یادداشت ارسالی مخاطبان
فرهاد رحمانینیا*؛ کمتر کسی است که از اخبار نگران کننده بیماری و مرگ ومیر بر اثر ویروس کرونا آگاهی نداشته باشد و بخش قابل توجهی از اخبار رسانهها و گفتگوی عمومی به مخاطرات و مشکلات مرتبط با این بیماری اختصاص دارد. با این حال وقتی خبر ۴ میلیون سفر در تعطیلات گذشته به شمال کشور و بی توجهی بخشی از اقشار مردم به رعایت شرایط فاصلهگذاری و پوشیدن ماسک دیده وشنیده میشود، این پرسش مطرح میشود که چرا این شهروندان از کرونا نمیترسند یا حداقل کمتر میترسند.
شکی نیست ترس از مرگ یکی از اساسیترین ترسهای تاریخ بشر بوده است، از سوی دیگر برخی دانشمندان مانند پیشگامان نهضت روانکاوی به مرگ دوستی انسان به عنوان یک غریزه ناهشیار، اما قدرتمند اشاره میکنند که اگر آن را نیز همسو با دیدگاه برخی روانشناسان معاصر نپذیریم باید یافته تجربی خوگیری با محرکهای جدید که بی تردید کشف علمی و آزمایشی برجسته روانشناسان رفتارگراست با نگاه تاملبرانگیزی در تحلیل بی اعتنایی به مخاطرات پاندمیک کرونا مدنظر قرار گیرد.
خوگیری یا به تعبیر سادهتر عادت کردن به محرک خوشایند یا آزارنده در روند سازگاری با پدیدههای جهان اطراف بخشی از زندگی معمول موجود زنده است و ازهمین زاویه وقتی عوامل خطرزا و علل مرگ ومیر در چندسال اخیر کشورمان را مرور کنیم متوجه میشویم که شباهتها و تفاوتهایی با کشورهای در حال توسعه و توسعه یافته دارد.
از این نظر که بیماریهای قلبی و سرطان در کشورمان مانند خیلی از کشورهای دنیا در صدر فهرست علل مرگ و میر قرار دارد تعجب نمیکنیم، هرچند فراوانی مرگ ومیر در همین دو دسته در کشورهای در حال توسعه بیشتر از برخی از کشورهای توسعه یافته است و علیرغم اینکه عوامل خطرزای بروز این بیماریها برای همه آحاد بشر یکسان است، لیکن مواردی مانند تغذیه، فعالیت بدنی، مصرف دخانیات و صدالبته استرس در کشورهای فقیر کار را به جایی رسانده که آمار مرگ و میر آنها افزایش قابل توجهی نسبت به کشورهای ثروتمند داشته است.
درهمین رابطه آمار سازمان ثبت و احوال از مرگ و میرهای ثبت شده در سال ۱۳۹۷ نشان میدهد که بیماریهای قلبی و عروقی دلیل ۶/۳۸ درصد مرگ و میر در ایرانیان بوده و روزانه حدود ۳۰۰ نفر از هموطنان فقط بر اثر سکته قلبی جان خود را از دست میدهندکه در نوع خود رقم نسبتا بالایی را نشان میدهد.
آمار سازمان پزشکی قانونی در چهار سال گذشته در مورد سوانح جادهای هم که در سالهای اخیر علت دوم و سوم مرگ ایرانیان بوده قابلتامل است. بنابر گزارش پژوهشکده بیمه مرکزی ایران میزان تلفات ناشی ازتصادفات رانندگی در ایران رتبه ۸۹ را بین کشورهای جهان اختصاص داده است و روزانه ۴۶ نفر را به کام مرگ میفرستد و این روند در سال ۱۳۹۵ با ۱۵۹۲۳ مورد مرگ و میر به ۱۶۹۴۶ نفر در سال ۱۳۹۸ رسیده که علیرغم همه اقدامات صورت گرفته کماکان نرخ صعودی نشان میدهد. البته آمار اعلام شده توسط جانشین فرماندهی کل ناجا در سال ۱۳۹۷ نزدیک به ۲۸ هزار کشته در تصادفات رانندگی است که رقم مرگ و میر روزانه را به ۷۶ نفر میرساند که بسیار اسفبار است.
حال با توجه به این مقادیر اگر عدد ۱۱۰ مرگ در شبانه روز را برای ۲۲۱۵۴ بیمار کرونایی کشور در فاصله اول اسفند تا ۱۵ شهریور را در نظر بگیریم آن وقت زیاد ترسناک بنظر نمیرسد و اگر خود را جای آدمهایی بگذاریم که عمل کردن به توصیههای پزشکی در کنترل عوامل خطرزای قلبی عروقی را با هزار و یک جور مشکل اقتصادی و فرهنگی دشوار میبینند و یا به سوارشدن خودروهای با استاندارد پایین در جادههای نه چندان ایمن عادت کردهاند آن وقت شاید به این موضوع فکر کنیم که دیگر حضور مرگ به هر دلیلی برای برخی شهروندان هولناک نبوده و تعجب نکنیم که چرا برخی مردم از کرونا نمیترسند.
*استاد دانشگاه گیلان