پدر طناز میگفت: شرط برای عقد رسمی و ازدواج پرداخت، همان ۲۵ میلیون تومان است و حالا باید ۲۰ میلیون دیگر هم بدهی. من یا باید از طناز میبریدم یا باید شیربها میدادم. عباس دوست من بود و میدانستم پول دارد، به همین دلیل تصمیم گرفتم از او کلاهبرداری کنم.
عشق به دختر افغانستانی و تأمین شیربها، چنان برای مرد جوان مهم بود که نقشه کلاهبرداری از دوستش را کشید و دختر مورد علاقهاش را طعمهای برای این کلاهبرداری کرد.
به گزارش شرق، این مرد به نام کریم بعد از اینکه عاشق دختری افغانستانی به نام طناز شد، به خواستگاری او رفت، اما پدر طناز شرط کرد که در قبال دریافت ۲۵ میلیون تومان شیربها، دخترش را به او میدهد. هرچند کریم این شرط را قبول کرد، اما با توجه به اینکه پولی برای پرداخت نداشت، نقشه کلاهبرداری از دوستش، عباس را کشید و طناز را به عنوان خواهر خود معرفی کرد تا بتواند از علاقه ایجادشده بین طناز و دوستش استفاده و کلاهبرداری کند، اما این نقشه پایانی جز مرگ عباس نداشت.
خرداد ۹۵ مأموران پلیس کهریزک از مرگ مشکوک مرد جوانی در یکی از بیمارستانها باخبر شدند. فردی که عباس را به بیمارستان رسانده بود، به پلیس گفت: او را درحالیکه بهشدت سوخته بود، کنار خیابان پیدا کرد. ضمن اینکه ماشین این مرد نیز سوخته بود. با انتقال جسد به پزشکی قانونی تحقیقات در این زمینه آغاز شد و مأموران به بررسی فهرست مکالمات تلفن همراه عباس پرداختند و متوجه شدند در چند روز قبل از مرگ عباس فردی به نام کریم با او چندینبار تماس گرفته و آخرین تماسی هم که در گوشی عباس ثبت شده، مربوط به کریم است.
وقتی کریم احضار شد، بدون هیچ مقاومتی توضیح داد که باعث مرگ دوستش، عباس، شده، اما قصدی برای کشتن او نداشته و قتل اتفاقی رخ داده است.
او گفت: چند ماه قبل عاشق دختری به نام طناز شدم و به خواستگاری او رفتم. آنها اهل افغانستان بودند و پدرش به من گفت که اگر دخترم را میخواهی باید ۲۵ میلیون تومان شیربها بدهی. بسیاری از ایرانیان این رسم را اجرا نمیکنند و افرادی هم که از افغانستان به ایران آمدهاند، تا حدودی این رسم را کنار گذاشتهاند، اما راه رسیدن من به طناز فقط پرداخت آن ۲۵ میلیون تومان بود. من پنج میلیون تومان داشتم، آن را دادم و با طناز نامزد کردم.
پدر طناز میگفت: شرط برای عقد رسمی و ازدواج پرداخت، همان ۲۵ میلیون تومان است و حالا باید ۲۰ میلیون دیگر هم بدهی. من یا باید از طناز میبریدم یا باید شیربها میدادم. عباس دوست من بود و میدانستم پول دارد، به همین دلیل تصمیم گرفتم از او کلاهبرداری کنم.
متهم ادامه داد: من میدانستم طناز هم من را دوست دارد، موضوع را به او گفتم و توضیح دادم راه رسیدن ما به هم این است که این پول را به دست بیاوریم. طناز را بهعنوان خواهرم به عباس معرفی کردم تا مثلا با هم ازدواج کنند. عباس به طناز دل بست. طناز دختر بسیار زیبا و دلربایی بود و میدانستم که عباس حتما به او دل میبندد. بعد عباس از طناز خواستگاری کرد و من گفتم باید ۲۰ میلیون تومان شیربها بدهی. عباس قبول کرد و همان روز شیربها را به حساب من واریز کرد. بعد من از ازدواج طناز با او سر باز زدم. عباس متوجه شده بود مسئلهای در میان است، به همین دلیل هم به من گفت که میخواهد پدر طناز را ببیند. او دیگر حرفهای من را باور نمیکرد. تصمیم گرفتم او را بترسانم تا فرار کند و برود، اما کاری که کردم منجر به آتشگرفتن او شد.
پلیس بعد از اعترافات این مرد طناز را هم بازداشت کرد و با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست پرونده برای رسیدگی به شعبه ۲ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.
کریم در جلسه رسیدگی به این پرونده در جایگاه قرار گرفت و گفت: عباس که به ماجرا مشکوک شده بود، تصمیم گرفت با پدر طناز صحبت کند و همه این اتفاقات را به او بگوید. نگران آبرویم بودم. با عباس در کهریزک قرار گذاشتم تا با هم صحبت کنیم. آن روز عباس با خودرو خود آمد و من و طناز با موتور به محل قرار رفتیم. وقتی با هم روبهرو شدیم بطری بنزینی را که از قبل آماده کرده بودم، روی ماشینش ریختم تا او را بترسانم. حتی مقداری از آن روی خودم هم پاشیده شد. با زدن فندک، خودرو آتش گرفت و من و عباس هر دو به عقب پرتاب شدیم. شدت آتشسوزی زیاد بود و عباس گرفتار شد، ولی من جان سالم بهدر بردم و با طناز سوار بر موتور فرار کردیم.... من قصد کشتن مقتول را نداشتم و فقط میخواستم با سوزاندن خودرو، او را بترسانم تا از تصمیمی که گرفته بود، منصرفش کنم.
در ادامه طناز در جایگاه ویژه ایستاد و منکر معاونت در قتل شد. زن جوان گفت: من به اصرار نامزدم وارد این داستان شدم و مقتول را فریب دادم. من در قتل او نقشی نداشتم. در پایان جلسه، هیئت قضائی وارد شور شدند و هر دو متهم را از اتهام قتل عمد تبرئه کردند. اما کریم به جرم کلاهبرداری و حریق عمدی، به پرداخت دیه و هفت سال زندان محکوم شد.
طناز نیز از دستداشتن در این ماجرا تبرئه شد. با اعتراض اولیایدم به حکم صادره، این پرونده در شعبه چهارم دیوان عالی کشور تحت رسیدگی قرار گرفت، اما رأی صادره تأیید شد.