این نبرد که به «جنگ اول بالکان» مشهور شد، کوتاهشدن دست عثمانی از شبهجزیره بالکان پس از ٥ قرن را به دنبال داشت. زخم بالکان چیزی نبود که عثمانیها فراموش کنند و اولتیماتوم اتریش- مجارستان بهترین فرصت را برای جبران مافات در اختیارشان میگذاشت تا برای گوشمالی صربها وارد نبرد شوند.
امروز زادروز کسی است که از او در تاریخ بهعنوان عامل آغاز جنگ جهانی اول نام برده شده است. گاوریلو پرنسیپ، جوان ٢٠ساله و صرب اهل بوسنی (متولد ٢٥ جولای ١٨٩٤) ١٠٥سال پیشش در ٢٨ ژوئن ١٩١٤ میلادی، آرشیدوک فرانتس فردیناند ولیعهد اتریش و همسرش را در شهر سارایوو با شلیک چند گلوله به قتل رساند که نتیجه آن اولتیماتوم امپراتوری اتریش- مجارستان به صربستان و آغاز جنگ جهانی اول بود.
به گزارش شهروند، اما به واقع شاید این ترور را فقط باید در نقش جرقهای بر انبار باروت اروپا ارزیابی کرد، زیرا اختلافها بین امپراتوریهای مدعی، چون روسیه، آلمان، عثمانی و اتریش به قدری در آن مقطع افزایش یافته بود که تنها یک درگیری نظامی تمامعیار میتوانست پایان تعارضات را رقم بزند.
زخم جنگ اول بالکان
اینکه امپراتوری اتریش- مجارستان به خونخواهی ولیعهد خود به پادشاهی صربستان اعلان جنگ کند بهخودیخود عجیب نیست، اما وقتی بدانیم این امپراتوری از مدتها قبل نسبت به منطقه بالکان ادعای ارضی داشته، متوجه خواهیم شد زنگخطر از مدتها قبل در این نقطه از جهان به صدا درآمده بود. از طرفی دو سال قبل از این وقایع یعنی در اکتبر ١٩١٢ میلادی، پس از اینکه ایتالیاییها موفق شدند امپراتوری عثمانی را در لیبی شکست دهند، ملیگراهای بالکان متوجه شدند عثمانیها دیگر آن هیمنه سابق را ندارند، پس دست به ائتلافی بزرگ زده (بلغارستان، یونان، مونته نگرو، صربستان) و در برابر قوای عثمانی قد برافراشتند.
این نبرد که به «جنگ اول بالکان» مشهور شد، کوتاهشدن دست عثمانی از شبهجزیره بالکان پس از ٥ قرن را به دنبال داشت. زخم بالکان چیزی نبود که عثمانیها فراموش کنند و اولتیماتوم اتریش- مجارستان بهترین فرصت را برای جبران مافات در اختیارشان میگذاشت تا برای گوشمالی صربها وارد نبرد شوند.
سهم آلمان از قاره سیاه
مشکلات بین فرانسه و امپراتوری آلمان در شمال آفریقا بر سر حاکمیت مراکش را نیز باید ازجمله دلایل اعلان جنگ پاریس به برلین در اعوان جنگ جهانی اول قلمداد کرد. تعارض بین دو کشور بهحدی بود که حتی اگر جنگ بینالملل اول هم آغاز نمیشد، درگیری نظامی بین آلمان و فرانسه اجتنابناپذیر مینمود. همچنین رقابت آلمان با انگلستان برای داشتن یک نیروی دریایی بزرگ را نیز باید یکی دیگر از دلایل صفآرایی برلین و لندن مقابل یکدیگر در جریان جنگ جهانی اول ارزیابی کرد.
قیصر ویلهلم دوم امپراتور آلمان علاوه بر عزم جدی اش برای شکستدادن انگلیسیها در دریا، علاقه ویژهای نیز به مستعمرهسازی در قاره سیاه از خود نشان میداد، اما برای نفوذ و حضور بیشتر در قاره آفریقا چارهای نداشت جز اینکه دست فرانسویها را از آن کوتاه کند. این تازه فقط تعداد کمی از بهانههای دولتهای وقت اروپایی برای وارد شدن به منازعهای بزرگ در ابعاد جنگ جهانی اول بود. درواقع انگار به نوعی همه فقط منتظر سوت آغاز بازی بودند! سوتی که گاوریلو پرنسیپ در سارایوو به صدا درآورد.