bato-adv
کد خبر: ۴۰۵۳۷۸

چوبه دار؛ فرجام قتل به‌خاطر سروصدا

برادر قربانی به نام پوریا که او نیز از ناحیه سر به‌شدت زخمی شده بود، به مأموران گفت: مهران همسایه ما بود، چند ساعت قبل از این درگیری مقابل خانه‌مان آمد و ما را با چاقو تهدید به مرگ کرد. او و برادرم از چندوقت قبل به‌خاطر سروصدا با هم درگیر بودند. من همان‌موقع با پلیس ۱۱۰ تماس گرفتم و، چون زن برادرم ناراحتی قلبی داشت و حالش بد شده بود، اورژانس را خبر کردم. دعوا فیصله یافت، ولی چند ساعت از این ماجرا نگذشته بود که مهران دوباره مقابل خانه‌مان آمد و درگیری را از سر گرفت.

تاریخ انتشار: ۰۱:۰۳ - ۲۰ تير ۱۳۹۸

جوانی که به‌خاطر سروصدا با همسایه‌اش درگیر شده و سه نفر را زخمی کرده و باعث مرگ یک نفر شده است، با توجه به تأیید حکم قصاص، حبس و شلاق در دیوان‌عالی کشور یک قدم به مرگ نزدیک شد.

به گزارش شرق، این مرد جوان به پلیس گفت: به دلیل اینکه همسایه طبقه بالا سروصدا می‌کرده، از مدتی قبل با او درگیر بوده و این درگیری زمانی شدید شده که مرد همسایه تهدید کرده ماشین متهم را تخریب می‌کند.

بر اساس مدارک موجود در پرونده، ظهر بیستم اردیبهشت سال ۹۶ به پلیس خبر رسید درگیری شدیدی در یکی از محلات جنوب تهران اتفاق افتاده است و چند نفر زخمی شده‌اند. پسر جوانی که با مأموران تماس گرفته بود، گفت: مرد همسایه به نام مهران، او، برادر و شوهرخواهرش را به‌شدت زخمی کرده است.

مأموران پلیس بلافاصله به محل درگیری رفتند، اما مشخص شد با توجه به وخامت حال یکی از مجروحان، اورژانس آن‌ها را به بیمارستان منتقل کرده است.

چند نفر از کسانی که در درگیری حضور داشتند توسط پلیس دستگیر و به کلانتری منتقل شدند. درحالی‌که متهمان به‌خاطر نزاع در حال بازجویی بودند، خبر رسید یکی از مجروحان که حالش وخیم بود، در بیمارستان جانش را از دست داده است.

بررسی‌های مأموران نشان داد کسی که در این درگیری کشته شده، مجید نام دارد و جوانی ۳۳ ساله است. با مطرح‌شدن موضوع قتل این‌بار بازجویی‌ها برای شناسایی عامل قتل انجام گرفت.

برادر قربانی به نام پوریا که او نیز از ناحیه سر به‌شدت زخمی شده بود، به مأموران گفت: مهران همسایه ما بود، چند ساعت قبل از این درگیری مقابل خانه‌مان آمد و ما را با چاقو تهدید به مرگ کرد. او و برادرم از چندوقت قبل به‌خاطر سروصدا با هم درگیر بودند. من همان‌موقع با پلیس ۱۱۰ تماس گرفتم و، چون زن برادرم ناراحتی قلبی داشت و حالش بد شده بود، اورژانس را خبر کردم. دعوا فیصله یافت، ولی چند ساعت از این ماجرا نگذشته بود که مهران دوباره مقابل خانه‌مان آمد و درگیری را از سر گرفت.

این مرد ادامه داد: من برای جدا‌کردن آن‌ها وارد دعوا شدم که یک نفر با چوب به سرم زد. همان‌موقع برادرم را دیدم که خونین روی زمین افتاده بود. من هیچ‌کس را نزدم و اصلا هم قصدم ورود به درگیری نبود. وقتی برادرم را دیدم که خونین است، بلافاصله او را به بیمارستان رساندم و حتی به دنبال مهران هم نرفتم که ببینم کجا رفته است. به فکر مجید بودم، حتی به سر خودم که زخمی بود توجه نکردم. در بیمارستان وقتی داشتند برادرم را پانسمان می‌کردند، یکی از پرستاران به من گفت: سر خودت هم خونی است و من را به اتاق دیگری برد تا زخم سرم را پانسمان کند. ساعاتی بعد هم به ما خبر دادند برادرم به‌خاطر چاقویی که به بدنش خورده دوام نیاورده و جانش را از دست داده است. من دیدم که ضارب مهران بود.

با اظهارات این مرد و سایر شاهدان، ردیابی عامل جنایت آغاز و مشخص شد مهران به مکان نامعلومی گریخته است. پنج ماه از این ماجرا گذشته بود که پلیس متوجه شد مهران از مخفیگاه خود بیرون آمده و دوباره به تهران برگشته است. به‌این‌ترتیب مأموران او را دستگیر کردند. این پسر به قتل اعتراف کرد و بعد از تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست پرونده برای رسیدگی به شعبه ۱۲ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.

متهم پای میز محاکمه رفت. بعد از اینکه کیفرخواست علیه او خوانده شد، اولیای‌دم در جایگاه قرار گرفته و خواستار صدور حکم قصاص شدند. متهم در جایگاه قرار گرفت و گفت: مدت‌ها بود با همسایه طبقه بالا به‌خاطر ایجاد سروصدا درگیر بودم. آن روز مجید به من زنگ زد و بار دیگر فحاشی کرد. او گفت: قصد دارد ماشینم را خرد کند. من که عصبانی شده بودم، همراه برادر و دوستم که میهمانم بودند به پارکینگ رفتیم و با او درگیر شدیم. مجید، برادرش و شوهرخواهرش به سرم ریخته بودند. من قمه را از داخل ماشین برداشتم و چند ضربه به آن‌ها زدم، اما قصد کشتن مجید را نداشتم. نمی‌دانم قمه چطور به سینه او فرورفت.

این متهم که یک سابقه کیفری نیز در پرونده‌اش دارد و پلیس در بازرسی خانه او چندین دست لباس انتظامی کشف کرده بود، به قضات گفت: من از بچگی به پلیس‌ها علاقه‌مند بودم و به‌خاطر علاقه‌ام لباس پلیس را خریده بودم و در خانه‌ام نگهداری می‌کردم، اما این تصور که من از لباس پلیس برای کار‌های خلاف استفاده می‌کردم درست نیست. من فقط عاشق شغل پلیس بودم.

متهم ادامه داد: من خودم هم در آن درگیری زخمی شده بودم.

سپس برادر و شوهرخواهر قربانی که در این درگیری زخمی شده بودند نیز به تشریح شکایتشان پرداختند و تقاضای دیه کردند. سایر شرکت‌کنندگان در دعوا نیز به اتهام شرکت در نزاع منجر به قتل محاکمه شدند.

قضات در پایان جلسه وارد شور شدند و مهران را به قصاص، پنج سال زندان و پرداخت دیه محکوم کردند. دیروز این حکم در شعبه دوم دیوان‌عالی کشور قطعی شد.

bato-adv
مجله خواندنی ها