روزنامه جمهوری اسلامی در مطلبی نوشت: هر دولتی طرفداران و مخالفانی دارد که در موارد مختلف با موضعگیریهای خود حمایت یا مخالفت خود با آن دولت را اعلام میکنند.
تا اینجای کار، امری عادی و مرسوم است، ولی آنچه مهم است و به مصالح عمومی و منافع ملی مربوط میشود انطباق این موضعگیریها با واقعیتهاست. بعضی از ما فعالان سیاسی یا رسانهای و یا حتی افرادی از اقشار دیگر عادت داریم آن را که میپسندیم در تمام زمینهها مورد تأیید و حمایت قرار دهیم و از کنار عیبها و نقصها و عملکردهای نادرستش عبور کنیم.
عکس این عادت را در مورد کسانی داریم که قبولشان نداریم و به همین دلیل که مورد پسندمان نیستند هیچیک از امتیازاتشان را نمیبینیم و حتی کارهای خوبشان را زشت و ناروا جلوه میدهیم. این، یعنی فقر فرهنگی در بخش ارزیابی عملکردها و قضاوت درباره دیگران.
انسان با فرهنگ کسی است که در مخالفتها و موافقتهایش فقط حق را معیار قرار دهد و از دخالت دادن حب و بغضها پرهیز کند.
کسانی که با فرهنگ موافقت آشنائی دارند، اجازه نمیدهند علاقه آنها به این و آن موجب ندیدن زشتیها و نشنیدن موضعگیریهای نادرست افراد مورد علاقهشان شود. توصیههای اکید دینی درست عکس چنین حالتی را به ما گوشزد میکنند.
از امام صادق علیهالسلام روایت است که آن حضرت فرمودند: «أحَبُّ إخوانی إلَیَ مَن أهدی إلَیَ عُیوبی» بهترین دوست من کسی است که ایرادهایم را به من گوشزد نماید؛ و حضرت علی علیهالسلام فرمودهاند: «صدیقک من صَدَقَک لا من صدّقک» دوستان واقعی شما کسانی هستند که نظر خود را با صداقت به شما میگویند نه افرادی که برای خوشامدتان هرچه شما بگوئید همان را تصدیق و تأیید میکنند. اینست فرهنگ موافقت که متأسفانه جامعه ما از فقدان آن رنج میبرد.
اینکه یک امام جمعه مشکلات اقتصادی را در یک دولت نتیجه بیکفایتی مسئولان بداند و در دولت دیگر همان مشکلات و حتی شدیدتر از آن را نعمت الهی قلمداد کند و به مردم بگوید با صبر و خواندن نماز جعفر طیار آن را تحمل کنید، نشانه اینست که ما نه از فرهنگ مخالفت برخورداریم و نه با فرهنگ موافقت کاری داریم بلکه فقط حب و بغضهایمان را معیار قضاوتهایمان قرار میدهیم.
وقتی در بالاترین مراتب حکمرانی چنین روشی اِعمال میشود، ما حق نداریم از مردم عادی گلهمند باشیم که چرا به فرهنگ موافقت و مخالفت پایبندی نشان نمیدهند این، خون کثیفی است که ما خودمان به نام دین در رگهای جامعه به جریان درآوردهایم در حالی که روح دین خدا از این کار ما بیزار است.
برای برخورداری از حکمرانی سالم به ترویج فرهنگ مخالفت و موافقت نیاز مبرم داریم. این واقعیت انکارناپذیر را باید همه قبول کنیم که تفسیر سلیقهای ما از اسلام، جامعه را به بیراهه میبرد. باید به اسلام ناب محمدی برگردیم تا از این گرداب هولناک نجات پیدا کنیم.