عبدالزهرا وثوقی، روحانی موتورسوار: همه شیرینی موتورسواری به کلکل آن است، اینکه با هم رقابت کنیم بر سر عبور از شیبی، لذتبخش است؛ البته با رعایت احتیاط و حفظ ایمنی. اگر چه که مسابقهای با برد و باخت در اسلام توصیه نشده است؛ اما در اموری که محور آن کسب دانشهای دفاعی و رزمی باشد،؛ نسبت به آن تشویق و ترغیب هم شده است.
اوایل دهه هشتاد بود که فیلم نان، عشق و موتور ۱۰۰۰ روی پرده سینماها رفت؛ فیلمی در ژانر کمدی که شخصیت اصلی آن یک جوان تعمیرکار موتور بود. شخصیتی که بسیاریها از جوانها آن دوره و بعد از آن میتوانستند با آن همزادپنداری کنند؛ اصطلاحا عشق موتورها. اما اینبار قهرمان داستان یک طلبه است. طلبه که به قول خودش: او هم عشق موتور است. در مورد عبدالزهرا وثوقی است؛ روحانیای که عکسهای او با موتوردر شبکههای اجتماعی بازخوردهای بسیاری داشته است.
عبدالزهرا وثوقی در گفتوگو با «شهروند» از دنیای موتورسوارها میگوید.
اولینبار در چند سالگی موتورسوار شدی؟
از وقتی یادم میآید، موتورسوار بودم، پدر هم موتورسوار هستند و تعمیرکار موتور، در جوانی موتور سوار بنامی بودند. عموی من یک موتور گازی داشت، من هم با همان موتور گازی شروع کردم.
پدر و مادر رضایت داشتند؟
بابا چون یک تصادف در نوجوانی داشت، اجازه نمیدادند که بدون گواهینامه پشت موتور بنشینم؛ اما پس از این توضیح که موتور گازی نیازی به گواهینامه ندارد، بابا اجازه داد. تازه کلاس پنجم تمام شده بود که عمو موتور گازیاش را به من هدیه داد، هدیه عمو یکی از بهترین هدیههایی است که دریافت کردم.
در صفحههای اجتماعی فعالیت داری با عنوان «تفسیر قرآن از منظر یک موتورسوار» درباره این موضوع توضیح میدهی؟
این موضوع به این معنا نیست که مطرح شده است. همانطور که با بچهها وقتی حرف میزنیم، میگوییم خدای رنگها، خدای دریاها؛ من روحانی هم وقتی با جوانهای عشق موتورها که کم هم نیستند، حرف میزنم، سعی میکنم به زبان آنها نزدیک شوم.
مردم و دیگر طلبهها چه نگاهی به موتورسواری یک روحانی دارند؟
مرز ما برای انجام کاری طبق باورهای دینی حرمت و حلیت آن کار است. این را میتوانم بپذیرم که سوارشدن یک روحانی با عبا و عمامه بر یک موتور ورزشی جالب نیست و در شأن لباس طلبگی نیست؛ مثل این است که مردی با شلوارک و زیرپیرهنی در خیابان قدم بزند. اما اگر یک شخص معمّم با لباس ورزشی و رعایت اصول ایمنی سوار بر یک موتور شود، چه عیب و ایرادی دارد؟ من فکر نمیکنم مشکلی داشته باشد از برخی اساتید هم پرسیدم نظر آنها هم مثبت بود.
الان چه موتوری داری؟
در حقیقت من کراس را خیلی دوست دارم؛ ولی به خاطر غیرمجاز بودن از این موتور استفاده نمیکنم و در حال حاضر یک موتور ایرانی دارم در حدود ١٥ میلیون تومان. من ترجیح میدهم به جای خرید یک خودروی سمند، یک پراید و یک موتور خوب داشته باشم.
قیمت موتور کراس در بازار چقدر است؟
الان موتور کراسی که سند داشته باشد، بیش از ٧٠میلیون است.
تا حالا گرفتار طرح موتورگیری شدهای؟
نهخیر؛ علت هم این است که همیشه تجهیزات لازم را همراه داشته و سعی میکنم تخلفی هم نداشته باشم، البته بعضی از دوستان برخی اوقات به طنز هم شده میگویند: حاجآقا شما که بالا وصلی موتور ما را آزاد کن. البته یک نکته هم یادآور شوم که من از طرفداران طرح موتورگیری هستم که نیروی انتظامی دنبال میکند. یک موتورم که چندی پیش به سرقت رفته بود توسط همین طرح پیدا شد.
موتورسواری را از چه سالی به صورت حرفهایتر دنبال کردی؟
از همان ابتدا هجدهسالگی که گواهینامه موتور را گرفتم. به صورت آفرود مسیرهای طبیعت را انتخاب میکردم و در آن مسیر موتور سواری میکردم. اطراف مشهد اکثر قلهها را رفتهام؛ مثلا قله شیرباد و قله فلسکه. البته این فعالیت بدون تجهیزات ابدا توصیه نمیشود.
مربی هم در این زمینه داشتی؟
بله؛ یکی از دوستان طلبهام مربی من بود.
ظاهرا موتورسواری بین طلبهها رایج است؟
بله؛. ما یک گروه داریم که همه طلبههای موتورسوار دور هم جمع شدهایم. پیشترها توصیه میکردند که طلاب بیشتر با مردم باشند اما حالا باید مواظب باشیم که از این طرف بام نیفتیم و مبادا وقار طلبگی از بین برود. البته این توصیه را به خود هم همیشه دارم و سعی میکنم فعالیتهایم در چارچوب حفظ حرمتها باشد.
اهل کلکلهایی که در میان موتورسوارهای رایج است هم هستید؟
همه شیرینی موتورسواری به کلکل آن است، اینکه با هم رقابت کنیم بر سر عبور از شیبی، لذتبخش است؛ البته با رعایت احتیاط و حفظ ایمنی. اگر چه که مسابقهای با برد و باخت در اسلام توصیه نشده است؛ اما در اموری که محور آن کسب دانشهای دفاعی و رزمی باشد،؛ نسبت به آن تشویق و ترغیب هم شده است.
ورزشهای دیگر راهم دنبال میکنی؟
کوهنوردی و پینگپنگ را دنبال میکنم.
اهل سینما، موسیقی و تئاتر هم هستی؟
اهل سینما و تئاتر خیر؛، اما عکاسی را دنبال میکنم. در گذشته هم به طور مفصل موسیقی کار کردم
چه سازی؟
پیش از طلبگی پیانو میزدم. در دوران نوجوانی ساز را برای ارتقا فروختم؛ اما بعد از مدتی تصمیم گرفتم با پول آن ساز به حج بروم.
آخرین کتابی که خواندی؟
رویای نیمه شب، نوشته آقای مظفرسالاری است.
ازدواج کردی؟
بله.
اگر روزی پدر شوی، به بچهات اجازه موتورسواری میدهی؟
یک مینیموتور میگیرم با هم موتور سواری میکنیم. حقیقتا موتورسواری یک ورزش است،. انرژی میگیرد و انسان را قویتر میکند.
فعالیتهای طلبگی شما در چه زمینههایی است؟
الحمدلله توفیق دارم که همزمان با فعالیتم در دانشگاه که بهعنوان مبلّغ و کارشناس مذهبی حضور دارم، در ایام مناسبتی مثل محرم و ماه رمضان و فاطمیه، به مناطق محروم و مرزی کشور برای تبلیغ دین بروم.