سعید ملکی یکی از معروفترین بادیگاردهای ایران است که با یک متر و ٩٧ سانتیمتر قد و ١١٠ کیلوگرم وزن در کنار هنرمندان و سلبریتیها و ورزشکاران زیادی راه رفته و از آنها محافظت کرده است. او که بعد از چهار سال فعالیت در این حرفه، مدیریت تیمهای تشریفاتی را برعهده دارد از تجربیاتش میگوید
اگر بخواهیم برنامهها، جشنها و کنسرتهای دهه گذشته را مرور کنیم تقریبا از مردان کت و شلوارپوش قویهیکل که گامبهگام در کنار سلبریتیها راه بروند چیزی یادمان نمیآید. «محافظان شخصی» یا همان «بادیگاردها» در ایران مشاغل نوظهوری هستند و تا پیش از اینکه حضورشان در همه جشنها محرز شده باشد، فکر میکردیم که آنها فقط باید مراقب چهرههای سیاسی باشند.
به گزارش روزنامه شهروند، اما شاید در اوایل دهه ٩٠ با پهن شدن فرش قرمز در برج میلاد، نخستین جرقه تیمهای تشریفاتی در مراسم زده شد و حالا دیگر محال است برنامهای بدون بادیگاردها اجرا شود. سعید ملکی یکی از معروفترین بادیگاردهای ایران است که با یک متر و ٩٧ سانتیمتر قد و ١١٠ کیلوگرم وزن در کنار هنرمندان و سلبریتیها و ورزشکاران زیادی راه رفته و از آنها محافظت کرده است.
او که بعد از چهار سال فعالیت در این حرفه، مدیریت تیمهای تشریفاتی را برعهده دارد از تجربیاتش میگوید و معتقد است که این حرفه مهم در ایران هیچ جایگاهی ندارد و همین دلیل کافی است تا تصمیم بگیرد کشورش را ترک کند و بادیگارد بازیگران ترکیه شود. ملکی در این گفتگو از مصائب و مشکلات حرفهای و خاطرات جالبش از برخورد مردم با بادیگاردها میگوید.
ببخشید بهعنوان سوال اول رُک میپرسم، چرا اینقدر چهره بادیگاردها خشن و سرد است؟
در ایران بیشتر بحث استایل و قیافه است.
یعنی براساس چهره و استایلتون برای این حرفه انتخاب میشوید؟ اگر کسی چهره معصومی داشته باشه، نمیتونه بادیگارد بشه؟
بادیگاردها آموزش یا دوره خاصی نمیبینند، برای همین طبیعتا قیافه و استایل ملاک مهمی برای انتخابشون است.
انتخابشون چه ملاکی دارد؟
قد بلند، چهارشانه و صورتی که یک کم جدی و سرد باشد.
چرا بادیگاردها کتوشلوار میپوشند و عینک دودی میزنند؟
ژست است.
البته میگویند باید کتوشلوار بپوشید که مشخص نباشد زیر کتوشلوار چه چیزی وجود دارد. مثلا سلاح یا گاز اشکآوری، چیزی. عینک دودی هم برای این است که جهتی که چشم نگاه میکند، مشخص نباشد. درست است؟
بله؛ ولی خب ما بادیگاردهای شخصی هستیم و اجازه حمل سلاح نداریم، برای همین این نوع پوشش برای ما بیشتر ژست است. عینک دودی هم معمولا به کار بادیگاردهایی میآید که از شخصیتهای سیاسی محافظت میکنند تا کسی نبیند کجا را نگاه میکنند.
بادیگارد کدام شخصیتهای معروف بودی؟
امیر قلعهنویی، محسن ابراهیمزاده، محمدرضا گلزار و سحر قریشی. خیلیها بودند الان برای بقیه حضور ذهن ندارم.
کدام سلبریتیها بیشتر طرفدار دارند؟ فوتبالیستها؟ خوانندهها یا بازیگرها؟
مسلما خوانندهها.
دخترها بیشتر برای دیدن سلبریتیها و امضا گرفتن سرودست میشکنند یا پسرها؟
معمولا دخترها.
یکسری از بادیگاردها رفتارهای عجیبی دارند. مثلا همین چندوقت پیش در کنسرت یکی از خوانندگان روی استیج بادیگاردها پا به پایش راه میرفتند تا مبادا یکنفر به صحنه نزدیک شود. این رفتار توهینآمیز نیست؟
ببینید، اتفاقا ما وقتی در کنسرتها هستیم، همه مردم صف میبندند که با خواننده عکس بیندازند و ما هم با طرفداران کاری نداریم.
بادیگاردهای بدون سلاح
گفته بودی که به بادیگاردشدن علاقه داشتی. چطور از این حرفه خوشت آمد؟ چون خیلی کار روتینی نیست که هرکسی به آن فکر کند.
چون قد بلند و هیکل درشتی داشتم، همیشه این حرفه در ذهنم بود.
چه ورزشی میکنی؟
بدنسازی، کشتی، بوکس و دفاع شخصی.
از چه کاری عصبانی میشوی؟
راستش من در کارم خیلی عصبانی نمیشوم.
ولی بادیگاردها که خیلی خشن به نظر میرسند.
بادیگارد فقط چهرهاش خشن به نظر میرسد، اما باید خونسرد باشد. اگر بادیگارد عصبانی شود، خب طبیعتا باید برخورد کنند و این مغایر کار ماست و ما باید اگر دعوا یا درگیری هم پیش میآید، جمعاش کنیم نه اینکه خودمان وارد دعوا شویم.
خیلیوقتها در فضای مجازی کلیپهایی منتشر شده که بادیگاردهای سلبریتیها با مردم درگیر میشوند.
ممکن است که در کار برای بعضیها پیش بیاید، ولی تیم ما هیچوقت وارد دعوا و درگیری نمیشود، چون اصلا رسالت یک بادیگارد این نیست که دعوا راه بیندازد بلکه باید اگر دعوایی هم میشود، ما برویم وساطت کنیم.
گفتید محافظ امیر قلعه نویی بودید. استقلالی هستید یا پرسپولیسی؟
پرسپولیسی.
پس اگر پرسپولیسی هستی، واقعا از آقای قلعهنویی مراقبت میکردی؟
در کار، آبی و قرمز برایم فرقی نمیکند و بحث فوتبالی نمیکنم. چندسال پیش هم افتتاحیه رستوران علیرضا منصوریان بود و من برای محافظت به مراسم رفتم. میخواهم بگویم جنبه کار با علاقههای شخصی فرق میکند.
اصلا مردم جرأت میکنند به شماها بدوبیراه بگویند؟
آدم بیادب زیاد است (میخندد) وقتی در ماشین هستیم، البته تا زمانی که سوار ماشین هستیم، ولی وقتی از ماشین پیاده میشویم، با لبخند خودشان را عقب میکشند. (میخندد) چندوقت پیش هم برای مراسم تشریفات یک عروسی رفته بودیم که یکی از میهمانان حال خوشی نداشت و کلی به ما بدوبیراه گفت و داد میزد، ولی آخر شب که حالش بهتر شد، از ما عذرخواهی کرد.
به عنوان بادیگارد باید چه برخوردی با طرفداران سلبریتیها داشته باشی؟
فقط باید با حرفزدن طرف مقابل را قانع کنیم.
یعنی هیچوقت برخورد فیزیکی نمیکنید؟
نه؛ اصلا درگیری فیزیکی نداریم. فقط اگر کسی دستدرازی یا کاری کند ما باید سر جای خودمان بایستیم و فقط همکاران دیگرمان را صدا بزنیم و بعد بادیگاردهای دیگر که جمع شدند همه با هم طرف را از مراسم به بیرون راهنمایی کنیم. (میخندد)
سلاح با خودتان دارید؟
نه؛ ما بادیگارد شخصی هستیم. فقط بادیگاردهایی که محافظ شخصیتهای سیاسی هستند، سلاح دارند؛ البته آنها هم وابسته به ارگان یا سازمانهایی هستند که از آنجا مجوز حمل سلاح گرفتهاند.
اگر یک نفر به جان شخصیتی که از او محافظت میکنید سوءقصد کند، برای محافظت از جانش چه کاری میکنی؟ مثلا ممکن است مثل فیلمسینماییها خودت را جلوی گلوله بیندازی؟
راستش من بادیگارد هنرمندان هستم و خب طبیعتا فرض محال است که کسی بخواهد سوء قصدی به جان آنها داشته باشد. به هر حال خدا را شکر که تا به حال برایم پیش نیامده بخواهم جاننثار باشم. (میخندد)
فکر میکردم شغل بادیگاردی کار خطرناکی هم باشد. بالاخره همیشه در مقابل یک جمعیت یک تنه باید دفاع کنید؛ ولی ظاهرا همه چیز آرام است.
راستش در ایران کار خطرناکی نیست؛ فقط شلوغیهای خودش را دارد.
میخواهم تجربه خارج از ایران داشته باشم
چند سال است که به طور حرفهای بادیگارد هستی؟
٤ سال.
از کارت راضی هستی؟
راستش ٥٠، ٥٠ است.
چرا؛ سختیهای کارت چیست؟
من از کارم راضی هستم، اما از شرایط کارم راضی نیستم. در حرفه ما متاسفانه رقابت زیاد است؛ رقابتهای ناسالم و، چون یکسری از بادیگاردها به همکار بادیگاردشان حسادت میکنند، یک مقدار سرد شدم.
صنف یا اتحادیهای ندارید که به تخلفات و مشکلاتتان رسیدگی کند؟
نه؛ هیچ چیزی نداریم، چون در ایران بادیگاردی شغلی رسمی نیست؛ در حالی که در بیشتر کشورها بادیگاردها دورههای آموزشی میبینند و حتی مدرک میگیرند.
بیمه هم نیستید؟ چون بالاخره در کار شما ممکن است هر اتفاقی پیش بیاید.
نه؛ هیچی نداریم. بحث بیمه هم گران است و به هر حال کارفرماها ترجیح میدهند با هزینه کم مراسمها را جمعوجور کنند. جایی هم که به این مسائل رسیدگی نمیشود، برای همین هم کلا کار ما با اینکه خیلی از جاها به آن نیاز دارند، ولی مهجور مانده است.
وضعیت درآمدش چطور است؟
درآمدش روزانه است و بد نیست؛ مثلا من روزی بین ٣٠٠ تا ٥٠٠ هزارتومان درآمد دارم.
فکر میکنم اگر به این حرفه بها داده شود با توجه به درآمدزایی خوبی که دارد، حداقل باعث میشود خیلی از کسانی که ممکن است از اندامشان در جهت کارهای خلاف استفاده کنند، سر کار بروند.
درست است من هم خودم خیلیها را سرکار بردم، ولی حمایت نمیشویم دیگر.
اگر در یک برنامهای اتفاقی بیفتد و به قول خودتان برای وساطت یا خاتمهدادن به دعوا وارد شوید و بعد حین این ماجرا غیر عمد به کسی ضربهای وارد کنید هیچ قانونی از شما حمایت نمیکند؛ درست است؟
بله. بادیگارد در ایران یک شهروند عادی است و حرفهاش هیچ ارزشی ندارد. برای همین هم است که من برای آینده شغلیام تصمیم دارم یک سالی به یکی از کشورهای خارجی بروم.
چه کشوری؟
ترکیه.
از آنجا پیشنهاد کار داری؟
در ترکیه کلاسهای آموزشی برای بادیگاردها وجود دارد میخواهم این کار را به صورت حرفهای آموزش ببینم و مدرک معتبر بگیرم؛ البته پیشنهاد کار هم دارم. به هر حال رزومه کاری خوبی است.
میدانی در ترکیه قرار است بادیگارد چه شخصیتهایی شوی؟
بازیگران ترکیه.