راضیکردن صیادان اسیر برای سخنگفتن از خاطرات تلخ روزهایی که با دزدان دریایی سومالی گذراندهاند، کار راحتی نیست. همه آنها ساکن کنارک هستند و رنجهای زیادی را تحمل کردهاند تا سرانجام اقدام برای آزادسازی آنها انجام شود. عبدالله نوهانی یکی از آن سهنفری است که کمتر از یک ماه از آزادیاش میگذرد. در صدایش خوشحالی از زندهبازگشتن به کشور موج میزند. وقتی از او میپرسم آیا حاضری به دریا برگردی، با تأکید میگوید: نه، اصلا!
مخاطرات صید و صیادی برای صیادان ایرانی، دیگر به توفان و شرایط نامساعد جوی و خطر غرقشدن محدود نمیشود؛ اگر گارد دریایی امارات آنها را هدف حمله قرار ندهد و از دست خطاهای این کشور همسایه جان سالم به در ببرند، کاهش ذخایر ماهیان آبهای ایران که این روزها با حضور کشتیهای موسوم به چینی در آبهای جنوبی، روند صعودی به خود گرفته، آنها را وادار میکند پیه سفر به آبهای دور را به تن خود بمالند. اما صیادان ایرانی به چه قیمتی در آبهای دور صید میکنند؟ گاهی صیادان بهجای آنکه ماهی صید کنند، خود در کمند دزدان دریایی گرفتار میشوند.
به گزارش شرق، روایت عبدالله نوهانی، یکی از ساکنان لنج «سراج» که سال 93 برای صید به آبهای دور رفت و دیگر بازنگشت، دردناک است. نوهانی بیش از 77 ماه (6.5 سال) از عمر خود را در چنگال دزدان دریایی سومالی گذرانده و حالا تور صیادی را وانهاده و در استان خشک سیستانوبلوچستان با تکیه بر آب چاه، مشغول کشاورزی است تا بتواند امرارمعاش کند. او دیگر قصد ندارد روی هیچ لنجی پا بگذارد. چرا صیادان ایرانی ناگزیر به صید در آبهای دور هستند و آیا راهی برای کاهش مخاطرات صید در این آبها نیست؟ برخی از صیادان بر این باورند که اگر مدیریت منابع آبزی بهدرستی انجام میشد، لازم نبود آنها از جان مایه گذاشته و با دزدان دریایی سومالی برای کسب رزقوروزی نبرد کنند.
ارسلان قاسمی، رئیس کمیسیون کشاورزی اتاق تعاون نیز تا حدودی گفتههای آنها را تأیید میکند، اما به این نکته هم اشاره دارد که در همه دنیا به صید در آبهای دور به دلیل کاهش ذخایر روی آوردهاند و صید در این آبها که ذخایر بیشتری دارند، در راستای تأمین امنیت غذایی کشور باید مورد حمایت دولت باشد. او درباره عملکرد شیلات در قبال صیادان آبهای دور بیان میکند: این را که شیلات به وظیفهاش عمل میکند یا نه، این سازمان باید پاسخگو باشد، اما آنچه مشخص است، این است که حمایتش بهطور کامل نیست که این اتفاقها میافتد. خبرنگار «شرق» تلاش میکند نظر سازمان شیلات ایران را هم درباره اقدامات این سازمان در قبال صیادان آبهای دور جویا شود، اما به گفته روابطعمومی این سازمان، تمام مدیران مرتبط به دلیل شرکت در جلسه شورای معاونین برای پاسخگویی در دسترس نبودند.
هفت سال قبل ناخدا محمد شریفپناهنده و دیگر ساکنان لنج سراج، توشه راه آماده کردند تا برای صید به آبهای دور سفر کنند. مقصد آنها آبهای سومالی واقع در اقیانوس هند بود. قرار بود با صید تنماهیان، علاوه بر کسب درآمد، امنیت غذایی کشور را هم تأمین کنند، اما سرنوشت برای آنها تقدیر دیگری رقم زده بود. بازگشت ساکنان این لنج و مختومهشدن پرونده صید در آبهای دور خدمه آن، با بازگشت گروهی سهنفره در 30 مرداد 99، هفت سالی طول کشید؛ صیدی که قرار نبود تا این حد طولانی شود و به قیمت جان برخی از خدمه کشتی تمام شد.
آزادشدن خدمه کشتی در 2 نوبت
راضیکردن صیادان اسیر برای سخنگفتن از خاطرات تلخ روزهایی که با دزدان دریایی سومالی گذراندهاند، کار راحتی نیست. همه آنها ساکن کنارک هستند و رنجهای زیادی را تحمل کردهاند تا سرانجام اقدام برای آزادسازی آنها انجام شود. عبدالله نوهانی یکی از آن سهنفری است که کمتر از یک ماه از آزادیاش میگذرد. در صدایش خوشحالی از زندهبازگشتن به کشور موج میزند. وقتی از او میپرسم آیا حاضری به دریا برگردی، با تأکید میگوید: نه، اصلا!
کسی که تجربه کار روی آبهای گرم جنوب کشور و آبهای دور را دارد، بعد از جان سالم بهدربردن از دست دزدان دریایی سومالی، در یک استان خشک یعنی سیستانوبلوچستان به کشاورزی روی آورده است. او به «شرق» میگوید: برای تأمین آب کشاورزی چاه میزنیم. به گفته نوهانی، ناخدا محمد شریفپناهنده به همراه چند نفر دیگر از خدمه کشتی یک سال زودتر از او و همراهانش آزاد شدهاند. دولت قصد داشته بدون پولدادن به دزدان دریایی سومالی آنها را آزاد کند، اما در نهایت برای آزادسازی نوهانی و دو همراه دیگرش، 180 هزار دلار که معادل شش میلیارد تومان پول ملی است، به دزدان دریایی میدهند تا آنها را آزاد کنند. نوهانی تأکید میکند: «دولت به ما کمک کرد. دستش درد نکند که پول داد و ما را آزاد کرد. ما تقریبا 25روزی میشود که آزاد شدهایم». او عنوان میکند: «دولت اوایل میخواست صبر کند، شاید دزدان دریایی را بگیرد و پولی به آنها ندهد، اما اینها خیلی نترس بودند. آخرش مجبور شد به اینها پول بدهد. ولی واقعا دست دولت درد نکند».
حمله دزدان دریایی به لنجها پدیدهای جدید
این صیاد ماجرای حمله دزدان دریایی به لنجشان را که سراج نام داشت، اینگونه روایت میکند: ما سال 93 از آبهای ایران با لنج به سمت آبهای سومالی حرکت کردیم که دزدان دریایی به ما گیر دادند. آنها میگفتند صاحب لنج هستید، ثروتمند هستید، اگر پول بدهید شما را اذیت نمیکنیم. دزدان دریایی پول زیادی میخواهند. ناخدا پول ندارد اینقدر پرداخت کند. برای آزادشدن ما (سهنفری که اخیرا آزاد شدهاند)، به ما گفتند 180 هزار دلار که به اندازه شش میلیارد تومان ارزش دارد، پول گرفتند. او تأکید میکند: دزدان دریایی قبلا به لنجها حمله نمیکردند، اما اکنون این کار را میکنند.
نوهانی میگوید: وقتی به آبهای سومالی رسیدیم، دو سومالیایی آمدند و از ناخدا پول گرفتند. آنها پول را برای دولتشان میبردند و همراه ما هم بودند، اما دزدان دریایی وقتی به کشتی حمله کردند، این دو نفر گوشهای نشستند و بعد از اینکه ما اسیر شدیم، دزدان، آن دو سومالیایی را رها کردند و به آنها کاری نداشتند. او اضافه میکند: ما تقریبا 21 نفر بودیم. برادر من همانجا کشته شد. هشت نفر در جریان اسارت فوت کردند و یک پاکستانی فرار کرد که حالا در پاکستان زندگی میکند. کنارک هم آمده بود به ما سر بزند. بخشی از ما هم توسط دولت آزاد شدیم. این صیاد عنوان میکند: وقتی اسیر شدیم، ما را در گروههای چهارنفری تقسیم کردند. هر گروه از ما دست یکسری از دزدان بودیم. ناخدا و همراهانش یک سال زودتر از ما آزاد شدند و ما هم 25روزی هست که آزاد شدهایم.
4 سال تحمل زنجیر در پا
این ساکن کنارک میگوید: چهار سال پای ما را با زنجیر بسته بودند. برخی از صیادان به خاطر شکنجه و از گرسنگی و تشنگی کشته شدند. خیلی اذیتمان میکردند. در ماه رمضان به ما فقط یا سحری یا افطار میدادند. یک نصفهلیوان هم آب میدادند. غذایمان غالبا برنج و شکر بود. گاهی هم خورشت میدادند. اینقدر غذا میدادند که از گرسنگی نمیریم. او یادآور میشود: سومالیاییها مسلمان هستند، مسلمان نباید کسی را شکنجه کند، اما آنها ما را شکنجه دادند تا پول بگیرند.
به گفته نوهانی، بعد از اینکه دزدان دریایی آنها را دستگیر کرده و با زنجیر میبندند، چندسالی در جایی رها شده بودند و جوری با آنها رفتار میشده است که حتی یک بچه هم آنها را نبیند. بعد به جایی در جنگل منتقل میشوند، اما هیچگاه از آنها کار نکشیدهاند یا از آنها نخواستهاند مثلا در استحصال چوب و... کمک کنند.
روز مبادله
این صیاد اهل کنارک درباره روز مبادله میگوید: ما را سوار ماشین کردند. جای دوری نگه داشتند و گفتند اول باید پولها را ببینند تا بعد اجازه دهند که به سمت مسئولان ایرانی برویم. او ادامه میدهد: رفتند پولها را تحویل گرفتند و بعد از اینکه مطمئن شدند مبلغ درست است، اجازه دادند به سمت مسئولان ایرانی بیاییم. بعد از آنکه به مقامات ایرانی تحویل داده شدیم، ما را از سومالی به قطر، بعد تهران و در نهایت کنارک منتقل کردند.
نوهانی به تلاش دزدان دریایی برای دریافت پول از خانوادهها هم اشاره میکند. او میگوید: دزدان دریایی زنگ میزدند به خانوادهها و گوشی را به ما میدادند تا از خانواده پول بگیریم. با شلیک تفنگ ما را میترساندند. زیر پایمان تیراندازی میکردند. میخواستند از خانوادههایمان پول بگیرند. دزدان دریایی پول زیادی میخواهند. اینها اصلا همیشه بر اساس رابطه کار میکنند. دزدان دریایی آدمهای ایرانی را میگیرند، میزنند و بعضی از تشنگی و گرسنگی میمیرند.
ستم به صیادان ایرانی با صید در آبهای دور؟
همان روزهایی که سروصدای صیادان جنوب به خاطر حضور کشتیهای چینی به آسمان بلند بود، صیادان جاسک صید در آبهای دور را نوعی ستم به خود و خانوادههایشان توصیف میکردند. یکی از صیادان جاسک که سابقه حضور در آبهای دور را هم داشت، میگفت ناگزیر است که خطر دزدان دریایی سومالی را بپذیرد تا نانی به خانه بیاورد. به گفته این ناخدا، برخی از همکارانش که توان مالی دارند، برای اینکه اجازه صید در آبهای دور را پیدا کنند، حتی به دزدان دریایی پول هم میدهند.
صیادان ایرانی در آن روزها از مدیریت نادرست صید در آبهای جنوب به خاطر صید بیرویه کشتیهای چینی گله داشتند. آیا این گله آنها درست است و اگر منابع خود را درست مدیریت میکردیم، نیازی به حضور در آبهای دور نبود؟ ارسلان قاسمی، رئیس کمیسیون کشاورزی اتاق تعاون، در گفتوگو با «شرق» در این رابطه عنوان میکند: همه جای دنیا فشار روی ذخایر ساحلی سبب کاهش و ازبینرفتن ذخایر شده است. به همین خاطر بر اساس آمار فائو، تولید از طریق آبزیپروری بر فعالیت صید و صیادی پیشی گرفته است.
او ادامه میدهد: اما در ایران با سیاستهای غلطی که داریم، باعث شدهایم فشار روی ذخایر دریایی مضاعف شود. یکی از این بحثها، داستان کشتیهای موسوم به چینی است. لنجهای ما در آبهای سرزمینی صید میکنند و آن کشتیها نباید در آبهای سرزمینی صید کنند. خود ما با سیاستهای غلطی که داریم، چالش در این حوزه را مضاعف میکنیم. به گفته او خلیج فارس و دریای خزر آبراهههای شلوغی هستند که به دلیل تعدد فعالیتهای تجاری و نظامی، جمعیت ماهیان آنها با مخاطره روبهرو شده است. ضمن اینکه آلودگی این آبراههها هم مزید بر علت شده است. قاسمی میگوید: صید بیرویه و قاچاقی هم که خود صیادان به خاطر شرایط اقتصادی حاکم انجام میدهند یا سودجویی که دارند، روی ذخایر تأثیر گذاشته است.
او خواسته صیادان درباره صید در آبهای سرزمین خود را منطقی میداند، اما یادآوری میکند: در همه جای دنیا به خاطر مشکلات پیشآمده برای ذخایر ساحلی، به سمت آبهای بینالمللی رفتهاند. باید صیاد را آموزش دهیم و تجهیزاتش را بهروز کنیم که ما هم از قافله دنیا برای تأمین امنیت غذایی عقب نمانیم.
سرمایهگذاری در خارج با صید در آبهای دور
رئیس کمیسیون کشاورزی اتاق تعاون، صید در آبهای دور بهویژه جای پرریسکی مثل اقیانوس هند و آبهای سومالی را نوعی سرمایهگذاری ایرانیان در خارج از کشور معرفی میکند که دولت و سازمان شیلات باید از آن حمایت کنند.
او میگوید: همانجوری که دولت از شرکتی که در عراق کارخانه دارد و کارخانهاش آتش میگیرد، حمایت میکند، باید از صیادان آبهای دور که در واقع یکی از ضعیفترین قشرهای بخش کشاورزی هستند نیز در صورت بروز مشکل حمایت کند.
قاسمی درباره اینکه آیا سازمان شیلات به وظیفهاش عمل میکند یا خیر، بیان میکند: شیلات باید در این رابطه پاسخگو باشد، اما آنچه مشخص است، این است که حمایتش بهطور کامل نیست که این اتفاقات میافتد.
دولت روسیه نهتنها به گروگانگیرها باج نمیدهد، بلکه چنان خشن به آنها حمله میکند که دیگر کسی جرأت گروگانگیری پیدا نکند. چون این را میفهمد که باجدهنده باید برای همیشه باج بدهد. از سال 2004 که با گروگانگیرها بسیار خشن برخورد کرد، تا حالا هیچ حادثۀ گروگانگیری مهمی در روسیه اتفاق نیفتاده است.
خود مرا اگر گروگان بگیرند، اگر بتوانم با مرگ «سریع» (مثل ضربۀ ناشی از پریدن از ارتفاع) خودم را خلاص کنم، این کار را میکنم تا امنیت دیگران به خطر نیفتد. چون خودخواه و خودیخواه نیستم.
شما آدم مؤدب، وقتی گروگان گرفتن هموطنانمان به روال و رویه تبدیل شد، آن وقت میفهمی چه کسی شکرخوار است.
از این به بعد، وقتی بدانند صیاد ایرانی است (و دولتش باجبده است) با انگیزهی بیشتری صیادان ایرانی را دستگیر میکنند.
تازه ممکن است جاهای دیگری از دنیا هم این اتفاق برای ایرانیان بیفتد؛ چون فهمیدهاند که دولتمان اهل باج دادن است.
اگر کسی یکی از عزیزان مرا گروگان بگیرد، چه پولدار باشم چه نباشم، به احترام امنیت دیگران، هرگز به او پول نمیدهم تا تشویق نشود که همین بلا را سر دیگران هم بیاورد.