیچ موضعی اتخاذ نکرد. سرانجام روز رایگیری در حالی که بسیاری احتمال میدادند در انتخابات شرکت نکند، در آخرین ساعات پای صندوق راییگری رفت و به قول رسانه نزدیک به او، «تعرفه رای» را در صندوق انداخت.
با این وجود چند روز پس از رایگیری، ویدئویی از او در فضای مجازی دست به دست میشد که سخنانی تند درباره انتخابات بیان میکرد: «مردم را کنار گذاشتند و توجیهات میآورند، آدم بعضی اوقات واقعا تاسف میخورد؛ اول به حال خودش، بعد کشور. خندهدارتر از این میشود که میگویند «پیروزی عظیم!» دلیلش چیست؟ اینکه دشمنان بسیج شده بودند انتخابات روی مشارکت ۳۰ درصد باشد، ما بردیم روی ۴۰ و خوردهای درصد، پس پیروزیم! اینطور که مردم را کنار گذاشتید! وقتی مردم کنار روند که شکست است و پیروزی وجود ندارد. چون روی متن شکست حرکت میکنید. کدام پیروزی؟ پیروزی معنا ندارد».
هرچند تاریخ این ویدئو مشخص نیست، اما برخی این سخنان را به زمان انتشارش منتسب میدانند؛ البته این گزاره که تصور از مشارکت ۳۰ درصد بوده و حالا با ۴۰ و خردهای درصد پیروزی قلمداد میشود، مربوط به روزهای بعد از همین انتخابات اخیر است.
محمود احمدینژاد از یک سو سعی دارد خود را اپوزیسیون تمام عیار نظام جلوه دهد و از سوی دیگر با برخی اقدامات میخواهد هنوز در دایره خودیهای نظام باقی بماند؛ او سال ۱۴۰۰ برای ریاستجمهوری ثبتنام کرد، اما برای دومین بار از سوی شورای نگهبان «رد صلاحیت» شد؛ او نیز در واکنش گفت که در انتخابات شرکت نخواهد کرد. اما یک سال بعدش عضویتش در مجمع تشخیص مصلحت نظام تمدید شد و او نیز در جلسات شرکت کرده و میکند.
با این حال او انگار منتظر اتفاق یا رویدادی است که بتواند از آن به نفع خود بهره گیرد؛ شاید انتخابات ۱۴۰۴ آن رویداد مدنظرش باشد. هر چه باشد محمود احمدینژاد شاید برای بخشی از نظام همچنان محبوب باشد، اما در عین حال مغضوب نیز هست و از این لحاظ نیز از حدی بیشتر، دیگر اجازه پیشروی ندارد؛ به عبارت بهتر، او در حال کنترل شدن است.