آرش در بازجوییها حرفهای بیژن را تأیید کرد. با کاملشدن تحقیقات، بازپرس آرش را به اتهام مباشرت در قتل و شرکت در سرقت و بیژن را به اتهام معاونت در قتل و شرکت در سرقت مجرم شناخت و پرونده برای رسیدگی روی میز هیئت قضائی شعبه ۷۱ وقت دادگاه کیفری استان تهران قرار گرفت. در جلسه رسیدگی به این پرونده کیفرخواست علیه متهم خوانده شد و در ادامه شوهر مقتول به وکالت از دو فرزندش بهعنوان، ولی دم در جایگاه قرار گرفت و گفت: بعد از اینکه با کاترین آشنا شدم او مسلمان شد و بعد ما با هم ازدواج کردیم. حالا هم از عاملان قتل همسرم شکایت و به وکالت از فرزندان درخواست صدور حکم قصاص دارم.
پرونده جوان ایرانی که زنی آمریکایی را به قتل رسانده است پس از تأیید حکم از سوی دیوان عالی کشور به اجرای احکام فرستاده شد و درصورتیکه متهم نتواند رضایت اولیایدم را جلب کند، قصاص خواهد شد.
به گزارش شرق، این پرونده از سال ۹۰ همزمان با اعلام ناپدیدشدن زنی به نام کاترین به پلیس تهران تشکیل شد. شوهر کاترین به مأموران گفت: من تاجر بینالمللی هستم و چند سال قبل در آمریکا با کاترین آشنا شدم و با هم ازدواج کردیم. ما صاحب دو فرزند هستیم که در آمریکا زندگی میکنند، اما مدتی قبل خودمان برای ادامه زندگی به ایران آمدیم. چند روز قبل برای کاری از کشور خارج شدم تا اینکه همسایهها تماس گرفتند و گفتند همسرم ناپدید شده است. هرچه با تلفن همراه کاترین تماس گرفتم جوابی نداد تا اینکه به کشور برگشتم و متوجه شدم همسرم با خودرویش خانه را ترک کرده و دیگر برنگشته است. حالا هم درخواست کمک دارم. مأموران بعد از مطرحشدن این شکایت، تحقیقات را شروع کردند و با ردیابی کارت سوخت خودروی کاترین و بررسی دوربینهای مداربسته پمپبنزین متوجه شدند دو پسر جوان خودرو را سرقت کردهاند. پس از آن بود که مأموران دو جوان را شناسایی و سرانجام بازداشت کردند.
یکی از متهمان به نام بیژن گفت: یک تماس اشتباهی سبب شد با کاترین آشنا شوم. میخواستم با یکی از دوستانم تماس بگیرم که زنی گوشی را برداشت. همان موقع متوجه اشتباهم شدم، اما به حرفزدن ادامه دادم و با کاترین قرار ملاقات گذاشتم. وقتی سر قرار رفتم، دیدم که زنی میانسال است. بعد از آن بود که ماجرا را برای دوستم آرش شرح دادم. فهمیدیم که کاترین زنی پولدار است، به همین دلیل نقشه سرقت از او را طراحی کردیم. روز حادثه در خیابان قرار گذاشتیم. من در صندلی جلو سوار شدم و آرش در صندلی عقب نشست. در فرصت مناسب آرش از پشت سر دهان او را گرفت تا کیفش را سرقت کنیم، اما مقاومت کرد و آرش گلوی او را فشار داد تا اینکه فوت کرد. بعد هم جسد را به خارج از شهر بردیم و رها کردیم، سپس پولها و ماشین را سرقت کردیم.
آرش در بازجوییها حرفهای بیژن را تأیید کرد. با کاملشدن تحقیقات، بازپرس آرش را به اتهام مباشرت در قتل و شرکت در سرقت و بیژن را به اتهام معاونت در قتل و شرکت در سرقت مجرم شناخت و پرونده برای رسیدگی روی میز هیئت قضائی شعبه ۷۱ وقت دادگاه کیفری استان تهران قرار گرفت. در جلسه رسیدگی به این پرونده کیفرخواست علیه متهم خوانده شد و در ادامه شوهر مقتول به وکالت از دو فرزندش بهعنوان، ولی دم در جایگاه قرار گرفت و گفت: بعد از اینکه با کاترین آشنا شدم او مسلمان شد و بعد ما با هم ازدواج کردیم. حالا هم از عاملان قتل همسرم شکایت و به وکالت از فرزندان درخواست صدور حکم قصاص دارم.
این مرد همچنین مدارکی که مورد تأیید دفتر حافظ منافع ایران در آمریکا بود، ارائه داد که نشان میداد کاترین مسلمان شده بود.
سپس دو متهم در جایگاه حاضر شدند و اقرارهای اولیه خود را تکرار و اتهامشان را قبول کردند. قضات در نهایت آرش را به قصاص و حبس و بیژن را به حبس محکوم کردند. رأی دادگاه مورد اعتراض متهمان قرار گرفت، اما بعد از بررسی در دیوان عالی کشور در بخشی تأیید و در بخش دیگر نقض شد.
سرانجام بعد از چندین سال رسیدگی به این پرونده، حکم صادره برای متهمان تأیید شد و درصورتیکه متهم ردیف اول که محکوم به قصاص شده است، نتواند رضایت اولیایدم را جلب کند، بهزودی اعدام خواهد شد.