هالی داگرس، سردبیر ایرانسورس گفت: تبدیل حقوق آب فرامرزی به یک موضوع سیاسی وحشتناک است. به جای گفتگو، تهران و کابل به لفاظی رو آوردهاند. اخیراً، ابراهیم رئیسی به طالبان هشدار داد که «مسئله آب هلمند و حقابه ایران را جدی بگیرند». ذبیحالله مجاهد، سخنگوی طالبان نیز اعلام کرد که مقامات ایرانی باید درخواست خود را با «کلماتی مناسب» مطرح کنند.
اختلافات آبی ایران و افغانستان به اوایل دهه ۱۸۷۰ برمیگردد. با این حال، با بازگشت طالبان به قدرت از سال ۲۰۲۱، رودخانه هیرمند (هلمند) به موضوعی تنشزا بین کشورهای همسایه، به ویژه در ماههای اخیر تبدیل شده است. افزایش اخیر خشونتها در مرز ایران و افغانستان در ۲۷ می، زمانی که مرزبانان هر دو طرف درگیر شده و یک سرباز طالبان و دو نیروی ایرانی کشته شدند، به اوج خود رسید.
به گزارش اکوایران به نقل از شورای آتلانتیک، فاطمه امان، کارشناس ارشد مؤسسه خاورمیانه با تمرکز بر افغانستان و ایران با هالی داگرس، سردبیر ایرانسورس در مورد اینکه چرا جمهوری اسلامی و طالبان بر سر مسائل آبی با هم اختلاف داشته و چرا جنگهای آبی پایان نخواهد یافت، گفتگو کرده است.
از زمانی که طالبان در کابل به قدرت رسیده است، این گروه و جمهوری اسلامی دچار تنشهای شدیدی هستند. هر دو کشور بر سر آبهای فرامرزی مشترک اختلافی طولانیمدت دارند، اما چه چیزی فرق کرده است؟
اینبار تفاوت این بود که دو موضوع قدیمی، اختلاف بر سر آب مشترک و درگیری در مرزها همزمان شد که موضوع آب فرامرزی را بااهمیتتر کرد. ابتدا اجازه دهید مناقشه بر سر سهم هر کشور از آب فرامرزی هلمند را توضیح دهم.
مناقشات آب ایران و افغانستان بیش از ۱۵۰ سال است که وجود داشته و به زمانی که افغانستان تحتالحمایه بریتانیا بود، برمیگردد. در آن زمان، یک افسر انگلیسی مرز ایران و افغانستان را در امتداد شاخه اصلی رودخانه هیرمند ترسیم کرد. در سال ۱۹۳۹، گفتگوهایی جدی بین دولت رضاشاه پهلوی و دولت محمد ظاهر شاه افغانستان منجر به انعقاد معاهدهای حق آب هر کشور را تعیین کرد، اما افغانستان هرگز آن را تصویب نکرد.
این اختلاف در دهه ۱۹۵۰ و زمانی که افغانستان دو بند بر روی رودخانه هیرمند ساخت، شدت گرفت.
مذاکرات مجدد تا سال ۱۹۷۳ ادامه یافت و نخستوزیران وقت ایران و افغانستان معاهدهای را امضا کردند. در دهههای اخیر و در دولتهای مختلف، این موضوع چرخش چشمگیری پیدا کرد. جنگ، جابهجایی جمعیتی، سدسازیهای پرسود، مدیریت فاجعهبار آب، و تغییرات آبوهوایی این مناقشه را تشدید کردهاند.
خبر خوب این است که در سال ۱۹۷۳ توافقنامهای امضا شد که به عنوان معاهده رودخانه هلمند شناخته میشود، اما نیاز به بررسی و بهروزرسانی دارد. با این وجود، دورنمای گفتگو و یافتن راه حلی پایدار چندان روشن نیست.
تبدیل حقوق آب فرامرزی به یک موضوع سیاسی وحشتناک است. به جای گفتگو، تهران و کابل به لفاظی رو آوردهاند. اخیراً، ابراهیم رئیسی به طالبان هشدار داد که «مسئله آب هلمند و حقابه ایران را جدی بگیرند». ذبیحالله مجاهد، سخنگوی طالبان نیز اعلام کرد که مقامات ایرانی باید درخواست خود را با «کلماتی مناسب» مطرح کنند.
در کنار بحث آب، مکرراً درگیریهایی در مرز دو کشور رخ میدهد. آخرین برخورد آنها در ماه میو در نیمروز و زابل اتفاق افتاد و باعث کشتهشدن چندین مرزبان شد؛ اما این گونه درگیریها با حکومت طالبان آغاز نشد و در دولتهای قبلی نیز وجود داشت.
معمولاً هر دو طرف یکدیگر را برای شروع درگیری سرزنش میکنند، اما در نهایت، تهران و کابل همیشه آرام میشوند. این حوادث اغلب «اشتباه» یا «سوءتفاهم» نامیده میشود. هماکنون مذاکراتی برای تشکیل کمیته مشترک حل سریع مسائل در مرز شرقی در جریان است. با این حال، هیچ نشانهای برای پایان این درگیریها وجود ندارد.
در مورد روابط ایران و طالبان توضیح دهید. آیا این اولینبار است که شاهد تنش بین آنها هستیم؟
روابط کنونی ایران با افغانستان از زمانی که طالبان در سال ۲۰۲۱ به قدرت رسید، شاهد هرجومرج بوده است. جمهوری اسلامی نمیخواهد شبیه متحدان طالبان به نظر برسد و هر دو با بیاعتمادی به یکدیگر نگاه میکنند. با این حال، پیامهایی متناقض و تا حدودی گیجکننده در مورد ماهیت این رابطه وجود دارد.
ایران و طالبان در سال ۱۹۹۸ تقریباً بر سر حمله شبهنظامیان طالبان به کنسولگری ایران در مزارشریف تا آستانه جنگ رفتند. ایران دویست هزار نیروی ارتش و هفتاد هزار نیروی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را به منطقه مرزی اعزام کرد، اما در نهایت تصمیم گرفت که وارد خاک افغانستان نشود.
ایران به دلیل دغدغههایی مانند آب مشترک، قاچاق مواد مخدر و امنیت مرزی همواره تلاش کرده تا حضور خود را در افغانستان حفظ کند. ایران احتمال نفوذ گروههای تروریستی مانند دولت اسلامی خراسان (داعش خراسان) از مرزهای شرقی خود به داخل را بسیار جدی دانسته و قاطعانه اعتقاد دارد که مرزهای شرقیش با افغانستان و پاکستان آسیبپذیر هستند.
از زمانی که طالبان در سال ۲۰۰۱ از قدرت سرنگون شد، ایران روابط خود با برخی از گروههای طالبان را حفظ کرد. بعدها که حضور طالبان افزایش یافت، روابط ایران و طالبان نیز رشد کرد.
ظهور داعش در افغانستان در سال ۲۰۱۵ و همچنین نتیجهگیری تهران مبنی بر اینکه مشارکت طالبان در دولت آینده افغانستان اجتنابناپذیر است، ایران را به نزدیکشدن به طالبان ترغیب کرد. ایران تلاش کرد تا نفوذ خود بر این گروه افزایش دهد.
در سال ۲۰۱۸، ایران پذیرفت که میزبان هیئتهای طالبان در ایران بوده است. ایران فعالانه در گفتگوهای بینالافغانی شرکت داشت و جناحهای مخالف افغانستان را برای مذاکره به تهران دعوت میکرد. در آن زمان، بهترین سناریو برای ایران یک دولت فراگیر با مشارکت جناحهای متمایل به ایران بود؛ اما این اتفاق نیفتاد. طالبان در سال ۲۰۲۱ کنترل دولت را به دست گرفت و قصدی برای تشکیل یک دولت فراگیر نداشت.
اکثر کشورها طالبان را به رسمیت نمیشناسند. جمهوری اسلامی نیز اینگونه بوده و این موضوع چه تأثیری بر گفتگوها دارد؟
هیچ کشوری رژیم طالبان را به رسمیت نشناخته است، زیرا هیچ کشوری نمیخواهد اولین کسی باشد که آنها را به رسمیت میشناسد. با این حال، من فکر میکنم زمانی که یکی از آنها این کار را انجام دهد، بقیه نیز به دنبال آن به راه خواهند افتاد.
ایران هنوز رژیم طالبان را به رسمیت نشناخته است. با این حال، سفارت افغانستان در تهران و کنسولگری افغانستان در مشهد از سال ۲۰۲۱ به کنترل رژیم طالبان درآمده است. ایران نیز مانند سایر کشورها میخواهد از «بهرسمیتشناختن» به عنوان اهرم فشار استفاده کند.
به مناقشه بر سر آب مشترک برگردیم. منطقه دچار خشکسالی مداوم است. جمهوری اسلامی گله دارد که افغانستان جلوی جریان آب را میگیرد و طالبان مدعی است که به دلیل خشکسالی، آب کافی برای ایران وجود ندارد. خشکسالی در جنوب شرق تا چه اندازه به دلیل سوءمدیریت دولت و چقدر به دلیل تغییرات آبوهوایی است؟
عوامل متعددی در وضعیت کنونی نقش داشته است، از جمله تغییرات آبوهوایی. اجازه دهید خشک شدن تالاب هامون را مثال بزنیم. منطقه دریاچه هامون یک تالاب فرامرزی است که از رودخانه هیرمند تغذیه میکند.
دریاچه هامون که به طور طبیعی از آب جاری رودخانه هیرمند تغذیه میشود، سومین دریاچه بزرگ ایران بوده و نقشی حیاتی در زندگی مردم جنوب شرقی استان سیستان و بلوچستان داشته است. اما به دلیل عوامل متعددی از جمله اختلال در جریان آب از افغانستان به ایران تقریباً خشک شده است.
دسازیهای ناپایدار، ایجاد کانالهای گسترده، هدایت آب رودخانه هیرمند به چهار مخزن غولپیکر در استان سیستان و بلوچستان، احداث دایک (آذرینتیغه) در مرز ایران و افغانستان در هیرمند برای جلوگیری از ورود قاچاقچیان مواد مخدر به ایران از عوامل دیگر است. معرفی گونههای ماهیان مهاجم توسط شرکت شیلات در دهه ۸۰ که کل پوشش گیاهی هامون را از بین برد نیز بر خشکشدن این دریاچه اثر داشته است.
قتل دیپلماتهای ایرانی در مزارشریف و درگیریهای متعاقب بین ایران و طالبان، به بستن دریچههای بند کجکی توسط طالبان منجر شد و جریان آب از رودخانه هیرمند به ایران را مسدود کرد که در نهایت باعث قطعشدن آب هامون شد. به همین دلیل، نمیتوان دلیل واحدی برای یک فاجعه برشمرد.
هر دو کشور در سالهای ۲۰۱۵ و ۲۰۱۶ اقداماتی را برای احیای تالاب هامون در مرز ایران و افغانستان انجام دادند. با این حال، تلاشها به دلایل مختلفی از جمله تحریمهای اقتصادی علیه ایران که بودجه بینالمللیش را محدود میکرد، قطع شد.
اخیراً نمایندگان مجلس ایران گفتند که استان سیستان و بلوچستان تنها برای سه ماه آب دارند. این مسئله چه تأثیری بر مردم محروم آنجا خواهد داشت؟
همانطور که گفتم، جمهوری اسلامی بیش از چهل سال فرصت داشت تا در بهبود سیستم مدیریت آب سرمایهگذاری کند. آنها همه فرصتها را از دست دادند. متأسفانه سالها مقامات هشدارهای کارشناسان را نادیده گرفتند. تا زمانی که ایران با افغانها به توافق پایداری نرسد، نمیدانم چگونه میتوان اوضاع را بهبود بخشید یا از بدترشدن آن جلوگیری کرد. احتمالاً در آینده به دلیل آب و تغییرات آبوهوایی شاهد مهاجرت دستهجمعی و درگیریهای بیشتری خواهیم بود.
این اختلاف چه تأثیری بر پناهجویان افغان در ایران خواهد داشت؟
قبل از حکومت طالبان در سال ۲۰۲۱، مقامات ایرانی میتوانستند با تهدید به بازگرداندن میلیونها پناهجو به افغانستان، دولت آنجا را تحت فشار بگذارند. اما دیگر این گزینه را ندارند. طالبان به بازگشت اجباری پناهجویان اهمیتی نمیدهد. تنها اهرمی که تهران دارد بهرسمیتشناختن طالبان است که ایران بدون برخی امتیازات آن را از دست نمیدهد. اگر شرایط تغییر نکند، ایران به همین رویکرد ادامه خواهد داد.
به گفته کمیساریای عالی سازمان ملل متحد در امور پناهندگان، از زمانی که طالبان در اوت ۲۰۲۱ دوباره به قدرت رسید، تخمین زده میشود که یک میلیون افغان تنها به ایران پناهنده شدهاند.
متأسفانه، در بسیاری از کشورها از پناهندگان سوءاستفاده شده و پناهندگان افغان در ایران نیز از این قاعده مستثنی نیستند. با تعمیق اختلافات، افغانها در ایران سختی بیشتری را تجربه خواهند کرد.