۱۲ فوریه ۲۰۱۸، واشنگتن - بخشهایی از تاریخ سیا مربوط به کودتای ۱۹۵۳ ایران که در اواخر سال ۲۰۱۷ منتشر شد به رویکرد این سازمان در انجام عملیات نگاهی منتقدانه دارد و به تأثیر بوروکراسی و سیاست بر نحوهٔ پیشبرد فعالیتهای برونمرزی آمریکا تاکید میکند.
«تاريخ ايراني» ترجمه مقاله دنيل سيگل و مالکوم برن را درباره نقش آمريکا در کودتاي ايران منتشر کرد.
نويسندگان در اين مطلب، با بررسي تطبيقي اسناد منتشرشده درباره کودتاي ٢٨ مرداد سال ۱۳۳۲ (۱۹۵۳ ميلادي) توانستهاند نکات تازهاي را به مرکز توجه بياورند. بخش مهمي از اين مقاله بر آخرين اسنادي مبتني است که در سال ۲۰۱۷ از وضعيت محرمانه خارج شد.
به نظر مؤلفان، مهمترين بخش از اسناد منتشرشده سال ۲۰۱۷، بحث «تعامل (يا تعاملنداشتن) ميان بخش تحليلي و اجرائي سازمان اطلاعاتي آمريکا» است. با وجود اينکه «هيچ مجوز کتبيای از سوی رئيسجمهور (آيزنهاور) پيدا نشده است»، اما نويسندگان بر اساس اسناد منتشرشده از حرفهاي «دونالد ويلبر» -جاسوس آمريکايي فعال در کودتا- و مجلد وزارت امور خارجه، حدس ميزنند که روز صدور تأييديه آيزنهاور، ۱۱ جولاي ۱۹۵۳ باشد.
نويسندگان با اتکا به نسخه آخر گزارش «زندهباد شاه!» (اسناد منتشره در سال ۲۰۱۷)، به تغيير رويهها در فاصله ۱۵ تا ۱۹ آگوست سال ۱۹۵۳ اشاره ميکنند و مينويسند: تيپي آژاکس در اصل بهعنوان نقشه يک کودتاي نظامي طراحي شد که «هدفش سرکارنشاندن زاهدي بهعنوان رئيس نيروهاي نظامي و سپس نخستوزير بود». اين تلاش در روز ۱۵ آگوست شکست خورد؛ سرهنگ نصيري درحاليکه فرمان شاه مبني بر انتصاب زاهدي به نخستوزيري را تحويل ميداد، دستگير شد. با دستگيري نصيري، زاهدي پشتيباني نظاميان را از دست داد و بهاينترتيب در تلاشهاي بعدي براي برکناري مصدق نميشد بر نظاميان تکيه کرد.
سيگل و برن بر اين باورند که شکست کودتا در ۲۵ شهريور (۱۹ آگوست) باعث تغيير استراتژي به «جمعآوري حاميان شاه» شد؛ به تعبيري «يک کارزار درگيري رواني با سرعت و تمرکز بالا» از يک کودتاي نظامي بهدقت طراحيشده، تأثيرگذارتر بود. گزارش «زندهباد شاه» به تلگرامي اشاره ميکند که سيا در آن سعي ميکند شاه را از برگزاري يک دادگاه علني برحذر دارد. ادامه تلگرام از اين قرار است: «از هر حرکتي که مصدق را به يک شهيد بدل کند، اجتناب به عمل بياورد».
مطلب اينگونه ادامه پيدا ميکند که به نظر ميرسد «فشار درخور توجهي از جانب واشنگتن» باعث شد تا شاه برخلاف تمايلش از برگزاري دادگاه علني چشمپوشي کند. اضافه بر اين، در همين تلگرام سيا، به زاهدي توصيه شده مصدق را «در اقامتگاهي در يک روستاي کوچک محصور کرده و بهشدت تحت نظر بگيرد». توصيه سيا عملياتي شد و مصدق بعد از تحمل سه سال حبس، به عمارت خود در احمدآباد تبعيد شد و تا پايان عمر در حصر باقي ماند؛ اما آنچه از گزارش «زندهباد شاه!» حذف شده است، خواست زاهدي براي «اعدام بيدرنگ مصدق» بود. اين نکته در مجلد وزارت امور خارجه آمريکا آمده است. در اسناد منتشرشده سال ۲۰۱۷ يکي از نکات جديد، بررسي نقش نيروهاي داخلي است.
براي نمونه، اهميت برخي «روحانيون در متقاعدکردن مردم جنوب تهران» برای نفود شوروي از طريق حزب توده بود؛ با اين ضميمه که مصدق به آنها مجوز فعاليت (بهطور خاص تظاهرات) را داده است. هرچند نويسندگان اين نکته را ميگويند؛ اما در ادامه اقرار ميکنند که «با اين وجود، کاملا تأکيد شده که بدون راهنمايي و حمايت سيا، کودتا عليه مصدق بدون ترديد شکست ميخورد». آ
نها بخشي از گزارش منتشرشده را براي تأييد اين مدعا ميآورند که بعد از شکست کودتای ۲۵ شهريور، «مهمترين شخصيتهاي ضدمصدق، جرئتشان را از دست دادند». به عقيده نويسندگان، در نهايت عمليات کرميت روزولت بود که يک پشتيباني مردمي از شاه را سازماندهي کرد و از زاهدي، در نبود جايگزين مناسب براي مصدق، حمايت کرد. در گزارش «زندهباد شاه!»، نامشخص است که آيا روزولت، رئيس شعبه خاورميانه سازمان مرکزي جاسوسي آمريکا و فرمانده عمليات کودتاي ۲۸ مرداد، در واقع تنها دليلي است که عمليات پس از شکست اوليه به موفقيت انجاميد؟ به تعبير سيگل و برن، «تا آنجايي که به واشنگتن و سفارت آمريکا در ايران مربوط ميشد، عمليات تيپي آژاکس در روز ۱۵ آگوست به اتمام رسيده بود».
در ادامه اين مطلب، بحث بسيار جالبي درباره روندهای درونسازماني و ميزان تأثيرگذاری اشخاص اصلي و بخشهاي متعدد سازمان سيا در کودتای سال ۳۲ ايران مطرح ميشود. در اين مطلب ميخوانيم: «در اين نسخه اشاره ميشود [نسخه ۲۰۱۷ «زندهباد شاه!»] که روزولت در توضيح به آيزنهاور، دالس و رئيس ستاد کاخ سفيد، درباره اينکه او «به عمد» به دولت اطلاعات نداده، نشان ميدهد که عمليات تا چه ميزان در روزهاي حياتي ميان ۱۵ تا ۱۹ آگوست از تصميمگيري در واشنگتن به دور بوده است.
نويسندگان نشان ميدهند در جريان اتفاقات منتهي به کودتا در ايران، چطور تحليلگران به حاشيه رفتند و دست بالا از آنِ تيم اجرائي سيا شد. با توجه به اعتراف روزولت در ندادن اطلاعات، ميتوان گفت تحليلگراني که مسئول ارزيابي عواقب استراتژيک طولانيمدت عمليات آژاکس و وقايع ايران بودند، تحليلهايشان را بدون دسترسي به اطلاعات دقيق و بهروز و بدون آگاهي از آنچه در ايران اتفاق ميافتاد، انجام ميدادند».