اینجا مشهد است. بهشت دلالان سلامت که به آنها اصطلاحا لیدر میگویند. لیدرها معمولا کسانی هستند که از جنوب کشور و شهرهای عربزبان به مشهد آمدهاند یا شاید مشهدیهایی که کمی عربی میدانند. این دلالان سلامت معمولا با آژانسهای هواپیمایی یا مطب پزشکان و کلینیکهای زیبایی کار میکنند. در حقیقت آنها صفر تا صد سفر یک توریست عربزبان را بر عهده میگیرند. از خورد و خوراک، هتل، مراکز سیاحتی و زیارتی تا عملهای زیبایی.
روزنامه شرق در گزارشی نوشت: همه ما با شنیدن اسم «مشهد» به یاد زیارت امام هشتم میافتیم. اما این شهر توریستی مثل تمام شهرهای زیارتی در سراسر جهان، قابلیتهای گردشگری دیگری هم دارد. کشورهای همسایه و عربزبان، مشهد را بهعنوان اولین مقصد خود برای کارهای درمانی و علیالخصوص عملهای زیبایی انتخاب میکنند.
استفاده از این قابلیت در روزهایی که اپیدمی کرونا، صنعت گردشگری دنیا را فلج کرده است، میتواند مرهمی بر زخم اقتصادی کشور باشد. اوضاع گردشگری سلامت در شهری که در طول سالهای متمادی میزبان بیشترین گردشگران سلامت بوده، چگونه است؟
فقط پنج دقیقه حضور در پارکینگ بزرگ جلوی محوطه کافی است تا با شمار درخور توجهی از مردانی با سرهای باندپیچیشده و زنانی با بینیهای گچگرفته مواجه شوید. پارکینگی که ماشینهای مدلبالا یکی پس از دیگری در آن توقف میکنند و افرادی که از آنها پیاده میشوند، با زبان عربی با هم سخن میگویند.
در اینجا احساس میکنید در ایران نیستید و در یکی از کشورهای عربزبان ایستادهاید. اما اینجا پارکینگ یکی از کلینیکهای زیبایی در مشهد است که به صورت تخصصی با توریستهای عربزبان کار میکند. از در که داخل میشوید، احساس ورود به یک هتل را خواهید داشت. یک خانم که به زبان عربی مسلط است، در همان ابتدا منتظر گردشگران است تا آنها را راهنمایی کند. اگرچه هرکسی که به اینجا میآید، تنها نیست و یک لیدر همراه خودش دارد که مثل عقاب مواظب مشتریاش است.
کمی آنطرفتر یک کافیشاپ وجود دارد و چند مرد جوان به صورت نصف فارسی و نصف عربی با هم در حال صحبتکردن هستند و میگویند: «خدا را شکر اوضاع دارد به حالت قبل از کرونا برمیگردد و سفرها زیاد شده، در نتیجه توریستهای عربزبان هم زیاد شدهاند». باریستا در حال میکسکردن نوشیدنیهایی است که یک مرد و زن عرب سفارش دادهاند. آسانسور میرسد و مجبور میشوم به قسمت اصلی کلینیک در طبقه بالا بروم.
در آسانسور دو نفر از کارکنان کلینیک سخت مشغول صحبت هستند. وارد بحثشان میشوم و از آنها درباره اوضاع کلینیک و میزان مشتریهای عربزبانی که دارند، میپرسم. یکی از آنها میگوید: «اینجا بیشتر مشتریهایمان، چیزی حدود ۸۰ درصد، شهروندان عربزبان هستند. البته کلینیک ما به صورت تخصصی با عربها کار میکند و بقیه کلینیکها اینجوری نیستند.
بیشتر مشتریهای ما از عراق و کویت میآیند. اغلب مردها برای کاشت مو و زنها برای عملهای زیبایی بدن مثل پیکرتراشی، لیپوماتیک، ابدومینوپلاستی، لابیاپلاستی و عمل بینی مراجعه میکنند. البته تزریق ژل و فیلر و بوتاکس و لیفت صورت و شقیقه و کاشت ابرو هم از کارهایی است که برای دستگرمی انجام میشود. توریستها معمولا به دنبال انجام کارهایی هستند که ماندگاری بیشتری دارد و لازم نیست برای تمدید آن شش ماه دیگر برگردند».
حالا که به خاطر سفر آسانسوریمان کمی رفیق شدهایم، از آنها میپرسم: «معمولا هر گردشگر عرب در هر بار حضورش در کلینیک چقدر هزینه میکند؟» دختر ابرویی بالا میاندازد، به رفیقش نگاه میکند و میگوید: «حداقل یک ورق. اما تا ۳۰ ورق هم میشه». دوستش که متوجه سردرگمیام شده، لبخند ریزی میزند و میگوید: «ما به هر صد دلاری میگوییم یک ورق». با این حساب، در هر بار مراجعه یک توریست عرب بین صد تا سه هزار دلار پرداخت میکند که رقمی بین سه تا ۹۰ میلیون تومان است.
از قسمت پذیرش کلینیک میخواهم که مرا به مدیریت معرفی کند تا درباره لیدرها و مراجعین خارجی صحبتی داشته باشیم. سرانجام بعد از یک هفته انتظار، در حالی که میخواهند سؤالات قبل از جلسه حضوری برایشان ارسال شود، اینگونه پاسخ میدهند: «سؤالات شما را بررسی کردم، این سؤالات دردی از جامعه دوا نمیکند. من حاضرم با شما مصاحبه کنم به شرطی که سؤالاتی که خودم مطرح میکنم، از من پرسیده شود». این آقای مدیر پس از شنیدن پاسخ منفی مبنی بر طرح سؤالات پیشنهادی توسط وی، از پاسخ به سؤالات امتناع کرد و گفت: «با مسئولان صحبت کنید خانم، من حرفی ندارم».
کلینیک زیبایی دیگری را در یکی از خیابانهای بالاشهر مشهد انتخاب میکنم. این کلینیک جزء قدیمیترین مراکز زیبایی مشهد است و از اولین کلینیکهایی است که با توریستها شروع به کار کرده. در سالن انتظار، تقریبا تعداد مراجعین عربزبان نصف شده و بقیه ایرانی هستند. با کمک یک مترجم، با مرد توریست عربزبان وارد صحبت میشوم و از او درباره نحوه آشناییاش با این مرکز میپرسم.
او پاسخ میدهد: «۳۶ سالم است، عراقی هستم و برای کاشت مو به این کلینیک آمدهام. دوستم قبلا به مشهد آمده بود و مو کاشته بود و وقتی از او خواستم که من را هم راهنمایی کند، شماره مردی را که در ایران این مرکز را به او معرفی کرده بود، داد. من از طریق واتساپ با این آقا (لیدر) تماس گرفتم و بعد به مشهد آمدم».
از او میپرسم چرا ایران و مشهد را برای این کار انتخاب کرده است؟ او پاسخ میدهد: «مشهد را انتخاب کردم، چون پزشکهای خوبی دارد، دکترهای ایرانی بسیار ماهر هستند. شاید هزینهها با کشور خودمان یکی باشد یا حتی اندکی بالاتر، اما تبحر پزشکان ایرانی قطعا بسیار بیشتر است».
زینب دختر ۲۹ ساله عراقی و عربزبانی است که کنارمان نشسته، او برای انجام ابدومینوپلاستی یا جراحی لاغری به ایران آمده است. او میگوید که تعداد مردان و زنانی که در کشورش به دنبال کارهای زیبایی هستند، تقریبا برابر است و چند وقتی است انجام عملهای زیبایی در عراق به یک کار متداول هم برای مردان و هم برای زنان، تبدیل شده است.
از زینب میپرسم چرا مشهد را برای عمل زیبایی انتخاب کرده، او پاسخ میدهد: «بیشتر کلینیکهایی که در فضای مجازی در ایران فعال هستند، مربوط به شیراز و مشهد هستند؛ و من مشهد را انتخاب کردم؛ چون مسلمان و شیعه هستم و مشهد، هم زیارت است و هم به کار زیبایی میرسم».
این کلینیک چهار مترجم دارد که همگی دخترهای زیبا و حدودا ۲۵ تا ۳۵ سال هستند که عربی را مثل زبان مادری صحبت میکنند. اغلب آنها از عربزبانهای جنوب کشور هستند که سودای کسب درآمد و پولدارشدن، آنها را به مشهد کشانده است. برخی از این مترجمها نقش لیدر را هم ایفا میکنند و به ازای هر مشتری عرب که از طریق فضای مجازی جذب کنند، درصد میگیرند. برخی دیگر فقط کار یک مترجم را انجام میدهند و به مراجعان عرب کمک میکنند.
با سحر که ۲۵ساله است و از جنوب کشور به همراه مادر و خواهر بزرگترش به مشهد آمده، وارد صحبت میشوم. او درمورد شغلش میگوید: «در این شغل تو باید ظاهر آراسته و فن بیان داشته باشی و عربی زبان مادریات باشد. با کلاسرفتن نمیشود مترجم شد؛ زیرا در عربی لهجهها متفاوت است و فهمش را سخت میکند. در خانه با مادر و خواهرم عربی صحبت میکنم و لهجه عراقی را خوب میدانم».
او درمورد مشتریهای خارجی میگوید که تعدادشان کم شده و معتقد است تعداد مراجعان نسبت به سالهای قبل کرونا ۶۰ درصد ریزش داشته است. البته این نوع مراجعان فصلی هستند و به غیر از محرم و صفر که تعدادشان بهشدت کاهش مییابد، بیشتر در فصل بهار و تابستان به مشهد سفر میکنند. تابستان و بهار از نظر آمدن مراجعهکننده عربزبان، اینجا غلغله است.
از سحر میپرسم آیا مراجعان خارجی برای شما اولویت دارند؟ پاسخ میدهد: «از این نظر که هزینههای خود را به دلار حساب میکنند، بله. ترجیح میدهیم که مشتری عرب داشته باشیم؛ چون هرینههای کلینیک را جبران میکنند؛ اما کیفیت کار فرقی نمیکند».
از خانم مترجم درمورد تفاوت میزان مبلغ دریافتی از مراجعان خارجی میپرسم، او میگوید: «از نظر قانونی مبلغ دریافتی باید ۳۰ درصد بالاتر از مراجعان ایرانی باشد؛ اما، چون پای لیدرها این وسط در میان است، گاهی این مبلغ برای مجموعه نمیارزد. من حتی در کلینیکهای دیگر دیدهام قیمت را دو تا سه برابر بیشتر از مراجعان خارجی میگیرند».
یک دختر ایرانی که فهمیده خبرنگار هستم و بخشی از حرفهایم را با خانم مترجم شنیده، داوطلبانه میخواهد که گپوگفتی داشته باشیم. او که مشتری پروپاقرص کارهای زیبایی است و حتما باید هر چند ماه یک بار ژل و بوتاکسش را تزریق کند، میگوید: «من نصف کلینیکهای زیبایی این شهر را رفتهام؛ اما هیچ وقت دوست ندارم به مراکزی که توریستهای عرب به آنجا رفتوآمد دارند بروم؛ چون رفتار کارکنان این مراکز بهوضوح با ما ایرانیها درست نیست و اولویت اصلیشان مراجعان خارجی هستند.
رفتار آنها طوری است که انگار ما شهروند درجه دو هستیم». او درباره یکی از تجربههایش میگوید: «ماه پیش به یک مرکز زیبایی رفتم و با وجود اینکه چندین ساعت منتظر مانده بودم تا نوبتم شود، یک آقا که لیدر بود با چند توریست عرب از راه رسید، با کارمند بخش خوشوبشی کرد و بدون معطلی وارد شد و کارش را انجام داد و من همچنان یک ساعت دیگر منتظر بودم تا نوبتم شود. تجربههای این شکلی برایم چندین بار تکرار شده و حس پایینبودن از لحاظ اجتماعی را به من منتقل میکند».
با مدیر داخلی یکی از کلینیکهای معروف مشهد تماس میگیرم و از او میخواهم از تجربهاش درباره گردشگران سلامت و مدیریت کلینیکها بگوید. او که ۱۳ سال است در کلینیکهای زیبایی مشغول به کار است، در این زمینه پاسخ میدهد: «کلینیکهای زیبایی در مشهد به دو دسته تقسیم میشوند، دسته اول تمرکز خود را بر روی جذب مشتری ایرانی میگذارند؛ اما دسته دوم که به دنبال درآمد بیشتری هستند، تمرکز خود را بر روی جذب مراجعان خارجی و عموما عربزبانها میگذارند.
این نوع کلینیکها، برای داشتن درآمد بالا، هزینههای زیادی هم میکنند. برای مثال شرکتهایی را تحت عنوان شرکت گردشگری سلامت، تأسیس کردهاند که در این مجموعهها، به صورت قانونی به گردشگران با توجه به نیاز درمانیشان کلینیکهای زیبایی و درمانی را پیشنهاد میدهند».
او در ادامه به مراکز لاکچری اشاره میکند که صفر تا صد هزینههای بیمار ازجمله مخارج بلیت رفت و برگشت، هتل، داروها، آزمایش، راننده و هماهنگیهای لازم را به صورت یکجا از گردشگر دریافت میکنند و در ازایش به او خدمات لاکچری ارائه میدهند و به قول معروف نمیگذارند آب در دل میهمان تکان بخورد.
از او درباره این میپرسم که آیا هدف این گردشگران از ابتدا کارهای درمانی است؟ او پاسخ میدهد: «قطعا اگر جراحی باشد مثل عملهای لاغری، سفر از قبل و با برنامهریزی صورت میگیرد. حتی مشتریهایی داشتیم که یک آشنا را با عکس و هدف عملش فرستادهاند و شرایط را پرسیده و بعد از انجام هماهنگی، خودشان برای جراحی زیبایی به مشهد سفر کردهاند».
خانم مدیر داخلی درباره ملیت مراجعهکنندگان میگوید: «تا چند سال قبل و زمانی که با عربستان روابط خوبی داشتیم، بیشتر مراجعهکنندگان ما از عربستان و کویت بودند. این کشورها اوضاع مالی خوبی دارند و از همین طریق ارز خوبی وارد کشور میشد. اما متأسفانه این گردشگران را از دست دادیم و اکنون بیشتر مراجعهکنندگان ما از کشور عراق هستند که از نظر پرداخت کمی با آنها مشکل داریم. مبلغ دریافتی از هر مراجعهکننده خارجی ۳۰ درصد بالاتر از ایرانیهاست که متأسفانه در بیشتر مواقع زیر بار نمیروند».
حالا که بحث قیمتها به میان آمده، او درباره نفوذ لیدرها در بازار گردشگری سلامت میگوید: «در خیلی از کلینیکها ریش و قیچی دست لیدرهاست و آنها به ۳۰ و ۴۰ درصد هم راضی نیستند. برای همین مثلا درباره کاشت قیمت را به لیدر ۳۰۰-۳۵۰ دلار میگوییم و او هر قیمتی که دلش خواست به توریست میگوید که معمولا این عدد بین ۶۰۰-۷۰۰ دلار است. چیزی حدود دو برابر!».
بحث ما به افتتاح کلینیکها در کشورهای خارجی کشیده است. از او میپرسم در این خصوص اطلاعاتی دارد؟ این خانم پاسخ میدهد: «سالها پیش حرف از تأسیس کلینیکهای ایرانی در شهرهایی از کشور عراق بود و حتی چند کلینیک ایرانی در این شهرها تأسیس شد، اما بعد از چند وقت و با بالارفتن قیمت دلار، سرمایهگذاران ایرانی که باید تمام هزینهها را به دلار پرداخت میکردند، از تأسیس بیشتر این کلینیکها صرفنظر کردند.
اما به تازگی خبر دارم چند کلینیک در مشهد در حال افتتاح شعبههای دوم خود در کشور ترکیه هستند؛ زیرا لیر نسبت به دلار ارزش کمتری دارد و برای سرمایهگذار بهتر است. حتی شنیدهام برخی پزشکان ماهر و متخصص بین ترکیه و ایران و برخی کشورهای عربی مثل عمان در رفت وآمد هستند و آنجا هم کارهای زیبایی انجام میدهند».
با یک پزشک بنام که بیش از ۲۰ سال سابقه حضور و ارتباط با کلینیکهای زیبایی در شهرهای مختلف ایران را دارد و بهتازگی کلینیک خودش را تأسیس کرده، ارتباط میگیرم و از او درباره تفاوت گردشگری سلامت در شهرهای مشهد، تهران و شیراز میپرسم، او پاسخ میدهد: «تعداد گردشگران سلامت در ایرن شهرها نسبت به شهرهای دیگر بیشتر است، اما تعداد واسطهها هم بیشتر به نظر میرسد.
مشهد اوضاع نابسامانتری در مقایسه با شیراز و تهران دارد. در تهران سازماندهی بهتری صورت گرفته و گردشگران تهران را بهخاطر امکانات بالای پزشکی و قیمتهای مناسبتر نسبت به بقیه پایتختهای همسایه انتخاب میکنند. شیراز قطب دوم گردشگری سلامت در ایران است، این شهر پذیرای گردشگران قطری، کویتی و بحرینی است که نسبت به گردشگرانی که به مشهد میآیند، اوضاع اقتصادی بهتری دارند. در این میان بحرینیها به واسطه نزدیکی جغرافیایی، دسترسی راحتتر و ریشه مشترک ژنتیکی که با شیرازیها دارند، این شهر را انتخاب میکنند».
خانم دکتر از تأثیرات تحریمها بر گردشگری سلامت میگوید «تا چند سال پیش اوضاع بهتر بود و مسیر روبهرشدی را برای این صنعت میدیدیم، اما متأسفانه با اعمال تحریمها، ما گردشگران کشورهای عربستان، کویت و بحرین را تقریبا از دست دادیم. کشور افغانستان هم که با داشتن زبان مشترک و جغرافیا میتوانست مراجعهکنندگان زیادی برای مراکز زیبایی داشته باشد، به دلیل مشکلات ویزا، از فهرست گردشگری سلامت تقریبا خط خورده است».
از او درباره اوضاع لیدرها و سازماندهی آنها میپرسم، خانم دکتر پاسخ میدهد: «واقعیت را بگویم، حذف لیدرها امکانپذیر نیست. زیرا خود گردشگران به لیدرها اعتماد بیشتری دارند و از طریق آنها با پزشکان ارتباط میگیرند. حتی با تلاش برای ثبت شرکتهای گردشگری سلامت باز هم بیشترین مراجعهکنندگان ما از طریق لیدرها هستند؛ بنابراین تنها راه سازماندهی گردشگری سلامت، سازماندهی لیدرهاست».
خانم دکتر در ادامه درباره اتفاقی که چند روز پیش تجربه کرده است، میگوید: «بهتازگی یک واسطه به من مراجعه کرد و گفت من «حمله دارم» این اصطلاح به لیدرهایی گفته میشود که چندین لیدر دیگر را تحت پوشش دارند و در حقیقت مافیای لیدرها هستند و به من پیشنهاد داد که در ماه یک تعداد مریض ثابت برای من خواهد آورد و در مقابل ۵۰ درصد میگیرد. من پیشنهادش را قبول نکردم. به نظر شما درست است که یک کلینیک زیبایی با هزینههایی، چون مواد مصرفی، مالیات، هزینه پرسنل و تخصص پزشکان به یک اندازه با یک واسطه، حقالزحمه بگیرد؟».
اوایل مرداد است و گرمای هوای این روزها در مشهد طاقتفرساست و انرژی راهرفتن در خیابانهای شلوغ را از شما میگیرد. اما در خیابان احمدآباد مشهد که مرکز مطب پزشکان و کلینیکهای زیبایی است انگار کسی از گرما و ازدحام رنج نمیبرد. وارد این منطقه میشوم. کنار یک خیابان فرعی (پاستور)، چند ایرانی را میبینم که با گردشگران عراقی چنان روان صحبت میکنند انگار در یک کشور عربزبان متولد شدهاند. کمی آنطرفتر چند مرد دلارها را در هوا تکان میدهند و داد میزنند: دلار دلار!
اینجا مشهد است. بهشت دلالان سلامت که به آنها اصطلاحا لیدر میگویند. لیدرها معمولا کسانی هستند که از جنوب کشور و شهرهای عربزبان به مشهد آمدهاند یا شاید مشهدیهایی که کمی عربی میدانند. این دلالان سلامت معمولا با آژانسهای هواپیمایی یا مطب پزشکان و کلینیکهای زیبایی کار میکنند. در حقیقت آنها صفر تا صد سفر یک توریست عربزبان را بر عهده میگیرند. از خورد و خوراک، هتل، مراکز سیاحتی و زیارتی تا عملهای زیبایی. باید گفت، این کلینیکهای زیبایی هستند که به لیدرها احتیاج دارند و در ازای آوردن هر مشتری به آنها درصد قابل توجهی از هزینه عمل را میدهند.
خودم را به تجمع چند لیدر که در حاشیه خیابان ایستادهاند، نزدیک میکنم و از آنها میخواهم کمی درباره شغلشان حرف بزنند. اما به محض اینکه میفهمند خبرنگارم، حاضر به صحبت نمیشوند. شاید هم حق دارند. چه کسی حاضر است از منبع درآمدی که چشمگیر هم هست با یک به قول خودشان نان آجر کن صحبت کند! از طریق یک آشنا، لیدری را راضی میکنم به چند سؤال هرچند کوتاه درباره شغلش پاسخ دهد.
از او درباره اینکه توریستهای عربزبان خودشان پزشکی را از قبل انتخاب میکنند یا لیدر به آنها معرفی میکند، میپرسم. میگوید: «معلوم است همیشه خودم پیشنهاد میدهم. بستگی دارد برای چه کاری بخواهد. معمولا کلینیک یا مطبی را معرفی میکنم که بهتر با من کنار بیاید.
فقط بحث مالی نیست، مهم است کجا احساس راحتی کنم. اغلب توریستها در مشهد به دنبال عمل بینی هستند. اگر بینیشان را عمل کرده باشند سراغ بقیه کارهای زیبایی مثل کاشت مو و ابدومینوپلاستی میروند. خب، اگر بشود کاری را که میخواهند در مطبهای خصوصی انجام داد، قطعا پیشنهاد من مطب خصوصی است. چون هم خلوتتر است و هم میزان درصدی که میگیریم بهتر. اما گاهی که کار باید حتما در کلینیک باشد، کلینیکها را معرفی میکنم».
درباره میزان درآمدش، اول از پاسخ طفره میرود، اما بعد از کمی فکر میگوید: «خیلی فرق میکند که برای چه کاری باشد و در کجا انجام شود. عدد دقیق نمیتوانم بگویم، اما به صورت میانگین حدودا بین ۱۵ تا ۲۰ درصد از هزینه عمل است». رقمی که میگوید تقریبا نصف عددی است که از کارکنان کلینیکها شنیدهام. در گفتگوهایی که داشتم کارکنان کلینیک ادعا کردند که لیدرها چیزی حدود ۳۰ تا ۴۰ درصد و حتی ۵۰ درصد از یک عمل را دریافت میکنند. با این حساب، گاهی درآمد یک دلال از پزشک بیشتر خواهد بود.
بزرگترین سؤال این است که لیدرها چطور مشتریهای خود را پیدا میکنند؟ آقای لیدر به سؤال اینگونه پاسخ میدهد: «من یکسری مشتری ثابت در کشورهای عربی دارم که از طریق واتساپ با آنها در تماسم، این افراد من را به آشنایانشان معرفی میکنند و از این راه برای من مشتری میآورند. اما لیدرهایی که آشنایی در کشورهای عربزبان ندارند، مجبورند خودشان دنبال توریست باشند. آنها در بازارهای معروف مشهد یا در اطراف حرم میایستند و از این راه گردشگرهایی را که دنبال انجام عملهای زیبایی هستند، جذب میکنند».
داوود خوششکن، مدیر گردشگری سلامت در مشهد، درباره اوضاع لیدرها و سازماندهی آنها میگوید: «هماکنون حدود پنج هزار تا شش هزار لیدر به شکل غیررسمی در شهر مشهد فعالیت میکنند. اما خوشبختانه در کمیته گردشگری سلامت خراسان رضوی همفکری خوبی برای این منظور صورت گرفته تا شرکتهای مجوزدار و رسمی تقویت شود. طی یک سال گذشته بیش از ۱۰۰ شرکت گردشگر سلامت (حدود ۱۳۴ شرکت) در مشهد تأسیس شده و هر روز در حال رشد است. قطعا با افزایش تعداد شرکتهای گردشگری سلامت مجاز، تعداد دلالان نیز کاهش خواهد یافت و دستشان بسته خواهد شد».
او ادامه میدهد: «همچنین یکی دیگر از اقدامات کمیته گردشگری سلامت خراسان رضوی شناسنامهدارکردن دلالان است. این کمیته در نظر دارد تمام کسانی را که در گردشگری سلامت بهصورت دلال فعالیت دارند، شناسایی کرده و برای آنان مجوز صادر و ایشان را ساماندهی کند. این راهکار در حال اجرا بوده و قطعا در آینده نزدیک شاهد اتفاقات خوبی در زمینه سازماندهیکردن این بخش هستیم تا بتوانیم به مهمترین خواسته گردشگران سلامت که تکریم است، به درستی و در شأن شهر زیارتی مشهد پاسخ بدهیم».
چه فرقی میکند از کدام کشور؟
هم انسانها برابرند.
نژادپرستی یعنی اینکه اتباع عراقی در شهر خودت بخاطر اینکه پول باارزش تری دارند خونشان از تو رنگین تر است!