یوسفآباد ۲ آسیاب آبی داشت. «گاومیشی» بزرگترین آسیابی تهران، که سال ۱۳۴۲ از بین رفت. قنات گاومیشی که پرههای آسیاب با آب پرزور آن میچرخید، هنوز پرآبترین قنات منطقه است. بعدی همین آسیاب که معروف بود به آسیاب «کوچیکه» و هنوز هم باقی است.
روزگاری تهران و مناطق خوش آب و هوایش مثل یوسفآباد و ونک زمینهای کشاورزی و گندمزارهای بسیاری برای تأمین آرد و نان تهرانیها و مناطق دور و اطراف داشت. تهرانی جماعت یک پا تولیدکننده بود. همه چیز خودش داشت. کشاورز بود. نان میپخت. دام داشت و..، اما حالا دیگر از آن شرایط خبری نیست و فقط یاد و خاطراتش در ذهن افراد باقی مانده است.
به گزارش همشهری، این میان محله یوسفآباد هم که زمانی به وجود باغهای فراوان، گندمزارهای طلایی و آب و هوای خوشش شهره بود، تبدیل شد به جایی که اگر ساکنان اصیلش بر سر حفظ داشتههایشان تعصب نداشتند اکنون نه از «تاک، نشان مانده بود نه از تاکنشان.» یکی از این افراد اصیل «سید جلال عجایبی» ۸۶ ساله است که وارث یکی از نشانههای هویتی یوسفآباد بوده؛ آسیاب آبی ۱۵۰ ساله، بین خیابان ۵۱ و ۵۳، که به گفته خودش سالها جنگیده تا توانسته آن را حفظ کند.
یوسفآباد ۲ آسیاب آبی داشته و خانه عجایبیها هم همجوار آسیاب آبی بوده و یکی از دلایل حفظ و باقی ماندن آن نیز همین است.
عجایبی میگوید: «یوسفآباد ۲ آسیاب آبی داشت. «گاومیشی» بزرگترین آسیابی تهران، که سال ۱۳۴۲ از بین رفت. قنات گاومیشی که پرههای آسیاب با آب پرزور آن میچرخید، هنوز پرآبترین قنات منطقه است. بعدی همین آسیاب که معروف بود به آسیاب «کوچیکه» و هنوز هم باقی است.»
او میافزاید: «وقتی قرار شد تونل رسالت ساخته شود، بیشتر خانههای این اطراف خریداری و تخریب شد. قرار بود پیمانکار برای سرعتبخشیدن به کار، آسیاب آبی کوچیکه را هم خراب کند برای ساخت تونلی که شب و روز از روی آن ماشین رد و مخل آسایش اهالی شود. آن زمان مادر ما زنده بود و حاضر نشد خانهاش را واگذار کند. حتی زد و خورد و درگیری صوری به وجود آوردند تا ما را ناچار به واگذاری و تخریب آسیاب کنند، ولی موفق نشدند.»
در نهایت خانواده عجایبی یک شرکت فرانسوی را مشاور گرفتند تا تأیید کند که تونل را میتوان از زیر آسیاب رد کرد تا پیمانکار بهانهای برای از بین بردن یک اثر ملی نداشته باشد. عجایبیها همان سال تلاش میکنند تا این اثر تاریخی و هویتی ثبت ملی شود که بالاخره این اتفاق میافتد.
سال ۱۳۸۶ آسیاب کوچیکه به شماره ۱۹۱۷۰ ثبت ملی و ماندگار میشود برای پایتختنشینان تا به گذشته و اصالت خود ببالند؛ آسیابی که درخت چنار ۸۰ سالهاش هنوز قرار نیست سایهسارش را از شهروندان دریغ کند، نانوایی پدر حاج اسماعیل (حاج ابوالقاسم) که ۸۰ سال پیش نان دست اهالی میداد و آن را حفظ کردهاند و دری با قدمت ۱۰۰ سال یکجا جمع شده تا همه اینها با هم بگوید این مجموعه چیزی از موزههای بزرگ جهان کم ندارد برای جذب گردشگر از تهران و ایران و همه کشورهایی که تاریخ هزاران ساله این سرزمین همیشه برایشان جذاب و خواندنی است.
آسیاب آبی که سالها گندم اهالی یوسفآباد، ونک، فرحزاد و درکه را آرد و نان آنها را تهیه میکرد، به سن بازنشستگی رسیده بود و باید دستی به سرو روی آن کشیده میشد تا راوی خوبی برای هویت و رنج و تلاش مردمانش باشد.
عجایبی میگوید: «برای اینکه این آسیاب به سرنوشت آسیابهای دیگر تهران تبدیل نشود خیلی تلاش کردم، تلاشی جانفرسا که اگر دلگرمیهای مردم و ساکنان نبود شاید یک جاهایی کم میآوردم. ۵۰۰ میلیون تومان خرج کردیم تا توانستیم دیوارها، در، سنگ و... این آسیاب را مرمت کنیم. ۲۰۰ میلیون تومان هم باید هزینه شود تا موزه آسیاب آبی تکمیل و آماده پذیرش گردشگران شود. یکسری مشکلاتی هست که اگر رفع شود. موزه افتتاح میشود.»
«سیدجمالالدین اسدآبادی» در کتاب خاطراتش نقل کرده که علت اینکه ایران تاریخ ۶ هزار ساله دارد این است که همیشه عدهای در این کشور خارج از دستگاه حاکمیت به فکر انجام کارهای زیربنایی بودهاند، مثل ساخت کاروانسراها، موزهها، آبانبارها ... اینها را عجایبی در پاسخ به سؤال ما که چرا اینجا را واگذار نکردید تا هم سود کنید هم این همه دردسر نکشید، میگوید و ادامه میدهد: «این آسیاب میراث ۱۵۰ سالهای است که باید به هر صورتی حفظ میشد. امروز همین آسیاب را با ۵۰ میلیارد تومان نمیتوان ساخت. در حالی که با یک سبک معماری قدیمی و طاقهای ضربی مردمان روزگار گذشته آن را ساختند که با وجودی که زلزله، باد و باران را دیده، همچنان مثل روز اول محکم است. کارخانه قدیمیای که به ابتکار ایرانیان ساخته شده و دانش معماری آن زمان را به رخ میکشد. حالا من بیایم آن را با پول عوض کنم. همه چیز که پول نمیشود.»
او تأکید میکند: «هلند هنوز آسیاب بادی ۲۰۰ سالهاش را نگه داشته است. ما چرا باید میراث فرهنگی و شناسنامه یک منطقه را خراب کنیم. آن وقت چه چیزی برای فرزندان من باقی میماند که به آن استناد و افتخار کنند. همه میشویم آدمهای بیهویتی که ریشه در جایی ندارند و با کوچکترین سختی و مشکل ساز رفتن را کوک میکنند.»
عجایبی معتقد است، در صورت باز شدن موزه آسیاب آبی، مورد استقبال زیادی قرار میگیرد که میتواند پول و سرمایه را به این شهر سرازیر کند و ادامه میدهد: «همین حالا از آژانسهای مسافرتی مختلف با ما تماس میگیرند که اگر اینجا باز است گردشگران ایرانی و خارجی را برای بازدید به اینجا بیاورند.»
او ضمن تشکر از همکاری سازمان میراث فرهنگی میگوید: «ما از هیچ نهاد و سازمانی کمک مالی طلب نکرده و نمیکنیم فقط میخواهیم در ادامه راه برای ما مانعتراشی نکنند. مدتی پیش عدهای میلههای فلزی که موزه آسیاب را از فضای سبز اطراف جدا کرده بود، بریدند و بردند که البته با شکایت و پیگیری، دادگاه به نفع ما حکم داد. هنوز میلهها نصب نشده و باعث شده معتادان اینجا تردد داشته باشند.»