هموطني كه موجر است در گام اول، فيالفور مبلغ رهن و اجاره را بالا ميبرد، آن يكي كه سرمايه و پساندازي در بانك دارد، خانواده و افراد فاميل را مامور ميكند تا فورا برايش دلار و سكه بخرند، ديگري چند كيسه برنج و چند حلب روغن به خانه ميآورد و... الخ. روراست باشيم و تعارف نكنيم. چنين رفتارهاي فرصتطلبانهاي در جامعه ما و در شهروندان ما به وفور ديده ميشود و چنين چيزي قطعا به اقتصاد اين كشور آسيب ميزند.
محمد علي دستمالي در یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت: در ماههاي اخير كه در ايران، تب تحريم و افزايش قيمت دلار، باعث شد اقتصاد ما آب و روغن قاطي كند، در تركيه نيز ليره رفتهرفته ارزش خود را در برابر دلار امريكا از دست داد و روز به روز دلار گرانتر شد. اما چرا گران شدن دلار در ايران چنين غوغاها و نگرانيهايي به دنبال آورد اما در تركيه موجب چنين وضعيتي نشد؟
نگرش ملي ما و نگرش ملي تركها
در ساليان و حتي در دهههاي اخير، به اندازه كافي در مذمت هر نوع از ناسيوناليسم به اندازه كافي مطلب نوشته شده است. در انديشهها و باورهاي اسلامي، غالبا ارجاع به آيات سوره مباركه حجرات و ديگر آيات قرآن ارجاع داده شده و بر اهميت مفهوم والايي به نام امت واحده تاكيد شده است. در رويكردهاي جديد نيز، با تاكيد بر جهانيگري و جهانوطني و پيش از آن نيز تاكيد بر سوسياليسم و بسياري از ايدههاي ديگر، همواره تلاش شده تا ناسيوناليسم و باور مليگرايانه، همچون يك بيماري مهلك و يك سم خطرناك جلوه داده شود.
اما شايد در اين مسير، ما به شكل اغراقآميز و افراطي جلو رفتهايم! شايد در چهار دهه اخير در جمهوري اسلامي، بسيار اغراقآميزتر و بيشتر از حد نياز و ضرورت، به مليگرايي تاختهايم و گمان كردهايم كه صرف تاكيد و توجه بر انديشه و تربيت ديني، رفتارهاي فردي و اجتماعي ما را تبديل به ساروج و ملات مستحكمي ميكند، براي آنكه هر خشتي، همواره جزئي از ديوار باشد. اما شواهد و ظاهر امر نشان ميدهد كه دستكم در مورد اقتصاد ملي و دغدغههاي مرتبط با سرمايه و منافع ملي و اجتماعي، نه تنها افراد، بلكه سازمانها و نهادها نيز، منفعت و سود «خود» را بر مفهوم بزرگتري به نام «منافع ملي» و «سود جمعي» ترجيح ميدهند. مصداق و استدلال ميخواهيد؟
همين صفوف طولاني برابر صرافيها براي خريد دلار! كم نبودند شهرونداني كه در اين كشور، همه پول و ثروت خود را تبديل به دلار و سكه و طلا كردند. اما در تركيه چه؟ آيا در آنجا نيز چنين شد؟ خير. نه آمار و ارقام و نه اخبار و احوال، مبين چنين چيزي نيست. با آنكه در يك سال اخير ارزش دلار امريكا در تركيه همواره بيشتر و بيشتر شده، اما مردم تركيه براي خريد دلار در صف نايستادند و ثروت خود را به طلا و سكه جمهوري و دلار و ارزهاي ديگر تبديل نكردند.
اگر هم چنين چيزي بود، دستكم حرص و شتاب و آمار و ارقام آن، مطلقا اندازه ما نبود. چرا؟ كجاي كار ميلنگد؟ آيا مساله فقط به ثبات اقتصادي تركيه، درآمد ٣٠ميليارد دلاري از توريسم، درآمد كلان از تجارت و آزاديهاي نسبي فردي و اجتماعي و سياسي و رسانهاي ربط دارد؟
در پاسخ بايد گفت: خير. همه اينها نقش دارد. اما فقط اينها نيست. عامل ديگري نيز هست. يك عامل مهم به نام عِرق ملي و علاقه به رشد و شكوفايي اقتصاد ملي كشور و نشان دادن واكنش منفي به رفتار دونالد ترامپ و دولت امريكا.
آن دسته از شهروندان تركيه كه براي نشان دادن خشم خود نسبت به تهديد و تحريمهاي بيان شده از سوي امريكا در برابر دوربين رسانهها، دلار آتش زدند، يك اقليت كمشمار، مرفه بيدرد و تافته جدابافته نيستند و اتفاقا در جامعه تركيه، نگرش ضدامريكايي، بيمشتري نيست اما تفاوت اينجاست كه در چنين مقطع تاريخي و سياسي حساسي، آن شهروند تركيهاي، در حمايت از اقتصاد ملي و دولت خود، كاري به پرچم امريكا ندارد اما دلار آتش ميزند و اوج خشم خود را به اين شكل، نشان ميدهد.
اما در كشور ما، در كنار آن دسته و گروه قابل توجه و پرشماري كه نگرش ملي و دلسوزي ملي دارند، شهروندان ديگري نيز هستند كه از چنين فرصتي استفاده ميكنند تا نه تنها ريالي از مال و دارايي آنها كاسته نشود، بلكه اگر دست دهد، سرمايه و ثروت جديدي پيدا كنند.
هموطني كه موجر است در گام اول، فيالفور مبلغ رهن و اجاره را بالا ميبرد، آن يكي كه سرمايه و پساندازي در بانك دارد، خانواده و افراد فاميل را مامور ميكند تا فورا برايش دلار و سكه بخرند، ديگري چند كيسه برنج و چند حلب روغن به خانه ميآورد و... الخ. روراست باشيم و تعارف نكنيم. چنين رفتارهاي فرصتطلبانهاي در جامعه ما و در شهروندان ما به وفور ديده ميشود و چنين چيزي قطعا به اقتصاد اين كشور آسيب ميزند.
آن شهروند نازنيني كه حساب و كتاب ميكند كه مثلا با يك سفر فرماليته خارجي، از محل تبديل ارز مسافرتي به ارز قاچاق، چند ميليون به دست ميآورد، دلسوزي ملي ندارد و چيزي به نام منافع ملي و سود همگاني برايش مهم نيست. اما آيا همه تقصير را بايد بر گردن همين بخش فرصتطلب جامعه انداخت؟ هزار البته خير. در اين كشور، ميليونها ايراني دلسوز و قانع و وطنپرست هم داريم كه اهل سوءاستفاده و احتكار و مالاندوزي ديوانهوار نيستند. اما آيا دولت، مسوولان و تيم اقتصادي ما هم، مانند تركيهايها عمل ميكنند؟ آيا روحاني هم حاضر است هر روز در ميداني و خياباني و هر بار به بهانهاي با مردم صحبت كند و وقايع را با آنها در ميان بگذارد و مشاورين اقتصادي جوان، دانشمند و توانمند را جذب كند و از حمايت بخش خصوصي هم برخوردار شود؟ آيا سيستم رسانهاي ما هم مانند شبكه گسترده روزنامهها و راديو و تلويزيونهاي بخش خصوصي تركيه، ميتوانند آرامش و اعتماد مردم را حفظ كنند؟ خير. متاسفانه خير.
در همين كشور نازنين ما ايران، گذشته از افراد و شهروندان عادي، دهها شركت دولتي و بانك و نهادها و موسسات ديگر نيز داشتيم و داريم كه با پيشخريد دهها هزار سكه بهار آزادي و احتمالا اندوختن دلار و يورو، بر اين آتش بنزين ريختند و در همين حال، در بحث واردات خودرو و استفاده از ارز دولتي براي واردات كالاهاي اساسي، صدها فرد، شركت و نهاد، به اقتصاد اين كشور و به جامعه و مردم ما آسيب زدند تا از اين نمد، كلاه گرم و نرمي بر سر نهند.
پس پيش از هر چيز اين ساختار مديريتي، بايد خود را ترميم كند و بيش از اين، هواپيماي عظيم اين كشور را به سيستم اتو پايلوت، قضا و قدر و آزمون و خطا نسپارد.