وحید حاج سعیدی؛ کرونا تا کنون مرزهای بیش از ۱۰۰ کشور را در نوردیده است، ولی هنوز برخی از مسئولان ما و مردم آن را جدی نگرفتهاند! دولت شهامت اعلام انسداد قطعی مبادی استانهای شمالی را ندارد و با زیر نویس و التماس درخواست از مردم از میخواهد که به مسافرت نروند چرا که در برخی استان استانداران محدودیتهایی برای ورود به استانهایشان اعمال کردهاند! مردم هم همچنان بدون توجه به عواقب ناگوار این مسافرتهای بیلذت بار سفر بسته و معتقدند راه آنها را میخواند!
شاید بعد از این ماجرا نیاز باشد یک یا چند گروه از کارشناسان و دانشمندان، رفتارهای دسته جمعی عدهای از مردم را در این روزهای کرونایی کارشناسی و تجزیه و تحلیل کنند که چرا با وجود جدی بودن این ماجرا و فوت روزانه چندین نفر از شهروندان، جماعت کثیری از مردم به توصیههای ایمنی و پیشگیرانه کوچکترین وقعی ننهادند و خودخواهانه با شوق و ذوق تصاویر و فیلمهایشان را از مسافرت و خلاصی از دست ماموران مبادی استانهای استانهای درگیر در فضای مجازی پخش کردند؟!
بیهیچ تردید رد پای این سنگ بنای غلط را باید در آموزش مبانی اولیه اجتماعی و اخلاقی در جامعه کاوید. اگر نگاهی به اطرافمان در ادارات، مغازهها، پارکها و بیلبوردهای بزرگراهها بیاندازیم در مییابیم که در آموزش بسیاری از آموزههای اخلاقی و تربیتی اولیه در ماندهایم و امروز باید آنها در قالب بیلبورد یا تابلوهای بزرگ به شهروندان گوشزد کنیم! تابلوهایی نظیر «لطفاً سکوت را رعایت فرمائید»؛ «لطفا به صندلی راننده دست نزنید»، «لطفا در پارک آتش روشن نکنید»؛ «لطفاً اینجا سیگار نکشید»؛ «لطفاً در برابر اشتباه خود، عذر خواهی کنید»؛ «لطفاً در این مکان از موبایل استفاده نکنید»؛ «لطفاً از آوردن حیوان خانگی به داخل رستوران خوداری نمائید»؛ «لطفاً کف اتوبوس آشغال نریزید»، «لطفاً گل نچینید»، «لطفاً نوبت را رعایت کنید»؛ «لطفاً بین خطوط برانید»؛ و ... فی واقع در آموزش مفاهیمی را که باید در مهدهای کودک و در بد بینانهترین در کلاسهای اول و دوم ابتدایی به دانشآموزان یا همان شهروندان بالقوه میآموختیم، موفق نبودیم و امروز باید با شیوههایی پر خرج و کم اثر، این آموزهها دوباره و چند باره یادآوری و تکرار کنیم!
هر چند سیاستهای رقابتی دولتها برای بالابردن آمار گردشگران به هر قیمتی در افزایش شتاب روند مسافرت به شهرهای شمالی بیتاثیر نیست، ولی سفر در شرایط بحرانی حال و آسیب رساندن به خود و دیگران، با وجود ظرفیتهای کم پزشکی، تابآوری شکننده ساختارهای اقتصادی ـ اجتماعی این مناطق، تحملپذیری اندک محیطزیست بیدفاع کشور در برابر گسیل جمعیت انبوه گردشگران بیبرنامه و آموزش ندیده با هیچ منطقی سازگار نیست.
مسافرانی که اکثر آنها در چادرهای عاریتی و یا در خوشبینانهترین حالت در سوئیتهای غیراستاندارد و بعضاً آلوده شب را به صبح میبرند و استعمال قلیان و جوجه کباب کردن در حاشیه جوی آب، پارکها و خیابانها و .. منتهای لذت آنهاست باید بدانند در این شرایط تنها آتش گسترش این بیماری را باد میزنند و اگر در برخی شهرها مردم به صورت خود جوش با آنها درگیر شده اند و خواستار خروج از شهرشان شدهاند، پر بیراه نمیگویند و باید به آنها حق داد!
به هر روی جا دارد مسئولان (البته در صورتی که نتیجه تست کرونایشان منفی بوده است)، پس از این روزهای کرونایی، به مقوله آموزش نگاهی عمیق، جدی و غیر کلیشهای داشته باشند تا در شرایط بحران برای بستن ورودی مبادی یک استان گرفتار مجبور به استفاده از اسلحه و توپ و تانک و نفربر نشویم!