November 30 2024 - شنبه ۱۰ آذر ۱۴۰۳
- RSS
- |
- قیمت خودرو
- |
- عضویت در خبرنامه
- |
- پیوندها و آگهی ها
- |
- آرشیو
- |
- تماس با ما
- |
- درباره ما
- |
- تبلیغات
- |
- استخدام
جنایت هولناک سال از سوی پدر خشمگین رقم خورده بود و این در حالی بود که دستان باند پیچی شده منصور نشان از آن داشت که این مرد پس از قتل عام اعضای خانوادهاش اقدام به خودکشی میکند که در این ماجرا خودش زنده میماند.
این مرد در خشم خیانت همسرش دست به یک قتل عام خانوادگی زد و تصمیم داشت به زندگی خودش نیز پایان دهد که نافرجام ماند.
به گزارش رکنا، عقربه ها ساعت 3 بعد از ظهر پنجشنبه 26 مهرماه سال جاری را نشان میداد که مرد 47 سالهای همراه برادر بزرگترش پای در کلانتری 132 نبرد از قتل عام اعضای خانوادهاش پرده برداشت.
همین کافی بود تا تیمی از ماموران اداره 10 همراه بازپرس ویژه قتل همراه مرد جوان که منصور نام دارد پای در صحنه جرم در خیابان نبرد جنوبی گذاشتند و با صحنه هولناکی روبرو شدند.
مرد 79 ساله و زن 70 ساله در سالن پذیرایی غرق خون روی زمین افتاده بودند و کارآگاهان وقتی پای در اتاق 2 دختر جوان گذاشتند با جسد سربریده شده آنها روبرو شدند.
جنایت هولناک سال از سوی پدر خشمگین رقم خورده بود و این در حالی بود که دستان باند پیچی شده منصور نشان از آن داشت که این مرد پس از قتل عام اعضای خانوادهاش اقدام به خودکشی میکند که در این ماجرا خودش زنده میماند.
خانهای غرق خون
تحقیقات پلیسی نشان از آن داشت که منصور ابتدا با چاقو به سراغ دختر 19 سالهاش که دانشجوی حقوق بوده رفته و پس کشتن او به سراغ دختر 17 سالهاش رفته و بعد از این جنایت با توجه به خشمی که داشته از اتاق خارج شده و ابتدا پدرزنش را کشته و سپس مادرزنش را با چند ضربه چاقو به قتل رسانده است.
منصور که خودش را تسلیم ماموران کرده بود در همان صحنه جنایت به سربریدن اعضای خانوادهاش اعتراف کرد و گفت: وقتی همسرم از خانه رفت و از مادرزنم شنیدم که او برای خیانت از خانه خارج شده به حد جنون رسیدم و هیچ چیز دست کنترل خودم نبود و چون نمیخواستم دخترانم سرنوشتی مثل مادرشان داشته باشند دست به قتل آنها زدم.
مرد جوان افزود: ساعت یک بامداد پنج شنبه تصمیمی که گرفته بودم به اجرا گذاشتم و پس از قتل به اتاق دخترانم رفتم و تا صبح با جسد آنها حرف میزدم و ساعت 6 صبح بود که متوجه کاری که کردم شدم و سپس 340 قرص اعصاب و قلب خوردم و رگ دستانم را زدم اما برادرم به موبایلم زنگ زد و وقتی فهمید دست به چه کاری زدم به کمکم آمد و مرا از مرگ نجات داد.
منصور پس از اعتراف به قتل از نظر روحی و روانی به هم ریخته بود که با دستور مقام قضایی چند روزی در بیمارستان تحت نظر قرار گرفت.
گفتگو با پدر خشمگین
منصور 47 ساله مردی قویهیکل با چشمان رنگی و موهای جوگندمی در حالیکه دستبند پلیس به دست داشت از بازداشتگاه پلیس آگاهی خارج شد و پشت میز افسر پرونده قرار گرفت.
این مرد در تمام طول گفتگو دستانش میلرزد و وقتی به بازگویی صحنه قتل میرسد همه صحنهها را با جزئیات بیان میکند اما زمانیکه در مورد کشتن فرزندانش حرف میزند میتوان خشم و عصبانیت را در چشمان و لرزش دستانش حس کرد و این خشم و عصبانیت به خاطر نفرت از دخترانش نیست بلکه بخاطر پشیمانی و ناراحتی زیاد است.
منصور با آن جثه بزرگ و قوی که دارد به راحتی اشک میریزد و با همه این اتفاقات هنوز میگوید همسرش را دوست دارد و حرفهای مادرزنش باعث شده تا این اتفاقات را رقم بزند.