نیروهای نظامی و امنیتی ایران بویژه سپاه را با القاعده و عاملان حمله تروریستی ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ برجهای دوقلوی نیویورک مرتبط کند تا بتواند با استفاده از قانون «مجوز توسل به نیروی نظامی مصوب کنگره در سال ۲۰۰۱»، نیازی به مجوز جدید از کنگره برای حمله به ایران نداشته باشد.
شرایط بحرانی روابط آمریکا و ایران به تدریج وخیمتر میشود. اقدام بیسابقه آمریکا مبنی بر قرار دادن نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران در فهرست سازمانهای تروریستی نشانهای از جدیتر شدن ابعاد خصومت دولت آمریکا نسبت به جمهوری اسلامی ایران به شمار میآید.
سیدحسین موسویان، دیپلمات سابق در روزنامه ایران نوشت: این رویکرد تقابلجویانه بیتردید طی دو سال آینده از سوی دونالد ترامپ، رئیسجمهوری آمریکا ادامه خواهد یافت. ذیل چنین رویکردی منافع حیاتی ملی ایران ایجاب میکند مسئولان امنیت ملی کشور از شرایط موجود و پیش رو درک صحیح داشته و تصمیمات درست و به موقع اتخاذ کنند. در این راستا شاید طرح چند محور زیر کمککننده باشد.
۱- اکثر کارشناسان، متخصصان امنیتی و سیاست خارجی و خاورمیانهای آمریکا معتقدند سیاست فشار حداکثری ترامپ موجب سقوط نظام جمهوری اسلامی نخواهد شد. این در حالی است که جان بولتون مشاور امنیت ملی، مایک پمپئو وزیر خارجه ترامپ، بنیامین نتانیاهو نخستوزیر اسرائیل و متحدان عربش دیدگاه متفاوتی دارند و قاطعانه معتقدند با فشارها و تحریمهای حداکثری، سقوط نظام جمهوری اسلامی تا پایان دوره اول ریاست جمهوری ترامپ رقم خواهد خورد.
۲- سرنوشت بحران روابط آمریکا با کشورهای ونزوئلا، ایران و کره شمالی برای پیروزی ترامپ در دور دوم ریاست جمهوریاش نقش تعیینکنندهای خواهد داشت. رئیس جمهوری آمریکا به دنبال جنگ با ایران، درگیری با سپاه پاسداران در منطقه و تغییر رژیم جمهوری اسلامی نیست. او تلاش میکند با افزایش فشارها و تحریمها، نظام اقتصادی ایران را متلاشی و با تشدید روند گرانی، تورم، بیکاری، فساد و کاهش ارزش پول ملی و… موجب شورشهای سراسری داخلی شده تا تهران را به پای میز مذاکره و معامله بکشاند. ترامپ در مورد کره شمالی هم کم و بیش همین هدف را دارد ضمن این که امیدی به شورش داخلی در کره شمالی ندارد اما در ونزوئلا بهدنبال تغییر رژیم است.
۳- موضوع ایران برای جان بولتون و پمپئو کاملاً حیثیتی است. نگاه غالب صاحبنظران آمریکایی این است که این دو بویژه بولتون، عامل اصلی سیاستهای افراطی جاری علیه ایران هستند. سیاست جاری واشنگتن در مورد ایران در داخل دولت آمریکا با مخالفت رو به رو است در حالی که در مورد ونزوئلا و کره شمالی چنین نیست. نگاه ترامپ و جان بولتون درباره ایران فاصله زیادی از هم دارد؛ اولویت ترامپ معامله با ایران است تا قفل مذاکره ایران و آمریکا را بشکند و آن را بهعنوان یک دستاورد مهم برای دولت خود در افکار عمومی بفروشد و رأی بیاورد در حالی که کف خواسته جان بولتون تغییر رژیم و سقف آن فروپاشی و تجزیه ایران است.
۴- اکثریت فرماندهان و کارشناسان ارشد ارتش آمریکا، بدنه وزارت خارجه و نهادهای امنیتی آمریکا با سیاستهای افراطی فعلی جان بولتون علیه ایران همچون خروج از برجام و تعیین سپاه پاسداران بهعنوان یک سازمان تروریستی مخالف هستند و معتقدند باید از جنگ با ایران پرهیز کرد و در صورت ممکن حتی با گفتوگو تنشها را کاهش داد اما فضای حاکم بر تصمیمگیری در دولت آمریکا به شکلی است که امکان بروز و تأثیرگذاری دیدگاه این دسته از کارشناسان وجود ندارد و تقریباً مخالفان رویکرد چهرههای افراطی دولت آمریکا منزوی شدهاند.
۵- کنگره آمریکا در مقطع فعلی با هر فشار و اقدامی علیه ایران منهای اقدام نظامی موافق است لذا در افزایش تحریمها علیه ایران، متحد کاخ سفید است و حتی به تصمیم ترامپ علیه سپاه هم هیچ واکنش منفی نداشت.
۶- برای نتانیاهو و متحدان عربش همچون محمد بن سلمان ولیعهد عربستان، عملی شدن تغییر رژیم در ایران اولویت حیاتی است. نتانیاهو و محمد بن سلمان به هیچ وجه نمیخواهند اسرائیل و عربستان را درگیر جنگ با ایران کنند اما هردو مایل هستند آمریکا را به دام جنگ با ایران بکشانند. محور خط مشی تل آویو- ریاض محاصره کامل سیاسی- اقتصادی- نظامی- امنیتی و فشار حداکثری به قصد فروپاشی از درون است. هدف آنها گرفتن نتیجه در دو سال باقیمانده دور اول ترامپ است و لذا اگر فشار حداکثری اقتصادی جواب ندهد، بهدنبال خلق سناریو برای کشاندن آمریکا به حملات محدود نظامی علیه ایران خواهند بود. نتانیاهو در تبلیغات گسترده یک سال گذشته در مورد ادعای حملات مکرر به مواضع ایران در سوریه، سه هدف دارد:
الف: هدف آشکار او این است که به همه ثابت کند تسلط و نفوذ ایران در سوریه را تحمل نخواهد کرد.
ب: اما هدف پنهان او این است که به فرماندهان ارتش آمریکا، کنگره و کاخ سفید بگوید هراسی از درگیری نظامی با ایران نداشته باشند زیرا اسرائیل در طول یک سال صدها حمله نظامی علیه مواضع ایران در سوریه داشت و هیچ اتفاقی هم نیفتاد. او به دنبال این است که ترسها و نگرانیها در واشنگتن، اروپا و منطقه از واکنشهای ایران فروریخته شود تا راه برای اقدام نظامی باز شود.
ج: نتانیاهو درصدد است با محوری کردن موضوع ایران و اتحاد کشورهای عربی علیه ایران، همه اهداف خود در مورد تشکیل دولت بزرگ اسرائیل را تحقق بخشد و موضوع دولت فلسطینی را هم به زبالهدان تاریخ بیندازد. او علاوه بر اعلام بیتالمقدس به عنوان پایتخت اسرائیل و منضم کردن جولان سوریه به خاک اسرائیل، سعی خواهد کرد قبل از روگشایی از طرح «معامله قرن»، اقدامات توسعهطلبانه بیشتری انجام داده تا اعراب در اوج ضعف و ذلت، تن به پذیرش «معامله قرن» بدهند و اگر هم نپذیرفتند، آنها را مانع صلح معرفی کند.
۷- محور بولتون - نتانیاهو - بنسلمان سیاست فشار روانی بر ایران را در دستور کار دارند تا تهران را عصبانی و به عکسالعملی نسنجیده وادار کنند. بعد از روی کار آمدن ترامپ، موضوع تشکیل مثلث مذکور علیه ایران را عنوان کرده و تأکید کردم طراحی این سیاست با اسرائیل، ایجاد فشار از سوی آمریکا و تأمین مالی آن با عربستان و امارات خواهد بود. اکنون عرض میکنم که این مثلث در مسیری به پیش میرود که:
اجماع داخلی در هیأت حاکمه آمریکا ایجاد نماید، کشورهای غربی همچون اروپا را همراه کند، قدرتهای بلوک شرق همچون چین، روسیه و هند را در دفاع از ایران اخته کند، اتحادی از کشورها در منطقه، مشابه طرح ناتو عربی، علیه ایران شکل دهد، روابط اآمریکا و ایران را به نقطه غیرقابل برگشت برساند به گونهای که حتی با پیروزی دموکراتها، شانس حل و فصل مسائل ایران و آمریکا به صفر برسد. ایران را وادار به خروج از برجام کند تا شش قطعنامه صادره در دولت قبل احیا، طبق منشور سازمان ملل بهعنوان تهدید صلح و امنیت بینالملل تلقی شده و تحریمها اجماعی و جهانی شود.
نیروهای نظامی و امنیتی ایران بویژه سپاه را با القاعده و عاملان حمله تروریستی ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ برجهای دوقلوی نیویورک مرتبط کند تا بتواند با استفاده از قانون «مجوز توسل به نیروی نظامی مصوب کنگره در سال ۲۰۰۱»، نیازی به مجوز جدید از کنگره برای حمله به ایران نداشته باشد. شرایطی به وجود آورد که ایران در لیست سیاه «گروه ویژه مالی» موسوم به اف. ای. تی. اف قرار گیرد تا حتی بدون تحریمهای اجماعی جهانی شورای امنیت سازمان ملل، سایر کشورها همچون چین و روسیه و ترکیه هم قادر به تجارت با ایران نباشند.
آقای روحانی در سخنرانی علنی گفت که مقامات دولت آمریکا ۸ بار تقاضای ملاقات با دولت جمهوری اسلامی ایران را داشتهاند علاوه بر آن ۵ رهبر دنیا واسطه ملاقات شدند، اما اعلام کردیم که زمان و شرایط مناسب برای مذاکره و ملاقات وجود ندارد. ممکن است ترامپ چنین درخواستهایی را تا شهریور امسال هم مطرح کند به امید اینکه در حاشیه اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل، دیداری رخ دهد. اما کم کم به زمان پایان چنین درخواستهایی نزدیک می شویم. چون از پاییز امسال به تدریج مبارزات انتخاباتی کاندیداها برای کنگره و ریاست جمهوری آمریکا در پاییز سال آتی شروع میشود و برای ترامپ ریسک مذاکره با ایران در دوران انتخابات بسیار خواهد بود. ضمن اینکه نتیجه انتخابات آمریکا نباید عامل تعیینکنندهای برای تصمیمات مقطع فعلی کشور باشد زیرا اولاً محبوبیت ترامپ افزایش یافته و هیچ تضمینی هم وجود ندارد که دموکراتها پیروز انتخابات باشند و ثانیاً: تخریبها در یکی دو سال گذشته و تا پایان دوره اول ریاست جمهوری ترامپ به قدری گسترده بوده و خواهد بود که راه مفری برای منتخب بعدی نماند.