بعد از رفتن پسر، خواهرش با یک لکسوس به محل حادثه میآید و ایشان همان خانمی هستند که صدایشان در کلیپها هست. در واقع ماجرا اصلا دوستدختری و دوستپسری نبوده است. دختر که به محل حادثه میرسد، درگیری رخ میدهد و دلیل درگیری هم این بوده که مردمی که تجمع کرده بودند، به وسایلی که داخل ماشینها بوده دست میزدند و دختر میگوید دست به ماشین نزنید و اینجا درگیری فیزیکی میشود.
«کشتم که کشتم، دیهاش رو میدم!». دو روزی میشود که این جمله غیر قابل هضم دختری که تصور میشد سوار بر پورشه بوده و دوستش سوار بر پورشهای دیگر در هنگام کورسگذاشتن در اصفهان علاوه بر تخریب چند ماشین منجر به قتل یک جوان شد، در فضای مجازی دستبهدست میشوند.
به گزارش شرق، کنار این جمله و فیلمهایی از شب حادثه اصفهان که در تاریکی صدای فریادهای دختر به گوش میرسد که مدام از پلیس میپرسد: «میدونی قیمت ماشین چنده؟».
اعلامیه جوان درگذشته نیز دستبهدست میشود. پسری همسنوسال همان دختر و پرایدسوار که، چون دختر داستان میتوانسته همانجا نقدا پول خونش را بدهد، مرگش از نظر او چندان حادثه مهمی تلقی نمیشود؛ اما در اعلامیه جوان ناکام فرهاد طاهریان اشاره به نحوه مرگ او نشان میدهد خانواده از دیدن فیلم بیشتر قلبشان جریحهدار شده است.
آنها در اعلامیه نوشتهاند: «فرهاد طاهریان در اثر حادثه تصادف خیابان کارگر به رحمت ایزدی پیوست». صحبتها درباره این حادثه ضد و نقیض است، داستانی که، اما نشان میدهد بهدلیل بودن پول در دست یک طبقه مشخص، آنها به خودشان اجازه میدهند که هر اتفاقی را رقم بزنند.
ماجرا از چه قرار بود؟
حسین یزدی، خبرنگار اصفهانی ایرانتایمز، درباره جزئیات این حادثه میگوید: خانواده پسری که سوار پورشه بوده، از خانوادههای نسبتا پولدار اصفهانی هستند. پدرش نمایشگاه ماشین دارد و دلالی ماشین میکند، اما جزء طبقه سوپرپولدار اصفهان نیستند و خانهشان هم در خیابان دشت بهشت است که منطقهای متوسط محسوب میشود.
پدرش بنگاه ماشینهای آخرین مدل و گرانقیمت دارد. ماشینی که پسر سوارش بوده، پورشه است و متعلق به پدرش، پسر نامش م. س. است. م. س. با ماشینش به چند پراید اصابت میکند و منجر به کشتهشدن یک جوان میشود؛ اما هنوز مشخص نیست که دستگیر شده یا خیر.
او افزود: پلیس دست به تعقیب و گریز زده، درحالیکه پلیس حق تعقیب و گریز بدون دستور دادستانی نداشته است. پلیس بهدلیل سرعت زیاد این دو ماشین آنها را تعقیب کرده و ماشینها فرار کردند و این اتفاق افتاده است. پلیس در تعقیب و گریز دنبال یک پورشه و ۲۰۶ میرود و اینجا بودن یک پورشه دیگر دروغ است.
ساعت ۲۳:۳۰ این اتفاق میافتد و در این تعقیب و گریز پورشه به دو پراید میزند. در تصادف اول مغز راننده منفجر میشود و راننده پارک میکند و به خانوادهاش زنگ میزند و میرود. بعد از رفتن پسر، خواهرش با یک لکسوس به محل حادثه میآید و ایشان همان خانمی هستند که صدایشان در کلیپها هست. در واقع ماجرا اصلا دوستدختری و دوستپسری نبوده است. دختر که به محل حادثه میرسد، درگیری رخ میدهد و دلیل درگیری هم این بوده که مردمی که تجمع کرده بودند، به وسایلی که داخل ماشینها بوده دست میزدند و دختر میگوید دست به ماشین نزنید و اینجا درگیری فیزیکی میشود.
اینجا پدر دختر و پسر یعنی آقای خ. س. که ماشینها به نامش است، با یک پورشه به محل حادثه میرسد و پلیس میگوید دخترش را از محل حادثه دور کند. این کل ماجرا بود.
سؤالی که پیش میآید این است که این حجم از طلبکاری از مردم و جامعه که توسط قشر خاصی از طبقه مرفه پیش میآید که احتمالا صاحب پول و قدرت و نفوذ هستند، از کجا میآید؟ آذر تشکر، جامعهشناس، در پاسخ به این پرسش میگوید: در روزهای گذشته تحلیلهای فراوانی درباره اتفاق اصفهان خواندهام؛ آنها را به طبقه پولدارها وصل کردهاند؛ اما من میخواهم بگویم اینها اصلا طبقه نیستند، گروه کوچکی هستند که رانتهای مختلفی گرفتهاند و از طریق یک رانت گروهی کوچک که مبنای وجودی نامشخصی در جامعه دارد، از همهچیز سوءاستفاده میکنند. در واقع اینها بهقدری سیال هستند که به یک گروه تثبیتشده اجتماعی تعلق ندارند و این صحبتکردن مداوم درباره آنها شاید به تثبیتشدن گروه اجتماعیشان کمک کند.
او افزود: این رفتارها نشانههایی را به آدم میدهد که چند بخش دارد؛ مسئله اول بحث نظام قضائی ماست که قانون مجازات جوری چیده شده که با پول میشود خیلی چیزها را بخری یا رفع و رجوع کنی؛ یعنی در قبال جان آدم هم پول میدهد و این مناسبات چنین تصوری را در فرد ایجاد میکند که من میتوانم چنین کاری را انجام دهم و مسئولیت خودم را در قبال جان آدمها - که به نظرش با پول خریدنی است و نوعی ارزشگذاری روی جان انسانهاست – انجام دهم. مسئله دیگر این است که یک مناسبات تربیتی هم در این گروه و دسته وجود دارد. در مناسبات تربیتی شما بههیچوجه درباره مسئولیتهای اجتماعی چیزی را به بچه منتقل نکردهای و بچه فکر میکند همهچیز را میتواند بخرد و با یک پورشه چند ماشین را میخرد و آزاد میکند. هم مسئله نظام قضائی وجود دارد و هم بحث نظام تربیتی که فقط مختص این گروه خاص نیست و در همه اقشار قابل بحث است.
تشکر تأکید کرد: اینکه شما بچههایی را تربیت میکنید که مسئولیتی در قبال جامعه ندارند و فقط خودشان را در قبال خودشان مسئول میدانند. بحث دیگر این است که پول، هیجان و نوکیسگی با خودش میآورد که وابسته به یک طبقه نیست و در جامعه در حال نشتکردن است. این دختر و پسر هم جسارتی پیدا کردهاند و این را داد کشیدهاند و ما با دیدن این فیلم قلبمان جریحهدار میشود، اما واقعیت این است که این اخلاق نوکیسگی و هیجانزدگی در قبال پول، فقط مختص به گروه خاصی نیست و ریشهدار است و مویرگی به روابط اجتماعی رخنه کرده. حتی در روابط خرد هم ما این حرف را میزنیم، دو ماشین هم که وسط چهارراه یک تصادف معمولی میکنند، عموما این حرف را میزنند که زدم که زدم پولش را میدهم! اینکه افراد ارتباطشان را به رخ میکشند که نشاندهنده فقدان مسئولیت اجتماعی است، با اتکا بر داشتههایی است که میشود خرجشان کرد.
اینها نشانههایی از اخلاق کلی جامعه است و نظام تربیتی ما مقصر این اتفاق است. فرد آنقدر خودش را میبیند که هیچ مسئولیتی در قبال دیگری نمیبیند. گفتنی است: دادستان اصفهان از ورود مدعیالعموم به این حادثه خبر داد. دادستان اصفهان درباره ورود مدعیالعموم به حادثه برخورد پورشه با پراید در اصفهان گفت: این حادثه گزارش شده و فعلا در مراحل تحقیقات مقدماتی است.
از بی فرهنگی ، بی حساب بودن درآمد های بعضی ها ، رانت های اقتصادی و پول های حرام که از هر راهی بدست آمده و ................ باعث شده که راننده بی ادب و بی خانواده ای اینطور عربده بکشد و بگوید کشتم که کشتم پولش خونش را می دم . اینطور آدم نماها را باید به جرم قتل عمد محاکمه و اعدام کرد تا درس عبرتی برای بقیه باشد.
پسر با پورشه لایی می کشید خواهر با لکسوس اومد به محل حادثه بعد بابا با یه پورشه دیگه اومد