محسن رنانی گفت: ما با قطع ارتباطات مواجه شدهایم. بهترین آدمها را هم سر جای خودشان بگذاریم، چیزی عوض نمیشود، زیرا ارتباطات و تعامل متوقف است. در جامعهشناسی به چنین وضعیتی انسداد تعاملی میگویند. یعنی شما روبهروی هم قرار میگیرید، نه میتوانید طرف مقابل را عقب بزنید و نه طرف مقابل میتواند شما را عقب بزند. نمیتوانید با هم گفتگو کنید و به جمعبندی برسید.
محسن رنانی نویسنده کتاب «اقتصاد سیاسی مناقشه اتمی ایران» در مراسم رونمایی از این کتاب، به ایجاد انسداد تعاملی در کشور اشاره کرد. انسدادی که به گفته او ناشی از عدم ایجاد تعامل و ارتباط بین اجزای مختلف قدرت و نظام تصمیمسازی در کشور است. البته او برای خروج از انسداد ایجادشده راهکارهایی هم ارائه کرد. به گفته رنانی، ایجاد تعامل و ارتباط حاصل تلاش و تجربه رویدادهای مختلف در جامعه است. اگر جامعهای عجول باشد و دست به انقلاب برای جایگزینی مهرههای تصمیمگیر بزند، امکان شکلگیری ارتباطات تعاملی در فضای تصمیمگیری را حذف میکند در صورتی که اگر کمی صبر پیشه کند، لایه اصلی و تصمیمگیر در جوامع بر اساس جریانات طبیعی جایگزین خواهند شد و در این جابهجاییها، راهی جز گشایش فضای پیشرو باقی نمیماند.
به گزارش شرق، بعدازظهر سهشنبه، مراسم رونمایی از کتاب «اقتصاد سیاسی مناقشه اتمی ایران» در خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد. در این مراسم، محسن رنانی کارشناس اقتصادی و نویسنده این کتاب با تشریح دلایل تأخیر در رونمایی از آن، بیان کرد: من با چهار مجموعه، چهار تلاش شکستخورده داشتم. این مسئله سبب شد که متوجه شدم یکمشکلی در نظام تدبیر ما وجود دارد که در روانشناسی به آن هرس سیناپسی میگویند و در جامعهشناسی به آن انسداد تعاملی گفته میشود.
او افزود: داستان هرس سیناپسی این است که مغز هر کودک در زمان تولد کامل است. ارتباط بین نورونها (سلولهای مغزی) امکان فکرکردن و بلوغ به کودک میدهند. به این ارتباطات سیناپس میگویند.
این کارشناس اقتصادی گفت: شبکه ارتباطات بین سلولهای مغزی امکان فکرکردن، حافظهداشتن و ارتباطات را برای فرد فراهم میکند. این ارتباطات وقتی برقرار میشود که بچه درگیر تجربهکردن و تعامل با محیط شود. بعد از یکدورهای که سیناپسها شکل گرفت، هرس سیناپس مغزی شکل میگیرد. او ادامه داد: در جریان هرس سیناپسی ارتباطاتی که سیناپسهایش تقویت نشده است، حذف میشوند. مثلا لهجهای که دائما با بچه صحبت شده است، سیناپسهایش تثبیت میشود، اما اگر بچه با سوسک ارتباط نگیرد، سیناپسهای مغزی ارتباط با سوسک حذف میشود و بچه تا آخر عمرش نمیتواند با سوسک ارتباط بگیرد.
به گفته رنانی هرس سیناپسی عمدتا روی قشر خاکستری مغز شکل میگیرد. در کودک قشر خاکستری مغز تغییر نمیکند، اما در سیستم زندهای مثل جامعه، قشر خاکستری مغز میتواند جابهجا و حذف شود.
او اضافه کرد: جمعبندی من این است که درحالحاضر جامعه ما دچار هرس سیناپسی شده است. جامعه سلول مغزی دارد. شوراهای عالی، مراکز تصمیمگیری و مقامات هرکدام یک سلول مغزی سیستم هستند که باید تصمیم بگیرند.
این کارشناس اقتصادی بیان کرد: بعضی از این افراد خیلی هوشیار و بعضی از آنها خیلی باسوادند. برخی هم خیلی متخصص هستند. این مسئله را انکار نمیکنیم و نمیگوییم بیسواد هستند. ممکن است حتی سر جای درست نشسته باشند. این را هم نفی نمیکنم. اما ارتباط سلولهای مغزی این نظام تدبیر از بین رفته و متوقف شده است.
رنانی بیان کرد: ارتباطات است که اجازه میدهد یک نظام سیاسی به یک تغییر مؤثر برسد. حتی اگر یک آدم متخصص سر جایش نشسته باشد، اگر سیناپسهای مغزی نظام سیاسی فعال نباشد یا بهاندازه کافی از آن استفاده نشده باشد به نحوی که این مسئله نهادینه شده باشد، این سیستم نمیتواند عقلانی تصمیم بگیرد.
او افزود: ما هرچه نگاه میکنیم، آشکارا میبینیم که رابطه وزرا و رئیسجمهور قطع است. معاوناول با رئیسجمهور تقریبا جلسه رسمی میگذارد، اما تعاملات جدی که بنشینند، درگیر شوند و بحث کنند تا به جمعبندی برسند، خیلی سطحی است. رابطه رئیسجمهور با رهبری، گفتگو میکنند، حال و احوال میکنند، اما اینکه آقای روحانی روزی دو بار با رهبری گفتگو کند، نه. یک نامه به دفتر رهبری بدهند و پاسخش هم بیاید، ولی....
این کارشناس اقتصادی ادامه داد: رابطه مجلس خبرگان با جامعه قطع است. رابطه روشنفکران با حکومت قطع است. رابطه روشنفکران با جامعه قطع است. رابطه روشنفکران با خودشان قطع است. او عنوان کرد: سه تا چهار اقتصاددان درجه یک از نهادگراها و بازارگراها را کنار هم بنشانید تا بحث کنند و جمعبندی ارائه دهند. در همان نیمساعت اول، دعوایشان میشود و جلسه را ترک میکنند.
رنانی گفت: همین مسئله در سایر حوزهها هم هست. وقتی میگویم نظام تدبیر، فقط نظام سیاسی را نمیگویم البته نظام سیاسی بخش اعظمش است، اما قاطبه نظام روشنفکری، دانشگاهها و حوزه هم بخشی از نظام تدبیر هستند.
او افزود: بنابراین ما با هرس سیناپسی در یک مرحلهای مواجهیم. نمیدانم هرس سیناپسی در نظام سیاسی از چه زمانی شروع شد. البته میشود ایدههایی داد که هرس سیناپسی از کجا شروع شد، اما نمیخواهم وارد بحث آن شوم.
این کارشناس اقتصادی بیان کرد: ما با قطع ارتباطات مواجه شدهایم. بهترین آدمها را هم سر جای خودشان بگذاریم، چیزی عوض نمیشود، زیرا ارتباطات و تعامل متوقف است. در جامعهشناسی به چنین وضعیتی انسداد تعاملی میگویند.
او ادامه داد: یعنی شما روبهروی هم قرار میگیرید، نه میتوانید طرف مقابل را عقب بزنید و نه طرف مقابل میتواند شما را عقب بزند. نمیتوانید با هم گفتگو کنید و به جمعبندی برسید. جرئت عقبنشینی هم ندارید، زیرا میدانید اگر عقبنشینی کنید، او از پشت پنجه میزند. او هم نمیتواند عقبنشینی کند، زیرا میداند اگر عقبنشینی کرد، از پشت پنجه میخورد.
رنانی گفت: همه میدانیم بنبست است. هیچکس امکان عقبنشینی ندارد و امکان گفتگو هم وجود ندارد. به این انسداد تعاملی میگوییم. او تأکید کرد: این وضعیت خوب نیست و از داخل آن خیر و راهکاری برای کشور درنمیآید. نتیجه همین است که حرفهای خوب، تلاشهای خوب، طرحها خوب و مصوبات خوب است، اما نتیجه نامطلوب است.
این کارشناس اقتصادی گفت: ما ورودی در سیستم زیاد داریم، خیلی هزینه میکنیم، خیلی مصوبه داریم و منابع زیادی را خرج میکنیم، اما محصول یا ستادههای کمی در برخی جاها داریم و دستاورد نداریم.
رنانی بیان کرد: ما در روستاها خیلی هزینه کردهایم. جادههای زیادی در این مناطق احداث شد، اما نتوانستیم مردم را در روستاها نگه داریم. او افزود: ما دستاورد نداریم. تمام گزارشهایی که نظام سیاسی و دستگاههای اجرائی میدهند، مربوط به ورودیهای سیستم است. گزارش میدهند که اینقدر بودجه داشتیم. گاهی هم نتایح و محصول را گزارش میدهند یعنی میگویند اینقدر راه روستایی ساختیم، اما کسی راجع به دستاورد چیزی نمیگوید. نظام سیاسی آنچه که میگوید مربوط به نهادهها و ستادههاست. درباره دستاوردها بحثی نمیشود؛ ما در دستاورد شکست خوردیم.
این کارشناس اقتصادی پس از تشریح مسائل به ارائه راهکارها پرداخت و گفت: داستان این است که در انسان بهعنوان موجود زنده، وقتی هرس سیناپسی رخ داد و غشاء مغزی وضعیتش روشن شد، دیگر تغییری رخ نمیدهد تا مغز مضمحل شود، زیرا سلول مغزی عوض نمیشود. او افزود: اما جامعه بهعنوان سیستم زنده، سلولهای اصلی تصمیمگیری دارد که بهطور طبیعی دوره به دوره عوض میشوند. نسل عوض میشود. مقامات میآیند و میروند. با آمدن گروه جدید، یک غشای مغزی جدید درجامعه سیناپسها شکل میگیرد.
رنانی یادآور شود:، اما مسئلهای که داریم، این است که وقتی جامعهای صبر و تحمل ندارد تا این غشاء مغزی عوض شود، خسته میشود و دست به خودکشی و انقلاب خشونت بار میزند. فکر میکند اگر مهرهها را عوض کند، همهچیز درست میشود. به او میگویید وقتی با شورش، انقلاب و خشونت لایه مغزی سیستم را عوض کردید به دلیل اینکه در بستر خشونت این لایه عوض شده است، ارتباطات برقرار نمیشود.
او بیان میکند: در چنین شرایطی سلولهای مغزی عوض میشود، اما سیناپسها شکل نمیگیرد. سیناپسها و ارتباطات در فضای تعاملی مثبت شکل میگیرد. آنچه ما باید بر آن تأمل کنیم، این است که تا لایه خاکستری عوض نشود، چیزی عوض نمیشود. او گفت: به هر ترتیب ۴۰ سال گذشته است. لایه خاکستری نظام تدبیر دیگر سنش افزایش یافته است و یک زایمان طبیعی به طور قهری رخ خواهد داد. یک نقل و انتقال طبیعی رخ میدهد و بخش زیادی از لایه تصمیمگیری مرکزی جابهجا میشود و بهطور طبیعی این نقل و انتقال و تغییر نگاه رخ میدهد.
این کارشناس اقتصادی اضافه کرد:، زیرا سیستم امکان دیگری در برابرش نیست. یک موقعی سیستم امکان دیگری در برابرش بود. نفت و منابع داشت، جامعه پرانرژی داشت. در آن شرایط میگفتیم دوباره همان روند ادامه خواهد یافت، اما امکان اینکه روندی که در ۴۰ سال ادامه داده است را ادامه دهد، دیگر وجود ندارد. او بیان کرد: آنچه که وضعیت موجود را درست کرده است، غشای مغزی است که این ساختار را شکل داده و نگذاشته است که تحول پیدا کند، افق گشایی بشود و تغییرات ساختاری رخ دهد. آنچه مأموریت روشنفکری و نخبگان سیاسی است، این است که در این دورهای که ما وارد دوره زایمان طبیعی قدرت میشویم و گذار طبیعی قدرت رخ میدهد، از این دوره مراقبت کنیم که وارد بحران، بیثباتی و شورش نشویم.
رنانی افزود: نباید وارد درهمریزی شویم تا این گذار طبیعی رخ دهد. صبر از اینجا به بعد، دیگر صبر استراتژیک است. الان باید جامعه را با صبر استراتژیک آشنا کنیم. باید امیدبخشی به جامعه در هر محفلی داشته باشیم. محیط را شاد و گرم نگه داریم، زیرا ناامیدی پایان کار است. او یادآور شد: تمام رهبران سیاسی، وقتی موفق به ایجاد انقلاب شدند که جامعه را از سیستم موجود ناامید کردند.
این کارشناس اقتصادی گفت: ما در حال ورود به عصر شبکه هستیم. عصر شبکه عصری است که دولتها ذاتا کوچک میشوند. پول اصلیترین ابزار دولتهاست، اما در دوره تسلط پول دیجیتال این ابزار از دستشان خارج میشود و دولتها خیلی نمیتوانند روی آن تسلط داشته باشند.
او ادامه داد: بخش زیادی از ابزارهایی که میتواند دولتها را بزرگ و هژمون نگه دارد، از دست میرود. در این دوره باید مراقب بود ثباتمان از دست نرود. مهمترین مأموریت روشنفکران این است که امید ببخشند و بین خودشان، جامعه و حکومت گفتگو را شروع کنند. حتی اگر این گفتگو بینتیجه باشد. صرف وجود گفتگو، امید بخش است.
به گفته رنانی روشنفکران در سطح فردی دو مأموریت و در سطح اجتماعی هم دو مأموریت دارند. در سطح فردی باید در دوره گذار خوب کار کنند و کار خوب تحویل دهند و در سطح اجتماعی هم باید امیدآفرینی و خلق امید، تشویق و ترویج گفتگو در دستور کارشان باشد. او اضافه کرد: هیچ کار دیگری در این دوره گذار جواب نمیدهد. بر این اساس، باید ببینیم در تعاملات آتی کشور چه کنیم. ما راهی نداریم جز اینکه جامعه را گرم و امیدوار نگه داریم. حکومت هم راهی ندارد که بعد از این دوره، وارد افقگشایی شود.
رنانی گفت: من معتقدم این نقل و انتقال طبیعی دولت که رخ بدهد، راهگشایی اتفاق میافتد، بدون اینکه کسی بتواند در مقابل آن مقاومت کند.
عباس آخوندی، وزیر سابق راهوشهرسازی نیز در این نشست با اشاره به محتوای کتاب عنوان کرد: در این کتاب دو نکته برای من جالب بود. بازار انرژی و بحث درباره موقعیت اقتصاد نفت در آینده جهان و تأثیر آن بر ایران در این کتاب تبیین شده است. نکته دیگر اینکه در این کتاب تلاش شده این بحث شکافته شود که در چارچوب و رویکرد تمدنی میتوان اقداماتی را انجام داد.
او افزود: همانطورکه در کتاب هم اشاره شده است، اهمیت اقتصاد نفت در سه دهه آینده بهتدریج کاهش مییابد؛ اما این به مفهوم اینکه اهمیت نفت از بین برود یا حذف و لغو شود نیست بلکه اهمیت آن به شکل نسبی تغییر میکند.
آخوندی گفت: در مقایسه با ۲۰ سال پیش همین اهمیت نفت کم شده است. رشد مصرف انرژی در اروپا از غیر نفت تأمین شده و بقیه کشورها هم به همین سمت خواهند رفت. ما برای همیشه نمیتوانیم فکر کنیم که نفت را زیر زمین نگه داریم، زیرا در آینده که میخواهیم از آن استفاده کنیم ممکن است اساسا اهمیت موجود را نداشته باشد.
او درباره مقیاس تمدنی هم عنوان کرد: سیاست آینده جهان لزوما ارتباط دولت- ملتها نیست. ما در آینده با پدیده فراملی در همه حوزهها مواجه هستیم؛ بنابراین نیازمند مقیاسهای فراملی هستیم. مقیاسی که در سطح دنیا عمل میکند، مقیاس تمدنی است. بحث این است که آینده جهان به سمت غلبه تمدن غرب پیش میرود. هر دو نظریه مبنایش تمدن است و دولت-ملت نیست. آن واحدی که عمل میکند واحد تمدنی است.
وزیر سابق راهوشهرسازی بیان کرد: نظریه برخورد تمدنها، نظریه غالب است، اما تمدنها را از درون دچار فساد میکند. آخوندی گفت: من با این بحث که گفته شود ما در عالم سیاست، اقتصاد و فرهنگ با پدیدههای فراملی مواجه هستیم، کاملا همدل هستم. اندازه پدیدهها دیگر ملی نیست. نمیتوانید بگویید صنعتی میخواهم که اندازه ملی داشته باشد. صنعتی مثل موبایل داشته باشید که در سطح ملی فعال باشد. شبکه ارتباطات اندازهاش جهانی است. خودرویی نمیتوان تعریف کرد که اندازهاش ملی باشد.
او اضافه کرد: اقتصاد، سیاست و فرهنگ اندازههایشان فراملی است؛ بنابراین به یک منطق فراملی نیاز دارید. این منطق فراملی هم بهصورت تصادفی رخ نمیدهد. نمیتوانیم با هم قرارداد ببندیم تا یک منطق فراملی شکل بگیرد. این منطق قراردادی لحظهای نیست.
وزیر سابق راهوشهرسازی گفت: همه همکاریهای منطقهای در بستر یک تمدنی بنا نهاده شدهاند. یک بستر میخواهد و تمدن مهمترین بستری است که همکاری فراملی را میتواند استوار کند. او افزود: اینکه مقیاس تمدن با مفهومی به نام تمدن و عنصر تمدن را در این کتاب سطح تحلیل آوردهاند و راجع به آن بحث کردهاند، گام درستی است. حتی تصورم این است که در منطقه میتوانیم تمدن ایرانی را محور قرار دهیم و همکاری منطقهای ما با مفهوم منافع مشترک و کنش مشترک، براساس حوزه تمدنی ایران میتواند صورت بگیرد. آخوندی گفت: این حوزه تمدنی هم از جهت مقیاس میتواند با همه تمدنها همکاری داشته باشد و هم از جهت محتوا، دارای محتوای لازم است. همچنین از جهت زیست نظام معرفتی تجربه و نظم حاکم در منطقه و حوزه منفعت، همه عناصر لازم را برای اینکه در حوزه تمدنی ایران بتوانیم یک سازوکار تمدنی را برای عمل مشترک و کار مشترک بنیانگذاری کنیم، دارد.
محمدرضا اسلامی، کارشناس اقتصادی نیز بهعنوان دیگر سخنران این برنامه گفت: در اقتصاد سیاسی مناقشه اتمی، جا دارد که نگاهی به تجربه دیگر کشورها بهویژه کشور ژاپن داشته باشیم. تا چیزی را که در این کشور تجربه شده، تجربه نکنیم.
او افزود: اقلیم ما در ایران مثل کشورهای بدون زلزله نیست. مسئله زلزله برای ما بسیار جدی است و نمیتوان این مسئله را ندیده گرفت. قطعا برای کشور ما داشتن دانش هستهای یک ضرورت است، اما اینکه انرژی هستهای برای ما ضرورت است، این نکته محل تأمل است.
به گفته اسلامی در ۱۱ مارس ۲۰۱۱ زلزله و سونامی در ژاپن رخ داد. مشکلاتی برای فوکوشیما نیروگاه هستهای ژاپن ایجاد شد و با وجود آنکه گفته میشود در آن زمان حدود ۳۰ درصد از منابع برق ژاپن توسط نیروگاههای هستهای تولید میشد، بعد از سونامی نخستوزیر ژاپن اعلام کرد مسئله اعتماد به ایمنی انرژی هستهای از بین رفته است. او افزود: در آن زمان دولت ژاپن برنامه کاهش استفاده از انرژی هستهای را در دستور کار قرارداد و نیروگاههای هستهای از مدار خارج شد؛ اما ازآنجاکه کشور ژاپن یک کشور صنعتی است، بعدها دولت مجبور شد بخشی از نیروگاهها را به مدار برگرداند، زیرا تأمین برق صنعتی تولیدکنندگان قطعات برای برندهای صنعتی هم دچار مشکل شده بود.
این کارشناس اقتصادی گفت: نبود برق روند صادرات ژاپن را متوقف کرد، اما با وجود اینکه ژاپن پنجمین واردکننده انرژی در جهان است، گفته میشود درحالحاضر ۹ تا ۱۰ رآکتور از ۵۴ رآکتور این کشور فعال است و برنامه افزایش انرژی هستهای این کشور که قرار بود میزان تأمین انرژی هستهای از ۳۰ درصد به ۴۰ درصد کل انرژی ژاپن افزایش یابد، متوقف شده است و درحالحاضر فقط سه تا چهار درصد انرژی این کشور توسط نیروگاههای هستهای تولید میشود.
او عنوان کرد: در ژاپن با یک زلزله بزرگ، مواد رادیواکتیو وارد آبهای این کشور شد و این نیروگاه توسط دولت تا مدتها خاموش نگه داشته شد. ما تجربه ژاپن در نیروگاهداری هستهای را نداریم و این مسئله از نظر فنی جای تأمل جدی دارد که آیا در اتکا به منابع تأمین انرژی در سالهای آینده باید بیشتر به سمت نیروگاه اتمی برویم یا اینکه این تجربه را جدی بگیریم و فکر کنیم. او گفت: فرض میکنیم مناقشه هستهای تمام شود، اما در اقلیم زلزلهخیز ایران آیا صلاح هست که به سمت این انرژی برویم یا صلاح نیست.
در این نشست فرشاد مؤمنی هم حضور داشت.