احمد زیدآبادی فعال سیاسی اصلاح طلب درباره فایل صوتی ظریف با روزنامه اعتماد گفتگو کرد.
بخشی از مصاحبه را میخوانید:
از زمانی که بخشهایی از فایل صوتی مصاحبه محمدجواد ظریف منتشر شد، سوال این بود که چطور و چگونه این فایل به خارج از دولت و بعد از آن به خارج از کشور درز پیدا کرده است. برخی این اتفاق را حاصل نفوذ و جاسوسی میدانستند و برخی اذعان داشتند که این تنها یک گاف رسانهای بوده است؛ به نظر شما کدام مورد محتمل است؟
از این نوع مصاحبهها اغلب مسئولان از همه جناحها انجام میدهند و معمولا در گفتگو با یک روزنامهنگار حرفهای خصوصی و خارج از چارچوب هم مطرح میکنند و در آخر هم میگویند اگر خواستی منتشر شود، بخشهایی را باید حذف کنی یا پیش از انتشار، متن را با من چک کن. به نظر من جنس این مصاحبه از همان دست مصاحبههاست نه چیز خارقالعادهای.
آنچه آقای ظریف مطرح کرده را کموبیش همه میدانند و قبلا هم تلویحا یا با کنشهایی که انجام داده- مثل قهر ظریف در جریان سفر بشار اسد به تهران- عملا نشان داد که حوزه سیاست خارجی به خصوص در خاورمیانه در اختیارش نیست. پیش از این هم گفته بود که در تدوین برنامهها در منطقه نقشی ندارد و اجرا کننده است.
در این مصاحبه هم همین اظهارات را دارد؛ بنابراین این مصاحبه جز فایلهای فوق سری و محرمانه نبوده که نگهداری آن شرایط ویژهای داشته باشد و احتمالا در اختیار مرکزی بوده که این مصاحبهها را تهیه میکرده و تعدادی هم از آن مطلع بودهاند. ممکن است کسی یا کسانی که دسترسی داشتند نه از روی توطئه یا با هدف خاصی، اما فایلها را به کسی یا کسانی انتقال داده و در نهایت سر از ایران اینترنشنال درآورده است.
از یکشنبه شب تا امروز برخی بر این گزاره تاکید دارند که حرفهای ظریف قبلا هم گفته شده بود و بحث جدیدی نبود. به نظر شما طرح مباحثی، چون کیفیت ارتباط جمهوری اسلامی و روسیه، ماجرای هواپیمای اوکراینی، ارتباط با قاسم سلیمانی و اقدامات او و موارد دیگر و کشیده شدن آن به سطح عمومی جامعه باعث ایجاد سوال برای افکار عمومی نشده یا در نگاه آنها تغییری ایجاد نکرده است؟
این اظهارات برای برخی افراد جامعه که مسائل و اخبار را دقیق دنبال نمیکنند قطعا جدید بوده است، اما آقای ظریف این حرفها را برای انتشار نگفته بود و قرار بود که این مصاحبه یا منتشر نشود یا شاید در شرایط دیگری منتشر شود. در عین حال اینکه روسها دوست نداشتند ایران توافق برجام را امضا کند هم روایت محیرالعقولی نیست.
اینکه آقای سلیمانی سعی میکرده دیپلماسی را در خدمت میدان و عملیات در منطقه دربیاورد هم چیز عجیبی نیست. موضوعات مطرح شده در فایل ظریف بارها گفته شده، اما این بار صریحتر به آن پرداخته شده است. شاید برای جامعه نو باشد، اما برای کسانی که این حوزه را دنبال میکردند، حرفهای خارقالعاده و تعجببرانگیزی نیست. مثلا در مورد ماجرای انهدام هواپیمای اوکراینی پیش از انتشار این مصاحبه، حسن روحانی هم تلویحا اشاره کرده بود و امر افشا شدهای است که برخی از همان لحظه اول میدانستند، اما تا روزی که ناچار شدند بگویند، کتمان کردند.
اصلا در جمهوری اسلامی چیزی به نام منافع ملی آن طور که در دولت- ملتهای دیگر وجود دارد، مطرح نیست. اینجا جور دیگری به موضوع نگاه میکنند. در جمهوری اسلامی یک سلسله منافع ایدئولوژیک و کلان و غیرقابل تعریف وجود دارد که سیاست گرد آن میچرخد. در این میان کسانی، چون ظریف که درسخوانده حقوق بینالملل هستند، میخواهند منافع ملی را به منافع کلان و ایدئولوژیک پیوند بزنند و الزاما هم ربطی به منافع ملی به معنای مصطلح ندارد. به همین دلیل هم بعضی مواقع این اختلافها بروز میکند و خودی نشان میدهد و مردم هم خیلی وقت است که میدانند در کشور منافع ملی دنبال نمیشود که اگر میشد، وضعیت کشور این نبود.
به نظر شما چه گروه و جریانی از انتشار این فایل مصاحبه بیشتر آسیب دیده است؟ آیا ظریف و حامیانش بازنده این اتفاق بودهاند یا سیاستهای کلان زیر سوال رفت یا گروهها و جریانهای تمامیتخواهی که منافع ملی را تامین نمیکنند؟ آسیبدیده ماجرا را کدام جریان و جناح میدانید؟
به نظر من جناحهای داخلی هیچ کدام از انتشار این فایل مصاحبه منفعتی نبردند. در عوض نیروهای مخالف به دلیل تبلغاتی که روی آن انجام دادند، نفع بیشتری بردند. داخل کشور آقای ظریف حتما در کوتاهمدت تحت فشار قرار خواهد گرفت. در حالی که فشار فزایندهای هم از سوی جریان مخالف وجود داشته است.
از این گذشته با این سوال مواجه میشود که اگر به عنوان وزیر خارجه به این موضوعات اشراف داشتی پس چرا همچنان پافشاری کردی و ماندی و نهایتا دیپلماسی را در خدمت میدان درآوردی؟! اگر اعتقاد داشتی چرا انتقاد میکنی و اگر اعتقاد نداشتی چرا مجری این سیاست بودی؟ بنابراین ظریف و دولت متضرر میشوند، اما جناح مقابل از این فایل صوتی نفعی نمیبرد، چون جناح مقابل اصرار دارد که ما در منطقه منافع ملی را دنبال میکنیم. البته که بحث منافع ملی نیست، اما چون در آستانه انتخابات است و آن جریان هم میخواهد خود را به نوعی وجیهالمله نشان دهد با توجیه تامین امنیت سیاستها را تایید میکنند. اما همین هم باعث ضربه خوردنشان میشود لذا هیچ جناحی از این اتفاق سودی نبرده و نمیبرند.
این یعنی اینکه وزارت خارجه در روابط با عراق هیچکاره است.
معلوم نیست چه مرضی افتاده که عنوان “برادر “ دیگه اجر و قریب نداره و همه دنبال اینن که بهشون بگن “دکتر”!!