«نجفي» و تيمش حكم اين تيم پزشكي محافظهكار را داشتند كه نتيجه تكاپوي ششماهه آنها، انجام آزمايشات دقيق و نسخههاي علمي و فني درست با عنوانهاي برنامه پنجساله سوم، آسيبشناسي مديريت قبلي و تلاش در شفافسازي سيستم شهرداري بوده است.
تهران حكم بيمار اورژانسي را دارد كه در يك بيمارستان، با محافظهكاري در بخش پذيرش معطل مانده تا آزمايشات دقيق پزشكي روي او انجام شود و هيچ دكتري ترجيح نميدهد ريسك چند عمل جراحي را روي او قبول كند. تهران به پزشك حاذق و مهمتر از آن جسوري نياز دارد كه دستور انتقال او به بخش مراقبتهاي ويژه و اتاق عمل را صادر كند.
به گزارش اعتماد، «نجفي» و تيمش حكم اين تيم پزشكي محافظهكار را داشتند كه نتيجه تكاپوي ششماهه آنها، انجام آزمايشات دقيق و نسخههاي علمي و فني درست با عنوانهاي برنامه پنجساله سوم، آسيبشناسي مديريت قبلي و تلاش در شفافسازي سيستم شهرداري بوده است. و اما، «شهردار قبلي» در فهرست شهرداران پايتخت در دوران معاصر و بعد از كرباسچي، ميتوانسته به دو شرط نقش آن پزشك جسور را بازي كند: يكم اگر ميتوانست تيم باسواد و كاركشتهاي را با خود همراه كند تا فقدان دانشهاي شهرسازياش جبران شود و او چنين تواني نداشت.
از روي ناچاري و از هراس نيروهاي «غيرخودي»، به همشهريهايش چنگ انداخت و منصبهايي را به ايشان عطا كرد كه مبناي شايستهسالاري و تخصصگرايي نداشت. همين امر موجب شد سازمانها و نهادهاي شهرداري با انحراف معيارهاي بالا در ماموريت خود دچار تورم، اتلاف بودجه، موازيكاري، انجام ماموريتهاي اشتباه و فاصله گرفتن از مديريت يكپارچه با استراتژي مشخص بشوند. جالب اينكه هنوز بسياري از اين مديران بيگانه با فضاي حرفهاي بر پستهاي خود باقي هستند. البته بايد اشاره كرد شهردار قبلي در چهارسال اول تصديگرياش و ...
با حضور مديراني نسبتا كاربلد باقي مانده از دوران كرباسچي، كارنامه مقبولي از خود ارايه داد، به طور مثال پروژههاي ارتقاء كيفيت فضاهاي شهري نظير پيادهروها و ميادين، پيشبرد درياچه چيتگر و توسعه خطوط مترو با وجود عدم حمايت دولت وقت، صرفنظر از ارزيابي توجيهات فني و اقتصادي خود و رعايت اصول شهرسازي، اقداماتي تحققپذير محسوب ميشوند. دوم: اگرسوداي قدرت رياستجمهوري نميداشت و تنها يك شهردار باقي ميماند.
اكنون يك سوال جاي طرح دارد: بعد از حدود دو سال بلاتكليفي در ماموريتهاي سازمانهاي اجرايي در شهرداري تهران، رويه شوراي شهر فعلي و به تبع آن سناريوي انتخاب آقاي نجفي و داستان استعفاي ايشان، در روند اصلاحات مديريت شهري چه جايگاهي را به خود اختصاص خواهد داد؟ آيا تبديل به يك نقطه عطف تاريخي در تغيير مسير شهرداري از يك «مديريت بلديهاي» به حكمروايي خوب شهري خواهد شد؟
يا ممكن است اين نقطه عطف، يك آركئوتايپ قاليبافي اما مثبت، فراجناحي، داراي گرايشات دانشبنيان و داراي سلامت حرفهاي باشد كه بهزعم نگارنده، نياز مبرم تهران در نيمه دوم دهه ٩٠ شمسي است؟...
به نظر ميرسد اقدامات ارزنده شهرداري مستعجل آقاي نجفي، ميبايد بعد از نجات اين بيمار محتضر و بازگشت شهر به بخش مراقبتهاي ويژه مورد توجه و پيگيري تمام و كمال واقع شود. در اين وهله ميتوان از مديريت مشاركتي و استفاده از سرمايههاي اجتماعي نيز بهرههاي لازم را كسب كرد و شفافيت، فرهنگ كار و تعهد را در بدنه مديريت شهري به يك فرهنگ نهادينه و پايدار نزديك كرد.