طبق مطالعات دانشگاه بروان آمریکا، هزینههای سنگین و جبران ناپذیر انسانی و مالی جنگ افروزیهای آمریکا در افغانستان، عراق، یمن، سوریه، و لیبی، موجب ازدست رفتن جان ۴۵۰ هزار نفر در خشونتهای مستقیم جنگی، جان باختن ۲۴۴ هزار شهروند عادی، کشته شدن ۶۹۵۰ سرباز و حداقل ۷۸۰۰ پیمانکار آمریکایی و از همه سهمگینتر، حداقل ۲۱ میلیون نفر آواره در منطقه شده است.
سید حسین موسویان در مقالهای در پایگاه خبری لوبلاگ آمریکا نوشت: هنر دیپلماسی این است که راهی برای بازگشت آمریکا به توافق هستهای با ایران فراهم آورد که باعث همکاری دو کشور در آینده شود.
به گزارش ایسنا، در این مقاله آمده است: پرزیدنت ترامپ در سخنرانی سالانه در کنگره آمریکا در مورد ایران، جنگ با داعش و خروج نیروهای نظامی آمریکا از سوریه صحبت کرد. علیرغم شعارهای منفی علیه ایران، او هیچ اشارهای به پتانسیل زمینههای مشترک با تهران نکرد. چالش اصلی در دو سال آینده تمرکز بر زمینههای مشترک، پرهیز از بروز جنگ بین ایران و آمریکا و زمینه سازی برای بازگشت آمریکا به برجام خواهد بود.
درحالیکه برهم صالح، رئیس جمهور عراق از نقش ایران در جنگ علیه داعش در عراق تقدیر کرده، آقای ترامپ مدعی شد ایران پیشتاز تروریسم دولتی در جهان است! رئیس جمهور عراق همچنین از اظهارات ترامپ در مورد نظارت بر ایران از خاک عراق انتقاد کرد و گفت آمریکا نباید بار اولویتهای سیاسی خود را روی دوش عراق بگذارد. برهم صالح تاکید کرد که ایران و عراق نقص مهمی در تأمین صلح و ثبات منطقه ایفا میکنند.
بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل یکبار و همچنین وزیر خارجه مایک پمپئو دو بار طی گفتگو با ترامپ قبل از اعلام رسمی در ۱۹ دسامبر سال گذشته میلادی، لابی زیادی کردند تا حضور نظامی آمریکا جهت حمایت از کمپین حملات هوایی اسرائیل و هم سویی با تهدید نظامی علیه ایران به قوت خود باقی بماند. در این میان، گادی آیزنکوت، رئیس ستاد ارتش اسرائیل اذعان داشت که این رژیم اقدام به انجام حملات هوایی در هزاران نقطه در سوریه کرده، بدون قبول هیچ مسئولیتی! این نشان از عملیات نظامی اعلام نشده اسرائیل علیه ایران دارد.
سردار سلامی جانشین فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران اعلام کرد که اگر اسرائیل مرتکب خطایی برای ایجاد یک جنگ جدید علیه ایران شود، سرزمینهای اشغال شده فلسطین پس گرفته و اسرائیل نابود خواهد شد. او همچنین قبلاً گفته بود که "ما برای جنگ طولانی مدت خود را آماده کردهایم. در صورت بروز جنگ، کشتیهای جنگی آمریکا نابود، پایگاههای آمریکا در منطقه به آتش کشیده و از زمین و آسمان آتش بر سر آنها ریخته خواهد شد".
طبق مطالعات دانشگاه بروان آمریکا، هزینههای سنگین و جبران ناپذیر انسانی و مالی جنگ افروزیهای آمریکا در افغانستان، عراق، یمن، سوریه، و لیبی، موجب ازدست رفتن جان ۴۵۰ هزار نفر در خشونتهای مستقیم جنگی، جان باختن ۲۴۴ هزار شهروند عادی، کشته شدن ۶۹۵۰ سرباز و حداقل ۷۸۰۰ پیمانکار آمریکایی و از همه سهمگینتر، حداقل ۲۱ میلیون نفر آواره در منطقه شده است.
در سخنرانی سالانه در کنگره، پرزیدنت ترامپ از هزینه بیهوده هفت هزار میلیاردی آمریکا در جنگهای منطقه انتقاد کرد و گفت: "در آغاز کاندیداتوری اعلام کردم که آمریکا باید مسیری جدید انتخاب کند. ملتهای بزرگ خود را درگیر جنگهای بی پایان نمیکنند". این استراتژی را میتوان همسو با آنچه هیلاری کلینتون در مقاله خود در سال ۲۰۱۱ که در مجله سیاست خارجی منتشر کرد در نظر گرفت. کلینتون در این مقاله به اهمیت تمرکز بر قدرتهای شرق آسیا برای منافع ملی ایالات متحده تاکید کرد. به نظر میرسد که آمریکا به این واقعیت پی برده است که بحرانهای کنونی در خاورمیانه به زودی حل نخواهد شد، بی ثباتی و تروریسم، کما فی السابق، و حتی در ابعاد گستردهتری برای سالهای آینده منطقه را فرا خواهد گرفت و در نهایت منابع مالی قابل توجهی- شاید تریلیون ها دلار دیگر- برای صلح پایدار، ثبات و بازسازی منطقه نیاز باشد.
در عین حال، ایران از زمان انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷ شمسی تاکنون بر ضرورت خروج و عدم حضور نیروهای آمریکایی در منطقه اصرار داشته است. در خصوص این موضوع، ایران و ایالات متحده عملاً نظرات مشترک با منافعی متفاوت دارند. شایان ذکر است که خروج نیروهای آمریکا از منطقه تنها درصورت خروجی ایمن و تدریجی، امکان پذیر میشود که ممکن است چندین سال طول کشد. علاوه بر این، منافع نه تنها ایران و ایالات متحده، بلکه کل منطقه و جهان نیز ایجاب میکند که خروج آمریکا از منطقه باعث بی ثباتی و هرج و مرج بیشتر در منطقه نشود.
تحقق این موضوع مشترک بین ایران و آمریکا (خروج نیروهای نظامی آمریکا از منطقه) برای صلح و امنیت بین المللی حیاتی است ضمن اینکه میتواند فرصتی جهت کاهش تنش فزاینده در روابط بین ایران و آمریکا ایجاد کند. در سال ۲۰۰۱ میلادی، تحت رهبری سردار سلیمانی، نیروی قدس سپاه پاسداران ایران نقش تعیین کنندهای در شکست دادن طالبان و القاعده در جنگ علیه تروریسم در افغانستان ایفا کرد. در این خصوص، ژنرال استنلی مک کریستال، رئیس سابق فرماندهی عملیات مشترک ویژه ایالات متحده، میگوید: "پراگماتیسم زیرکانه وی (سردار سلیمانی)، سپاه قدس را به یک عامل اصلی در معادلات اطلاعاتی، مالی و سیاسی فراتر از مرزهای ایران تبدیل کرده است". لذا امروز، تهران این قدرت را دارد که خروج امن و آبرومندانه نیروهای نظامی آمریکا از منطقه را تسهیل کند. چنین همکاری بین ایران و آمریکا میتواند تنش بین نیروهای امنیتی و نظامی دو کشور را کاهش داده، از بروز یک تقابل بیهوده و غیرضروری نیز جلوگیری و حتی ایالات متحده به بازگشت به برجام تشویق کند.
در عین حال و در صورت خروج نیروهای نظامی آمریکا از منطقه، نگرانیها در مورد نفوذ منطقهای ایران ممکن است به قوت خود باقی بماند. بنابراین، تحقق چنین همکاری از طریق دبیرکل سازمان ملل متحد مؤثر تر واقع خواهد شد. قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل متحد از دبیرکل خواسته تا با مشورت با ایران و عراق و سایر کشورهای عربی در خلیج فارس اقدامات لازم برای افزایش امنیت و ثبات منطقه را بررسی و هماهنگی نماید. لذا این قطعنامه میتواند زمینه اقدامات عملی برای ایجاد یک سیستم امنیتی و همکاری منطقهای در خلیج فارس با مشارکت ایران، عربستان سعودی، عراق و پنج کشور دیگر عرب حاشیه خلیج فارس را فراهم آورد. در غیاب نیروهای نظامی آمریکا در منطقه، چنین سیستم همکاری مشترک جمعی درخلیج فارس میتواند رقابت و رویارویی مخرب فعلی منطقهای را به همکاری و مشارکت تبدیل کند.
خوشبختانه، اکثریت سنای آمریکا و مجلس نمایندگان، افکار عمومی آمریکا و حتی شخص ترامپ، مخالف جنگ با ایران هستند. در ایران نیز اکثریت مردم و مسئولین با درگیری نظامی با آمریکا مخالف هستند. با این وجود بازیگرانی با نفوذ در موقعیتهای تصمیمگیری کلیدی در آمریکا وجود دارند که اختلافات جاری داخلی در ایالات متحده را فرصتی برای سوق دادن ایالات متحده به جنگ با ایران میدانند. علاوه بر آنها، بعضی از سران کشورهای متحد آمریکا در منطقه نیز برای تحقق هدف شوم جنگ علیه ایران قبل از پایان دوره ریاست جمهوری ترامپ، به شدت تلاش میکنند.
بد عهدی و خروج آمریکا از معاهده هستهای ایران، یک توافقنامه بین المللی بسیار مهم، که تنها پس از مذاکرات دشوار و مستقیم میان واشنگتن و تهران و سایر قدرتهای جهانی به دست آمده است، شانس هر گونه حل و فصل مسائل دیگر در روابط فیما بین واشنگتن-تهران را از میان برده است اما نمیتوان این واقعیت را نادیده گرفت که علیرغم اختلافات اساسی بنیادین، ایران و ایالات متحده دارای برخی منافع مشترک نیز هستند. با این حال، هنر دیپلماسی این است که راهی برای بازگشت آمریکا به توافق هستهای فراهم آورد که باعث همکاری این دو کشور در آینده شود.