شهرزاد مظفر. کارشناس و مربی فوتبال در شرق نوشت: حضور هشتساله کارلوس کیروش در رأس تیم ملی فوتبال را در مجموع باید مثبت ارزیابی کرد. نمیتوان عملکرد یک مربی را با تعداد جامهایی که به دست آورده است، ارزیابی کرد؛ باید تمام اتفاقهایی را که در این سالها رخ داده، در نظر بگیریم و بعد ببینیم دستاورد کیروش چه بوده است. به عقیده نگارنده، راهیابی آسان به دو دوره بازیهای جام جهانی که همه را خوشحال کرد، یکی از مهمترین کارهایی بوده که او برای فوتبال ایران انجام داد.
ما در جام جهانی ۲۰۱۸ روسیه بازیهایی را انجام دادیم که نسبتا راضیکننده بود. جدای از بازی دفاعی و برخی محافظهکاریهایی که اعصاب یکسری را بههم ریخته بود، نمایش پذیرفتهشدهای در روسیه داشتیم.
جاانداختن نظم و دیسیپلین حاکم بر فوتبال حرفهای روز دنیا در تیم ملی و اصرارهایش برای مهیاکردن بهترین امکانات در کمپ تیم ملی که در نهایت باعث شد همه تیمهای ملی فوتبال از آن بهره ببرند، از دیگر اقدامات مهمی بود که او در این هشت سال انجام داد تا به فوتبال ما پرستیژ و شخصیت بدهد؛ اما با وجود این ادعاها، نمیتوان گفت: هر کاری که کیروش انجام داده، بهطور مطلق درست بوده است. اساس یک قضاوت عادلانه این است که باید از مطلقنگری و سیاهوسفیددیدن پرهیز کرد و همه چیز را واقعی دید. بهطور صددرصد میتوان انتقادهایی را به کیروش وارد کرد. بزرگترین نقطهضعف او، عدم موفقیت ایران در دو دوره اخیر جام ملتهای آسیا بود که نتوانست تیم ما را به فینال برساند. این موضوع بهعنوان حفرهای بزرگ و منفی در کارنامه ایشان برای همیشه دیده خواهد شد.
هضم باخت تلخ مقابل ژاپن در مرحله نیمهنهایی جام ملتهای امارات، نه برای منِ مربی بلکه برای خیلیها آسان نیست. چطور میشود بازیکنهایی که اینقدر حرفهای هستند، بهترین روانشناسان آنها را آموزش دادهاند و در باشگاههای خارجی توپ میزنند، در یک لحظه بازی در جریان را رها کنند و به صحنهای اعتراض کنند که داور هیچ خطایی برای آن نگرفته است؟ چرا باید یک اتفاق غیرفوتبالی گریبان ما را بگیرد و یکباره تیم را از هم بپاشاند؟
آنهم درست در لحظهای که نباید این اتفاق بیفتد. اصلیترین موضوعی که مسئولان مربوطه باید درباره آن آسیبشناسی کنند، همین اتفاق تلخ بازی با ژاپن است. ما این بازی را بعد از گل اول یکباره از دست دادیم؛ نه به خاطر یک اشتباه تاکتیکی، بلکه به دلیل اشتباهی غیرحرفهای. ما هر بار در مقاطع حساس بهخصوص در جام ملتهای آسیا، به دلیل رفتار غیرحرفهای نتوانستیم به مراحل بالاتر صعود کنیم. این مسئلهای است که باید درباره آن آسیبشناسی اساسی انجام شود.
اگر این اتفاق ناخوشایند مقابل ژاپنیها برای ما رخ نمیداد و ما حداقل یک گل عادی خورده بودیم، میتوانستیم به بازی برگردیم و شاید هم نتیجه را به نفع خودمان تمام میکردیم. تفکرات کیروش در جام ملتها در مقایسه با جام جهانی تغییر کرده بود و ما شاهد یک بازی هجومی از شاگردان او بودیم؛ در عین اینکه روی تاکتیک دفاعی تمرکز داشتیم، به حمله بیشتر فکر میکردیم. آرایش تیم هجومیتر بود. باید این حرف کیروش را که میگوید باید مقابل تیمهایی مثل اسپانیا و پرتغال و تیمهای سطح اول آسیا متفاوت بازی کرد، پذیرفت. ایکاش آن صحنه گل اول ژاپنیها اتفاق نمیافتاد و ما میتوانستیم با یک نمایش هجومی، دوباره به بازی برگردیم.
با همه این تلخ و شیرینها، کیروش بعد از هشت سال حضور در ایران، رفتنی شده است. با درنظرگرفتن همه انتقاداتی که به او وارد است، باید حضور هشتساله او را مثبت قلمداد کرد. هشت سال مدت زیادی برای عمر مربیگری است. جایگزینی که جای کیروش را میگیرد، بدون تردید کار آسانی در تیم ملی ایران نخواهد داشت. اولین دلیل آن، میزان علاقهای است که بازیکنان تیم به او داشتند.
با توجه به روابطی که بین او و بازیکنان شاهد بودیم، میدیدیم به این مرد پرتغالی علاقهمند هستند و به او ایمان دارند. قطع این رابطه احساسی نزدیک، هم کار را برای نفر بعدی سخت میکند هم برای بازیکنان.
مربی جدیدی که میآید باید خیلی باهوش باشد که بتواند شرایطی بهتر از قبل را برای تیم ملی فراهم کند. مثال بارز این موضوع، تیم باشگاهی منچستریونایتد است که بعد از جدایی فرگوسن، شرایط این تیم دگرگون شد. ساماندادن به چنین شرایطی، کار هرکسی نیست.
در آخر گوشزدکردن یک نکته مهم به مسئولان ورزش کشور و فدراسیون فوتبال باقی میماند؛ وظیفه سیستم ورزش این است که امکانات را همهجوره و تا آنجا که میتواند برای تیمهای ملی فراهم کند. این تیم حالا یا موفق میشود یا نتیجه نمیگیرد که خوشبختانه این شرایط به بهترین شکل ممکن برای تیم ملی فوتبال بزرگسالان مردان مهیا شده است.
اما درحالحاضر ما یک تیم ملی فوتسال زنان داریم که در همین بازیهای جام ملتهای آسیا قهرمان شده است. تیم ملی فوتسال مردان نیز هم قهرمان آسیا شده و هم سوم جام جهانی. با گذشت چندین ماه از افتخارآفرینهایی که این دو تیم برای ورزش ایران به دست آوردهاند، هنوز پاداشهای آنها پرداخت نشده است؛ اما در مقابل، پاداشهای بازیکنان تیم فوتبال که از مرحله گروهی بالا آمدند و اصلا قابل مقایسه با پاداش ناچیز فوتسالیستها نیست، در اسرع وقت و در حین بازیها پرداخت میشود.
این درست نیست که ما برای چیزی که در دستمان است و به دست آوردهایم ارزش قائل نباشیم و برای چیزی که اثبات نشده و به دست نیامده، میلیاردها هزینه کنیم. فدراسیون فوتبال باید در این زمینه تغییر نگرش داشته باشد. این بیتوجهیها در درازمدت اثر خودش را میگذارد. فدراسیون متولی ۱۸، ۱۹ تیم است نه یک تیم!
حرف این نیست که با همه تیمها مثل تیم فوتبال بزرگسالان برخورد شود؛ اما باید حداقل به قولی که میدهید و حرفی که میزنید، پایبند باشید. همه اعضای یک خانواده هستند، اینهمه تفاوت و تبعیض در نهایت چیزی جز یأس و سرخوردگی را در پی نخواهد داشت و همین موفقیتهایی که به دست آمده نیز پایان میپذیرد.