یک متخصص روانشناسی ورزشی معتقد است که مدیریت نشدن رفتارها، سطح انگیختگی و اضطراب کادر فنی و بازیکنان تیم ملی فوتبال در جام ملتهای آسیا باعث شد که ایران نتواند عملکردی باثبات در همه بازیهایش در این رقابتها داشته باشد.
تصور تقابل با ژاپن در فینال جام ملتهای آسیا باعث شد که پس از پیروزی تیمملی مقابل ساموراییها در مرحله یک چهارم نهایی این رقابتها با نمایشی کم نقص، اغلب اهالی فوتبال به پایان طلسم ۴۹ ساله نرسیدن به بام آسیا امیدوار شوند، اما تمام این رویابافیها در مرحله نیمه نهایی و با شکست ۳ بر ۲ مقابل قطر از بین رفت.
در روزهای اخیر اظهارات مختلفی از سوی کارشناسان و اعضای کادر فنی تیمملی درباره عملکرد فنی ایران در جام ملتهای آسیا صورت گرفت، اما یک جنبه از عملکرد تیمملی نادیده گرفت شد که جنبه روانشناسی است. در همین رابطه ایسنا به سراغ محمد کاظم واعظ موسوی، متخصص روانشناسی ورزشی و رئیس مرکز روانشناسی ورزشی کمیته ملی المپیک رفت تا عملکرد تیمملی را از این جنبه مورد بررسی قرار دهد.
در ادامه این گفتگو را میخوانید:
ورزشکاران وقتی از کشور برای شرکت در تورنمنت خارج میشوند، بسیار نسبت به آن چیزی که در اطرافشان رخ میدهد مثلا به صحبتهای گفته شده در نشستهای خبری، حساس میشوند. فدراسیون میتواند یک مشاور مدیریت رفتار داشته باشد که کادر مربیگری بداند بهتر است در یک مصاحبه به چه چیزی اشاره کند و به چه چیزی نکند.
* تیمملی ایران با وجود نمایشهای خوبی که در جام ملتهای آسیا داشت، اما نتوانست عملکردی باثبات داشته باشد و مقابل تیمهایی که به نسبت ضعیفتر تصور میشدند، به مشکل برخورد. در همان کوران مسابقات به نداشتن تمرکز اعضای تیمملی اشاره شد، اما میخواهیم نظر شما، به عنوان یک متخصص در امر روانشناسی را جویا شویم. آیا چنین موردی به چشم شما آمد؟ اگر این مشکل وجود داشت، چه کسی باید آن را حل میکرد؟
اینکه حدود ۴۹ سال است که ما نتوانستهایم در جام ملتهای آسیا سرافراز باشیم، احتمالا بیدلیل نیست. این یعنی حداقل یکی از مسیرهای موفقیت را طی نکردهایم. هر چند در خیلی از جنبهها پیشرفت داشتیم. فراز و فرود عملکرد تیمملی و مشاهده رفتار کادر و بازیکنان هنگام بازی به یک واقعیت کاملا آشکار گواهی میدهد. اینکه به طور کلی هیجانات کنترل نمیشود. وقتی ما یک بازی را با انرژی کامل بازی میکنیم و یک بازی از هم گسیخته هستیم، نشان میدهد که نتوانستهایم هیجانات را کنترل کنیم. وقتی میگوییم روانشناسی برای موفقیت ورزشکاران ما لازم است، فورا به سراغ بیماری روانی و گیر و گرفتاری نرویم و به مردم انگ نزنیم. روانشناسی شیوه مدیریت ۹۰ دقیقه بازی است. وقتی یک فوتبالیست از رختکن به داخل زمین میرود تا بازی کند، روانش را در رختکن جا نمیگذارد بلکه با خودش به داخل زمین میبرد. آن روان تحت تاثیر عوامل متعددی از جمله رفتار کادر روی نیمکت و کنار زمین، رفتار تماشاگران، توقعات رسانهها و سایر مطالبات ملی و میهنی و خیلی چیزهای دیگر است. حتی توقعات شخصی و انتظارات فردی و مسائل مادی تاثیرگذار است.
چطور باید این موضوع را کنترل کرد؟ ما مشاور مالی داریم، مشاور تدارکات داریم و اگر یک مشاور هم در بحث روانشناسی باشد، اشکالی ندارد. ورزشکاران وقتی از کشور برای شرکت در تورنمنت خارج میشوند، با توجه به تجربهام میگویم که بسیار نسبت به آن چیزی که در اطرافشان رخ میدهد، حساس میشوند. مثلا به صحبتهایی که در نشستهای خبری گفته میشود، به اطوار مصاحبه شوندهها و لحن گفتار افراد حاضر در نشست خبری حساس هستند. اینکه آیا درباره یک آینده درخشان صحبت میشود یا درباره دشواری تمرینات صحبت میشود یا درباره گذشته دردناک صحبت میشود؟ ما نیاز داریم که فدراسیون فوتبال و باقی فدراسیونها در کنار تمام اقداماتی که برای سرافرازی تیمهای ملی انجام میدهند، یک مشاور مدیریت رفتار هم داشته باشند که کادر مربیگری بداند بهتر است در یک مصاحبه به چه چیزی اشاره کند و به چه چیزی نکند. آیا باید به پیروزی در بازی امید داده شود یا باید صرفا به در پیش داشتن یک بازی خوب امید داده شود یا اینکه اصلا چیزی نگوییم و راجع به آمادگی بازیکنانمان صحبت کنیم. این یک جنبه است.
جنبه دیگر این است که ما باید بدانیم رفتار ما کنار زمین در صورتی که سنجیده نباشد، ممکن است روی ورزشکارانمان تاثیر بگذارد. هنگامی که پشت سر هم خطا میکنیم یا پاسهایمان و شوتهای بیدقت میشود، نشان میدهد که آن حدی از کنترل که متکی بر سطح مناسبی از انگیختگی و سطح هیجان است، در ما وجود ندارد. من به عنوان رئیس مرکز روانشناسی کمیته ملی المپیک پیشنهاد میکنم که فدراسیون فوتبال در کنار سایر اقداماتش به این موضوع هم فکر کند که چگونه میشود رفتار ورزشکاران را در تورنمنتهای حساس مدیریت کرد؟ وقتی مدیریت رفتار به درستی انجام شود، ورزشکاران ما میتوانند مهارتهایی را که بلد هستند به خوبی نشان دهند.
گمان میکنم بخشی از عملکرد بد بدون تمرکز ما مقابل قطر به دلیل ناتوانی تیم در کنترل سطح انگیختگی به خاطر حساسیتی بوده که در این بازی وجود داشته است؛ بنابراین من خیلی به اشباع شدن آنها به خاطر پیروزی مقابل ژاپن اعتقادی ندارم. * به تاثیر اظهارات مربیان در نشستهای خبری اشاره کردید. اغلب مربیان در نشستهای خبری جام ملتهای آسیا به لزوم همدلی و حمایت هواداران تاکید میکردند و صحبتی راجع به حواشی فعلی و گذشته خودشان و تیمهایشان نمیکردند. با این حال در نشستهای خبری امیر قلعهنویی بارها اتفاق افتاد که صحبت از اتفاقاتی که در جام ملتهای ۲۰۰۷ برایش افتاده، شد. آیا وقتی یک بازیکن چنین رفتاری از مربیاش میبیند، تمرکزش از بین نمیرود؟ این سوال را از این جهت مطرح میکنیم که بازیکن در چنین مواردی شاهد بیان شدن انگیزههای شخصی مربیاش است نه انگیزه و اهداف تیمی.ای کاش من مصاحبههای آقای قلعهنویی را کامل گوش کرده بودم تا بتوانم به درستی راجع به آن نظر بدهم. حتما سرمربی تیمملی دلایلی برای عنوان کردن چنین مواردی در نشستهای خبری داشته، ولی ما باید به اثرات صحبتهایمان فکر کنیم. به نظر میرسد باید در مصاحبههای قبل از بازی، تاکید ما روی جهتدهی انرژی ورزشکاران برای آن بازی باشد و هیچ چیزی غیر از آن نگوییم. لزومی ندارد که ما تحلیلی از رویدادهای گذشته بکنیم، چون اگر قرار باشد چنین رویهای داشته باشیم، در تورنمنتهای بعدی هم باید راجع به تورنمنتی که در حال حاضر در آن حضور داریم، صحبت کنیم. ما باید انرژی ورزشکارانمان را به سوی یک بازی منسجمتر هدایت کنیم. اینکه چه چیزهایی باید در این راستا گفته شود بستگی به آمادگی تیمها دارد که تیم مشاور سرمربی محترم باید این کار را بکند.
* بازی با ژاپن هم برای کادر فنی تیمملی و هم برای ملیپوشان انگیزهای زیادی به همراه داشت چرا که کادر فنی برای تثبیت حضورش در تیمملی نیاز به برد مقابل ژاپن داشت و برای بازیکنان هم زخم باخت به این تیم در جام ملتهای ۲۰۱۹ هنوز تازگی داشت. این انگیزه بالا باعث شد که ایران در بازی با ژاپن با تمام تمرکز وارد میدان شود و نمایشی کمنظیر در سالهای اخیر از خود نشان دهد. با این حال پس از شکست مقابل قطر این فرضیه به وجود آمد که اعضای تیمملی پس از پیروزی برابر ژاپن اشباع شدهاند و به همین دلیل در بازی با قطر تمرکز کافی نداشتند و نتوانستند موقعیتهایشان را گل کنند و اشتباهات دفاعی باعث شد که در نهایت به میزبان ببازیم و به فینال نرسیم. به نظر شما این فرضیه درست است؟
فدراسیون فوتبال از همین امروز میتواند یک گروه مشاوره برای مدیریت رفتار مربیان و ورزشکاران ایجاد کند. برخی از باشگاههای داخلی خودمان هم چنین مشاورانی دارند. گوش کنید و اگر میل نداشتید، استفاده نکنید، اما این یک اولویت است. این را باید از بازیکنان بپرسید، ولی وقتی من و شما میدانیم که خطرناکترین تیم در یک تورنمنت، میزبان است و آن هم میزبانی که سرمایهگذاری زیادی کرده، حتما ورزشکاران ما هم این موضوع را میدانستند. گمان میکنم بخشی از ناتوانی تیم در کنترل سطح انگیختگی به خاطر حساسیتی بوده که در بازی با قطر وجود داشته است؛ بنابراین من خیلی به اشباع فکر نمیکنم، ولی تاکید میکنم که باید سطح انگیختگی و اضطراب را از ابتدا بیاموزیم. خیلی از ورزشکاران ما به خوبی میدانند که چگونه میتوانند خودشان را مدیریت کنند، ولی وقتی در جمع قرار میگیرند تحت تاثیر هیجانات دیگران هستند. این را باید بیاموزند. کار سختی هم نیست چرا که قهرمانان ما افرادی باهوش، فرهیخته و تحصیلکرده هستند و میتوانند به سرعت یاد بگیرند.
* با توجه به در پیش بودن انتخابی جام جهانی ۲۰۲۶، جام جهانی ۲۰۲۶ و همچنین جام ملتهای ۲۰۲۷، راهکار پیشنهادی شما برای رسیدگی به این جنبه از یک تیم فوتبال چیست؟ فدراسیون فوتبال چه کار میتواند بکند؟
فدراسیون ما همهگونه مشاور دارد، ولی مشاور مدیریت رفتارش کیست؟ این کار شاید با یک نفر هم درست نشود. فدراسیون فوتبال از همین امروز میتواند یک گروه مشاوره برای مدیریت رفتار مربیان و ورزشکاران ایجاد کند. وقتی باشگاههای بزرگ مشاور دارند چرا ما نداشته باشیم؟ من این صحبتها را در شرایطی عنوان میکنم که برخی از باشگاههای داخلی خودمان هم چنین مشاورانی دارند. عجیب است که فدراسیون فوتبال تا به حال چنین اولویتی نداشته است. این یک اولویت است. لزومی نیست که از نتایج این مشاوره استفاده کند، ولی نمیتوان حرف حساب را گوش نکرد. گوش کنید و اگر میل نداشتید، استفاده نکنید. در نتیجه لازم است در کنار تمام کمیتههایی که در فدراسیون فوتبال هست، یک کمیته مهارتهای ذهنی و مدیریت رفتار هم در فدراسیون ایجاد شود.
* پس این نیاز را شما میبینید؟
حتما همینطور است.