علی مطهری در یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت: یکی از آفتهای جنبشهای اجتماعی این است که افرادی که سنخیتی با آن ندارند وارد آن میشوند و مسیر آن را تغییر میدهند و در نتیجه آن جنبش ابتر میماند.
نمونه آن، جنبش سبز است که در سال ۸۸ توسط کسانی که معتقد به تقلب در انتخابات بودند حرکتی ایجاد شد و هدف اصلی آن تحقق دموکراسی و انتخابات آزاد بود، ولی به مرور افرادی وارد صحنه شدند و شعارهایی مانند «نه غزه نه لبنان» را مطرح کردند که این حرکت را از مسیر خود منحرف کرد و به سمت مخالفت با اصل نظام سوق داد و در نتیجه راه به جایی نبرد.
امروز نیز مرگ جانسوز مهسا امینی عواطف جامعه را جریحهدار کرد و موجب اعتراضاتی شد و، چون جامعه از جنبههای مختلف نارضایتیهایی داشت این حادثه بهانهای شد برای ادامه اعتراضات که توأم با تحریکات خارجی و تبدیل به اغتشاشات گردید.
آنچه در ذهن عموم معترضان واقعی وجود داشت، گذشته از اعتراض به مرگ مرحومه مهسا امینی، مسائلی مانند وضع نامساعد اقتصادی، عدم مشارکت مردم در مسائل حیاتی کشور، برخورد خشن با منتقدان و مخالفان و قربانی شدن سایر آرمانهای انقلاب اسلامی به پای صدور انقلاب بود.
مردم اعتراض داشته و دارند که چرا با روابط خارجی درست وضع اقتصاد را سر و سامان نمیدهید و چرا درباره برجام این همه تعلل کردهاید. اگر تضمین امریکا دلیل تعلل شماست، نه رییسجمهور و نه کنگره امریکا چنین تضمینی به شما نخواهند داد. تضمین واقعی این است که شما تصمیم نداشته باشید که اگر توافق انجام شد مثل دفعه قبل شرکتهای امریکایی را از ورود به بازار ایران ممنوع کنید.
همچنین اکثریت مردم از اینکه کشورشان به صورت یکی از اقمار روسیه درآمده و حتی به نوعی وارد جنگ اوکراین شده است، ناراضیاند. چه کسانی این تصمیم را گرفتهاند؟ مگر نباید اینگونه تصمیمات مهم را مجلس به عنوان نماینده ملت بگیرد؟ اگر نه، پس مجلس چه کاره است؟
مردم اعتراض دارند که چرا منتقد باید بازداشت شود درحالی که رهبر انقلاب گفتهاند: «ممکن است کسی از من انتقاد داشته باشد، باید بتواند حرفش را بزند.» افرادی که تصمیم به بازداشت کسانی مانند آقای تاجزاده میگیرند چه کسانی هستند؟ چرا این رویه همچنان ادامه دارد؟ مردم سوال دارند که چرا سایر آرمانهای انقلاب اسلامی مانند پیشرفت و رفاه و آرمان اصلی انقلاب یعنی ساخته شدن یک جامعه نمونه اسلامی که سایر ملتهای مسلمان از ایران الگو بگیرند و از این طریق انقلاب صادر شود، قربانی صدور انقلاب صرفا از راه نظامی شده است؟
آری، هدفها و خواستههای معترضان واقعی این چیزها بود و هست، ولی میبینیم عدهای وارد اعتراضات شدهاند که باعث تنازل این خواستهها شده و مثلا اصرار بر اختلاط دانشجویان پسر و دختر در غذاخوری دارند، امری که عقلا و شرعا پسندیده نیست.
عدهای هم این امر را به این صورت توجیه و در واقع مغالطه میکنند که مگر رستورانهای موجود در کشور مختلط نیست، غافل از اینکه رستورانها مکان امن خانوادههاست و اگر مرد و زنی یا پسر و دختری هم به آنجا میآیند فرض این است که محرمند و ما مجاز به تجسس نیستیم، در حالی که نمیتوان چنین فرضی را درباره مثلا هزار جوان دانشجوی دختر و پسر نامحرم برای غذاخوری دانشگاه روا داشت.
غرض اینکه عدهای هدفهای یک جنبش را به مسائل سخیف و کمارزش تنزل میدهند و آزادی را که مقصود آزادی استعدادهای انسانی انسان مانند آزادی تفکر و بیان است تا سطح آزادی امور مشترک میان انسان و حیوان تنزل میدهند و در نتیجه یک حرکت اجتماعی را که هدفهای عالی در راستای اصلاح امور دارد ابتر میکنند.
شبیه آفتی که در سال ۸۸ بر جنبش سبز وارد شد و رهبران آن را که بهزعم خود دنبال اصلاح امور بودند ناکام گذاشت، امروز بر اعتراضاتی که انجام شد وارد گردید و آن را به سوی اغتشاش برد و ناکام گذاشت.