معضل لغو کنسرتها سریالی تکراری بود که در سال ۱۴۰۲ با وجود اصرار مقامات بر برگزاری کنسرتها همچون همیشه وجود داشت؛ اما یکی از اتفاقات تازهتری که اخیرا در برگزاری کنسرتها شاهد بودیم، حضور افرادی در صحنه بود که پیشتر آثار اعتراضی کار کرده بودند.
برگزاری کنسرتها در ایران در دهههای گذشته همیشه با چالشها و مسائل حاشیهای بسیاری همراه بوده است. به این معنی که حاشیههای این رخداد هنری عادی در ایران معمولا بیش از متن آن خبرساز میشوند. سال جدید علاوه بر حاشیههای همیشگی، مساله برگزاری کنسرتهای موسیقی با چالش دیگری مواجه شد؛ چرا که پس از اتفاقات و اعتراضات سال ۱۴۰۱ برگزاری برنامههای هنری عملا با وقفه معناداری مواجه شدند؛ به گونهای که آغاز دور جدید کنسرتها خودش دارای ارزش خبری ویژه شد.
به گزارش اعتماد، در سال ۱۴۰۲ موضوع برگزاری کنسرتها از همان آغاز سال بهطور جدی مطرح شد. در نوروز بازار کنسرتها داغ بود. در این میان چند نکته وجود داشت. اول اینکه خوانندگان پاپ، حضور پررنگتری روی صحنه داشتند که اتفاق جدیدی نیست و همیشه بازار این گروهها گرمتر بوده و هست. مساله بعدی، ممانعت از حضور زنان در صحنه است که این هم اگرچه تلخ است، اما اتفاق جدیدی نیست.
معضل لغو کنسرتها هم سریالی تکراری بود که در سال ۱۴۰۲ با وجود اصرار مقامات بر برگزاری کنسرتها همچون همیشه وجود داشت؛ اما یکی از اتفاقات تازهتری که اخیرا در برگزاری کنسرتها شاهد بودیم، حضور افرادی در صحنه بود که پیشتر آثار اعتراضی کار کرده بودند. مساله تازه دیگر موضوع پوشش تماشاگران زن بود که این موضوع نیز در گذشته به عناوین مختلف مطرح بود، اما با توجه به اتفاقات اخیر بیش از پیش خبرساز شد. در ادامه به تعدادی از این موارد اشاره خواهیم کرد.
بهار امسال همچون همیشه صحنه جولان برگزاری کنسرتهای موسیقی پاپ بود. ژانری که به اعتقاد اغلب پیشکسوتان این عرصه در ایران راه به ناکجاآباد برده است و حتی به باور بعضی از آنها خیلی از آثار پاپی که در این سالها تولید و منتشر شده، اساسا موسیقی محسوب نمیشود.
در شمارههای پیشین درباره سیر موسیقی پاپ ایران به ویژه پس از انقلاب بحثهای مختلفی مطرح شد. همین هفته گذشته بود که حمید غلامعلی به تنزل سطح موسیقی پاپ اشاره کرد و گفت: «شاید ۹۹ درصد کارهای تولیدی، کارهایی هستند که موسیقی پاپ را زیر سوال میبرند. نه به لحاظ شعر، نه به لحاظ موسیقی، نه به لحاظ اجرای خواننده، هیچکدام قابلدفاع نیستند. یعنی وقتی صدای خوانندهای در استودیو ضبط میشود، بسیار خوب و تمیز است ولی وقتی که برای اجرا روی صحنه میآید، میبینیم که اصلا شرایط خوانندگی حتی در سطوح ابتدایی را هم ندارد.
اینها با هزینه و تبلیغ و... به این شرایط دست پیدا کرده و آثاری هم تولید میکنند ولی وقتی روی صحنه میآیند، کارشان با چیزی که شنیده شده، بسیار فاصله دارد. در موسیقی پاپ افراد بسیار کمی هستند که همچنان خوب کار میکنند ولی متاسفانه به آنها اجازه شنیده شدن داده نمیشود. من معتقدم سیاستی در کار است که بیشتر کارهایی را مطرح میکنند که قابل دفاع نیستند و ساختار ضعیفی دارند.»
بر اساس نظرات کارشناسان و پیشکسوتان در این نوع موسیقی، کارهای خوب و خوانندگان و گروههای خوب فعال در این ژانر موسیقی بسیار کم هستند، اما به هر روی، انحصار اجراها همچنان با همین نوع موسیقی است؛ اگرچه هنرمندان موسیقی ژانرهای دیگر هم در این روزها روی صحنه رفتهاند، اما به نسبت اجراهای پاپ بسیار کمتر بودند.
یکی از موضوعات دیگری که در اجراها قابل تامل است، موضوع حضور زنان هنرمند در صحنه است. ممانعت از حضور زنان به عنوان خواننده در صحنه در حالی صورت میگیرد که اهالی موسیقی و بسیاری از مخاطبانشان آن را یک مطالبه برحق میدانند. غریب اینکه جدای از زنان خواننده، حضور زنان با نقش نوازنده هم در طول این سالها همیشه با چالشهایی مواجه بوده است. چالشهایی که گاهی باعث شده اجرا، لغو یا ناقص شود. گاهی هم گروهها ترجیح دادهاند که با حذف زنان گروه و جایگزینی آنها اجرای خود را به روی صحنه ببرند و به هر قیمتی برنامه را برگزار کنند.
در این میان حجت قیطاقی اخیرا مواجههای متفاوت از همکاران خود با این اقدام داشته. او با نپذیرفتن چنین شرایطی کل اجرای خود را کنسل کرد؛ درباره این موضوع با او گفتگو کردیم. تابستان سال گذشته، قیطاقی بعد از ۱۱ سال بنا داشت در شهر زادگاهش، قوچان برنامه اجرا کند که این اتفاق میسر نشد.
او درباره دلایل اینکه حاضر نشد بدون زنان گروه به صحنه برود گفت: «من تقریبا یک سال درگیر ماجرای اجرا بودم. داستان از اینجا شروع شد که بعد از ۱۱ سال خواستم به قوچان برگردم و اجرایی داشته باشم. یک پست در فضای مجازی گذاشتم و دبیر انجمن موسیقی قوچان به واسطه یکی از اعضای گروهمان در برنامهای با نام «آوای خنیاگران» ما را دعوت کردند که اجرا کنیم.
این دعوت به صورت شفاهی بود و هیچگونه نامهای به من ندادند ولی با کمال میل پذیرفتم. چون سالن قوچان ایرادات فنی داشت، گفتم که با هزینه شخصی خودم مشکلات را رفع میکنم و صدابرداری و تصویربرداری را نیز با هزینه خودم انجام میدهم و هیچگونه بلیتفروشی نمیخواهم انجام شود و همه با دعوتنامه حضور داشته باشند.
تعلق خاطر به زادگاهم و همشهریانم باعث شد که این کار را انجام بدهم. بعد از کلی پیگیری سنگاندازیها شروع شد از جمله اینکه اداره ارشاد قوچان عنوان کرد که تمام نوازندگانی که روی استیج میروند باید قوچانی باشند که قانون عجیب و غریبی است. در نهایت به مشهد ارجاع دادند و گفتند زیر ۵۰۰ نفر خودتان باید برنامه برگزار کنید و حدود دو ماه برای مجوز اجرا پاسکاری کردند تا رسید به شهریور ۱۴۰۱ که پروژههایم را متوقف کردم، چون حال هیچکس خوب نبود.
بالاخره این اواخر بعد از مدتی قرار شد برنامهای داشته باشیم که آنهم شرط کردند در گروه خانمی حضور نداشته باشد. گفتم باید فاتحه مجوزی را بخوانی که شرط صدورش حذف بانوان گروهمان باشد. نه تنها من بلکه دیگر آقایان گروه نیز از این تصمیم حمایت کردند. به تنها چیزی که فکر کردم این بود که من زاده یک زن هستم و مگر میشود، اینقدر کوتهنظرانه نگاه کرد؟ البته که به نظرم این اقدام تنها وظیفه من بود و باید گروه فارغ از جنسیت پشت هم باشند. در اجراهای گروه من همیشه زنان و مردان باهم حضور داشتهاند.
خیلی از همکاران من هستند که نوازنده آقا همراه خود میآورند اگر خانمی که در گروه هست، حذف شد آن آقا را به روی سن ببرند و خیلی از آنها هم هستند که خانم را از اجرایشان حذف میکنند و حتی بعدا برنامه را تمدید هم میکنند. همه اینها بوده و میدانیم؛ اما من این اقدام را توهین به خودم تلقی میکنم.»
قیطاقی در ادامه درباره تلاشش برای اجرا در مشهد اینطور توضیح داد: «پس از این ماجراها قرار بر اجرا در مشهد شد که باز هم برای ما سنگاندازی کردند. موضوع رفاقتی بودن در خراسان و قوانینی که گذاشتند، آنقدر سطح کارهای اجرایی را پایین آورده که واقعا تیشه به ریشه موسیقی خراسان میزند؛ چرا که یکسری گروهها و برنامهها را روی سِن میبرند که غالبا هیچ کیفیتی در آن وجود ندارد.
من عمیقا نگران ۱۰ سال آینده هستم؛ این سطح و این حجم از ضعیف شدن و افول در خراسان قرار است به کجا برسد؟ منِ موزیسین میخواهم در مشهد کنسرت اجرا کنم. اولین مساله آنها این است که از واژه «کنسرت» استفاده نشود. بعد شرایط عجیبی را پیش روی هر فردی میگذارند که قانون نانوشته است، مثلا اخیرا به من گفتند باید کارت صلاحیت تدریس داشته باشی. خب برگزاری کنسرت چه ربطی به صلاحیت تدریس دارد؟ نمیدانیم.
وقتی بنده از سال ۹۶ به بعد دیگر تصمیم به تدریس نداشتم و در هیچ آموزشگاهی تدریس نداشته و ندارم چرا باید چنین کارتی را داشته باشم آن هم برای برگزاری کنسرت؟! چرا که این قانون فقط مختص مشهد هست و کاملا سلیقهای. در واقع شما باید جزو مافیای موسیقی خراسان باشید تا بتوانید اجرایی هم داشته باشید. این سیاست یک بام و دو هوا واقعا همه را عذاب میدهد.»
نکته جالب توجه دیگر، سیاست نامشخصی است که در برگزاری کنسرتها کاملا مشهود است. پس از اعتراضات ۱۴۰۱ که تعداد زیادی از هنرمندان حاضر به حضور در صحنه نبودند، مسوولان از هنرمندان برای برگشت به شرایط قبل از هنرمندان دعوت کردند. بعضی از هنرمندان نیز وارد عرصه شدند، اما برخی مقاومت داشتند و میگفتند نمیشود هر موقع شما خواستید وارد صحنه شویم.
این اختلاف نظر بالا گرفت و دو گروه برگزارکننده و مخالف برگزاری برنامه در فضای مجازی هم با یکدیگر مباحثه داشتند. به هر حال وقتی اندکی برگزاری کنسرتها به حالت عادی برگشت، طبیعتا انتظار میرفت با توجه به دعوت مسوولان مبنی بر برگشتن هنرمندان به صحنه، دیگر برای کسی محدودیتی وجود نداشته باشد و دیگر شاهد لغو کنسرتها به شیوه قبل نباشیم، اما همچنان در روی همان پاشنه میچرخد و در سال ۱۴۰۲ نیز شاهد لغو کنسرت بودیم.
برای مثال میتوان به کنسرت فرج علیپور اشاره کرد؛ علیپور خواننده موسیقی لرستان و نوازنده کمانچه بنا بود که بعد از برگزاری کنسرت خود در تهران، سهشنبه ۹ خرداد در کرج برنامه داشته باشد که درست یک روز پیش از برگزاری، کنسرت به دستور ارشاد استان البرز لغو شد.
علیپور در گفتگو با خبرگزاری ایسنا گفته بود که از علت این ماجرا خبردار نیست و دلیل لغو کنسرتش را به او و تیم برگزارکننده اطلاع نمیدهند و تنها از آنها خواستهاند کنسرت را لغو کنند. او روز لغو کنسرت عنوان کرده بود: «تا صبح خود امروز همهچیز درست بود و مشکلی نداشتیم، اما یک ساعت پیش، از ما خواستند که اجرا را لغو کنیم. لغو این کنسرت در حالی صورت گرفته است که ارشاد کرج مجوز برگزاری کنسرت را صادر کرده است و ما نیز در ادامه بلیتفروشی کنسرت را انجام دادهایم و حدود ۱۳۰۰ بلیت به فروش رساندهایم، اما اکنون مجبور شدیم به دستور ارشاد بدون اینکه دلیل قانعکنندهای داشته باشند، کنسرت را لغو کنیم. تنها چیزی که به ما گفتهاند این است که از بالا به آنها دستور دادهاند. حال این بالا چه هست و که هست را نمیدانم.»
او در ادامه صحبتهایش اضافه کرده بود که برای برگزاری این کنسرت برنامهگذار داشتهاند و اگرچه هزینه بلیتها از طریق سایت «ایران کنسرت» به مردم عودت خواهد شد، اما نمیداند که اکنون برای پرداخت هزینه سالن چه خواهند کرد! علیپور در بخش دیگری از گفتوگویش درباره احتمال ارتباط لغو این کنسرت با فضای شاد آن نیز گفته بود: «برنامه ما فضای شادی دارد و هر بار مدام به ما تاکید میکنند که سالن را مدیریت کنیم. این در حالی است که مردم آمدهاند شاد باشند. حال نمیدانم به خاطر فضای شاد، کنسرت کنسل شده یا دلیل دیگری دارد.»
بهرغم اینکه مسوولان در این بزنگاه بارها بر برگزاری کنسرت و برنامههای هنری تاکید داشتند، اما این رویکرد نشان میدهد هیچ سیاستی در مواجهه با هنر موسیقی ذرهای تغییر نکرده و گویا بنا هم نیست که تغییری در این زمینه ایجاد شود.
در حالی که پس از اعتراضات سال ۱۴۰۱ برخی هنرمندان موسیقی برای رفتن روی صحنه اختلاف نظر دارند، واکنشها نیز متفاوت است. این فضا در سال ۱۴۰۲ نیز همچنان وجود دارد. بعضی از هنرمندان از اول وارد این ماجرا نشدند و کار خود را ادامه دادند. بعضی دیگر پس از مدتی سکوت وارد صحنه شدند. گروهی اساسا با روی صحنه رفتن مخالف بودند. تعدادی هم معتقد بودند با روی صحنه نرفتن، به موسیقی آسیب وارد میشود، چون کسانی که با موسیقی مخالف هستند، خوشحال هم میشوند. گروهی نیز با اشاره به محدودیتهای مختلف نظیر حضور زنان در صحنه بدون شرط، گفته بودند با ایجاد فضای آزاد، وارد صحنه خواهند شد.
از جمله افرادی که در سال ۱۴۰۲ کنسرت برگزار کردند، میتوان به علیرضا قربانی اشاره کرد. قربانی در سال ۹۸ با انتشار یادداشتی انصراف خود را از کنسرتهایش که قرار بود در روزهای ۲۶ و ۲۷ دیماه در تالار وزارت کشور برگزار شود، اعلام کرده بود، به دلیل همدردی با بازماندگان هواپیمای اوکراینی لغو کرده بود، انصراف از برگزاری کنسرت دی ماه خود را اعلام کرده بود.
این خواننده در یادداشت خود آورده بود: «پس از وقایع هولناک و غیرقابل باور روزهای اخیر احساس کردیم اجرای این مجموعه حق مطلب این روزها را ادا نمیکند و قطعات، باید کاملتر شده تا هم حزن خانوادههای این عزیزان را التیام باشد هم در حافظه جمعی تاریخی کشور، این فاجعه غیرقابلباور به زبان موسیقی ثبت شود. پس بهرغم اشتیاق، تمهیدات جدی و اقدامات حرفهای برای برگزاری کنسرتهای تهران در روزهای ۲۶ و ۲۷ دیماه، با آلام روحی بسیار، مصمم به تعهد حرفهای و اجتماعی خود، برای لغو کنسرتها اقدام کردیم.»
قربانی که در روزهای پایانی سال گذشته و در آستانه سال جدید ترانه «روزهای بیقرار» را - آنطور که دوستدارانش تلقی کردهاند گویا به عنوان قطعهای «معترض» - خوانده بود، یکی از هنرمندانی است که بهار امسال روی صحنه رفت و در تور کنسرتهایش خصوصا در ایستگاه شیراز با استقبال زیادی مواجه شد. تسنیم در خصوص این خبر نوشته بود: «بلیتهای این کنسرت برای ۶ سانس اجرا در شیراز، در کمتر از نیم ساعت به فروش رفته است. استقبالی که موجب کمیابی بلیتهای این کنسرت شده و در نهایت تیم برگزاری را مجاب به تمدید این کنسرت کرده است.»
بیانیهای رسمی از سوی برگزارکنندگان کنسرتهای علیرضا قربانی نیز منتشر شد که در بخشی از متن آن نوشته شده بود: «با توجه به حمایت بینظیر مردم هنردوست شهر شیراز بیش از ۵ هزار بلیت برای ۶ سانس کنسرت علیرضا قربانی در این شهر، مجموعا ظرف مدت کمتر از ۳۰ دقیقه به فروش رفت. ضمن قدردانی از مردم عزیز شیراز، دستاندرکاران کنسرت در حال رایزنی برای تمدید اجراها هستند.»
یکی دیگر از عجایب برگزاری کنسرتها اواخر سال ۱۴۰۱ و سال ۱۴۰۲ نیز موضوع پوشش تماشاچیان بود. در حالی که از چالشها برای برگزاری کنسرت و اجراهای موسیقی هیچ چیزی کم نشده است میبینیم که چالشهای جدیدی نیز به معضلات پیشین افزوده میشود. حالا موضوع پوشش تماشاچیان زن در کنسرت نیز خبرساز میشود.
در کنسرت یک خواننده با یک زن به دلیل پوششی که داشته، برخورد نامناسبی میشود که گفته میشود برخی به دلیل بیتفاوتی خواننده سالن را ترک کردند. یک خواننده نیز به یک زن تذکر حجاب میدهد و در یک کنسرت هم جنجال بر سر نوع پوشش اتفاق میافتد.
آنچه گفته شد تنها گزیدهای از مشکلات و معضلات پیش رو در برگزاری یک رویداد ساده هنری است که هر روز به شمار این لیست اضافه میشود.