دبیر شورایاری منطقه ٢٠: از ١٨ سال قبل كه شورايار هستم مسأله آلودگي كارخانه را پيگيري كردم اما نتيجه نداد ، آن هم در حالي كه ٢٨ هزار نفر در اين محل زندگي مي كنند در سالهاي قبل كه كارخانه روغن نباتي قو پلمپ شد عده زيادي از كارگران بيکار شدند بايد راه حلي براي انتقال صنايع، بدون آسيب به وضعيت شغلي كاركنان آن پيدا شود
دبیر شورایاری منطقه ٢٠: از ١٨ سال قبل كه شورايار هستم مسأله آلودگي كارخانه را پيگيري كردم اما نتيجه نداد ، آن هم در حالي كه ٢٨ هزار نفر در اين محل زندگي مي كنند در سالهاي قبل كه كارخانه روغن نباتي قو پلمپ شد عده زيادي از كارگران بيکار شدند بايد راه حلي براي انتقال صنايع، بدون آسيب به وضعيت شغلي كاركنان آن پيدا شود
به گزارش شهروند، شب كه سايهاش را روي كارخانه پهن ميكند، بو بيشتر بالا مي زند. همه اهل محل ميگويند اين بو از روغن نباتي ورامين است و بارها مسئولان شوراي شهر و محيطزيست را به آنجا كشانده اما هيچ نتيجهاي نداشته است؛ نه كارخانه منتقل شده و نه بو از بين رفته. حالا سالهاست جز اهالي محل، دانشجويان دانشگاه پيام نور كه در مجاورت اين كارخانهاند از بوي حاصل از فعاليتهاي كارخانه روغن نباتي ورامين ٢ روزگار ندارند.
سر كلاس درس و كتابخانه، هر جا كه مي روند اين «بو» دنبال آنها است؛ محمدرضا سر درد ميگيرد و دوستش حالت تهوع و حالا اين پسران جوان حتي خرابكردن امتحان خود را هم بر گردن اين بو مياندازند. آنها البته خيلي اينجا ماندگار نيستند و نهايت چهار سال، هفتهاي دو سه بار مجبور به تحمل اين شرایطند اما كساني كه اين اطراف خانه و زندگي دارند، شب و روز ندارند، به آن عادت كردهاند و بعضيهايشان هم ديگر حوصله حرفزدن درباره آن را ندارند: «بله؛ نامه نوشتيم، امضا كرديم، رفتيم و آمديم هيچ خبري هم نشده است.
همچنان همان سردردها را تحمل ميكنيم تا پولدارها پولدارتر شوند.» اينها را آذر خانم از پنجره خانهاش در طبقه دوم جار ميزند توي كوچه، بعد پنجره را ميبندد و ميرود. آقا توكل هم همين اطراف خانه دارد، هر روز صبح كه سر كار مي رود تا وقتي برگردد، راحت است؛ چون آن بو در مغازه كوچكش در مولوي به دماغش نميخورد. شب كه برميگردد دوباره همهچيز شروع ميشود: «خانم و بچهها اذيت ميشوند من كه چند ساعتي اينجا نيستم. ديگر رويمان نميشود جمعهها میهمان دعوت كنيم. خواستگار براي دخترم آمده بود با اين بو آبرويمان رفت. همهاش مي گفتند اين بو از كجا ميآيد.»
خيلي از محليها حرفهايشان همين است و ميگويند از سال ٩١ كه فروشگاه «هايپرسان» را در كنار اين كارخانه ساختهاند، وضعيت محله بهتر شده است: «نميدانيم شبها پساب را كجا ميريزند يا چه ميكنند كه بويش بيشتر ميشود.» طبق قانون خروج صنايع آلاينده و مزاحم از شهر و ممنوعیت استقرار آنها تا شعاع ١٢٠ کیلومتری از شهر كه در بند ٢٠ ماده ٥٥ قانون شهرداریها است، شهرداري و سازمان محيط زيست وظيفه تسريع خروج صنايع مزاحم را از محدودههاي شهري دارند اما در اين ٢٠سال هيچ تلاشي نتيجه نداشته است، چه آن زمان كه معصومه ابتكار و محمدباقر قاليباف در سازمان محيط زيست و شهرداري مسئوليت داشتند و چه حالا كه آنها رفتهاند و مديران جديدي آمدهاند.
در هفتههاي گذشته كارشناسان كميته شهرسازي هم بازديدي از محله جوانمرد قصاب داشتند و در نهايت هم مشكلات اين محله به صورت تذكر از سوي زهرا نژاد بهرام، عضو هيأترئيسه شوراي شهر تهران در صحن شورا مطرح شد. او وجود کارخانه روغن نباتی ورامین در اين محله را از مهمترین مشكلات اين محله دانست: «این کارخانه بوی بسیار نامطبوعی در فضای این محله پراکنده میکند که تحمل آن حتی برای دقایقی کوتاه هم غیرقابل پذیرش است.» اهالي محله كبريتسازي نزديك به ٣٠سال است كه به جز بوي نامطبوع انواع ناامنيها را در محله تحمل كردهاند و هوا كه تاريك ميشود، ديگر جرأت قدمگذاشتن در كوچههاي متروك را ندارند: «حتما بايد بروم دم ايستگاه اتوبوس باشم تا وقتي پياده ميشود با هم به خانه برگرديم. يك بار همين اطراف جلويش را گرفتند، به خانه كه رسيد فقط گريه كرد.»
تا بيكارمان نكنند از پا نمينشينند
در سال ١٣٢٩ كه كلنگ اين كارخانه را بر زمين زدند، خيليها خيابان فدائيان اسلام را به عنوان «جاده آرامگاه» ميشناختند كه پر از كورههاي آجرپزي بود و هيچ خانهاي هم در اطراف آن نبود. يك سال بعد هم كارخانه روغن نباتي ورامين ٢ را روبهروي كارخانه «چيت ري» در زمين ٥هزار و ٥٠٠ متري افتتاح كردند: «آن وقتها اينجا پر از سگ بود.»
اين را يكي از كارگران كارخانه ميگويد كه از ٢٠سال قبل در اينجا كار كرده است: «تا ما را بيكار نكنند راضي نميشوند.» جملهاي كه چند نفر از كارگران كارخانه در حرفهايشان به كار ميبرند: «الان كه همه مملكت خوابيده اما اين كارخانه هنوز سرپاست؛ چرا بايد نان بري كنند؟» روبهروي كارخانه روغن نباتي شماره ٢ ورامين ساختمان محصور بزرگي است كه از سال ١٣٢٦ چيتسازي ري را در آنجا پايهگذاري كرده بودند، كارخانهاي كه بعد از انقلاب جزو اموال بنياد مستضعفان شد و حالا هم در انتظار كلنگزني براي تجاريسازي است: «كارخانههاي درحال توليد را ميخرند و بعد ميشود بازار مصرفگرايي؛ آن را تجاريسازي ميكنند و ميشود پاساژ و پر از اجناس پرزرق و برق چيني. آن وقت كارخانههاي خودمان ميخوابد.»
عباس آقا گوينده اين جملههاست و در ادامه آن به كارگراني اشاره ميكند كه اهالي همين محلهاند: «بعضي از كارگراني كه همين جا كار ميكنند، گاه و بيگاه بوي اينجا را تحمل ميكنند، اما از اينجا نان ميخورند. تعطيل كردن كارخانه و از كار بيكارشدن كارگران كه براي كارخانهدارها كاري ندارد. ٢٠٠ كارگر در اين كارخانه مشغول بهكارند كه به همراه خانوادههايشان از اينجا نان ميخورند، اما بهطور غيرمستقيم شايد نزديك به بيشتر از هزار خانوار با اين مجموعه در ارتباط باشند.» او اينطور حرفهاي خود را ادامه ميدهد: «وقتي كه اينجا را ساختند پرنده هم پر نميزد، اما بعد آمدند و در اين محل خانه ساختند، حالا هم ميگويند شما بايد از اينجا برويد.» آنها معتقدند كه بوي نامطبوع در اين محله اگرچه آزاردهنده است اما عوارض پزشكي و زيستمحيطي ندارد: «كارگر و كارخانه مثل آب و ماهي است و اگر ماهي از آب دور باشد، ميميرد و كارگر هم وقتي از كارخانه دور باشد از بين ميرود.»
وزارت دفاع حاضر به پاسخگويي نشد
موضوع و مشكلات اين محله در شوراي سوم و چهارم شهر تهران هم از سوي اعضا بارها تكرار شده است؛ رحمتالله حافظي، محمد حقاني، محسن پيرهادي و ابوالفضل قناعتي هم اعضايي بودند كه در سالهاي قبل از اينجا بازديد كردهاند. وهابي، دبير شوراياريهاي منطقه ٢٠ هم ميگويد كه بعد از همه پيگيريها در شوراي گذشته، مدتي فيلترهاي مخصوص اين كار را نصب كردند، تا يكسال قبل وضعيت بهتر شده بود اما حالا دوباره «بو» بالا زده است: «از ١٨سال قبل كه شورايار هستم، مسأله آلودگي اين كارخانه را پيگيري كردهام اما نتيجه نداده است، آن هم در حالي كه ٢٨هزار نفر در اين محل زندگي ميكنند و بيشترشان با اين مشكلات روبهرو هستند.»
در اين زمينه هم البته پاي يك نهاد نظامي در ميان است و كارخانه زير نظر وزارت دفاع اداره ميشود، به همين دليل تلاشها براي ارتباط با مسئولان و مديران كارخانه با مخالفت سازمان اتكا و وزارت دفاع روبهرو شد. اطلاعاتي كه درباره اين كارخانه از سه نهاد شهرداري، فرمانداري و سازمان محيط زيست وجود دارد، نشان ميدهد كه تاكنون اخطارهاي زيادي به ويژه از سوي سازمان محيط زيست به دليل پالايش كارخانه و شهرداري تهران به واسطه شكايت مردم به اين كارخانه داده شده است. به گفته يك منبع آگاه، البته مسئولان اين كارخانه از سال ٩٠ به دنبال هشدارها و اخطارها واحد روغنكشي را از سال ٩٠ تعطيل كردهاند: «واحد بوگيري كارخانه كه بوي نامطبوع زيادي داشت از سال ٩٢ به دليل حجم فاضلاب و مصرف زياد انرژي تعطيل شده است. همچنين نصب سيستم خلأ ٤مرحلهاي جديدي تقريبا ٦٠درصد از انتشار بوي نامطبوع را كاهش داده و بيشتر منابع اسيدهاي چرب هم از سال ٩٢ و ٩٣ حذف شد. چاله «هات ول»، جايي كه ايجاد بو ميكرد هم از سال ٩٤ بهطور كامل مسدود شد.» از سال ٩٤ به بعد هم سيستم خروجي فاضلاب اين كارخانه كه بهصورت آنلاين پايش ميشود توسط معصومه ابتكار، رئيس سازمان حفاظت محيط زيست وقت در اين كارخانه افتتاح شده است كه اگر ميزان آلايندگي بالا برود در سازمان محيط زيست از طريق آلارم گزارش آن را ارایه ميدهد، اما در مورد بويي كه هنوز هم در محله جوانمرد قصاب و به ويژه كوچههاي منتهي به اين كارخانه، مردم را آزار ميدهد هم اين ادعا وجود دارد كه كارگاههاي غيرمجاز بازيافتي و انبارهايي كه در خيابانهاي اطراف اين كارخانه وجود دارد در ايجاد آن موثر است.
از انتقال كارخانه به خارج از شهر چه خبر؟
بيشتر از ٢٤سال از تصويب قانون خروج صنایع آلاینده و مزاحم از شهر ميگذرد كه طبق آن صنايع آلاينده از استقرار تا شعاع ١٢٠کیلومتری از شهر منع شدهاند. كارخانه روغن نباتي شماره ٢ ورامين هم يكي از گزينههاي خروج از شهر است كه هنوز منتقل نشده، آن هم در شرايطي كه حكم خروج آن در سال ٩٢ هم صادر شده است. البته گفته ميشود كه از همان سال هم مجوزهاي جابهجايي و تجميع كارخانه روغن نباتي ١ و ٢ ورامين به زميني در استان البرز و در پروسه زماني ٧ تا ١٠ سال، گرفته شده است كه اسناد آن در سازمان محيط زيست، فرمانداري و شهرداري تهران موجود است. حالا هم در صورت تامين اعتبار و تجهيز، كارخانه تا سال ١٤٠٠ از تهران به استان البرز منتقل خواهد شد. البته ابوالفضل قناعتي كه از اعضاي سابق شوراي شهر است در گفتوگو با «شهروند» از ارادهاي میگوید كه براي خروج كارخانهها از شهر جدي نيست. او معتقد است كه در محله جوانمرد قصاب به جز اهالي، دانشجويان دانشگاه پيام نور هم معذبند: «به هر حال انتقال كارخانه از شهر نياز به سرمايه زيادي دارد
چرا كه تعداد زيادي در آنجا اشتغال دارند. در سالهاي قبل كه كارخانه روغن نباتي قو پلمپ شد هم عده زيادي از كارگران بيکار شدند، بنابراين بايد شهرداري، دولت و وزارت صنايع در اين زمينه با هم همفكري كنند تا راه حلي براي انتقال صنايع، بدون آسيب به وضعيت شغلي كاركنان آن پيدا كنند.»
خيابانهاي متروك و ورودي مسدود
وجود كارخانه روغن نباتي ورامين به همراه كارگاههاي ريز و درشتي كه در كوچههاي همجوار آن وجود دارد، اين منطقه را به محلهاي متروكه تبديل كرده و جز بوي ناخوشايندي كه مردم را آزار ميدهد، ارزش افزوده ملك آنها را هم كاهش داده است. البته برخي مردم محله مثل آقا كاظم معتقدند كه محله به ويژه در قسمت نزديك به خيابان فدائياناسلام به دليل وجود اين كارخانه خلوت و متروكه شده است و شهرداري هم به لحاظ آسفالت و بكارگيري روشنايي در كوچه و خيابانها علاقهاي نشان نميدهد: «ما شبها حتی نميتوانيم با وسایل نقلیه هم از این كوچه خيابانها عبور كنيم.» شايد به همين دليل است كه مديريت شهري پیشین، كلنگ احداث بزرگراه آزادگان را در زمان احمدينژاد به زمين زد اما وقتي نوبت به احداث خروجی بزرگراه آزادگان به بلوار شهید دستواره در زمان قاليباف رسيد، كلنگ را زمين گذاشتند و اتمام آن را جزو اولويتهاي شهرداري ندانستند. با وجود اين كه بخشي از زيرسازي اين خروجيها عملي شده اما به بهرهبرداري نرسيده است.
حالا تمام مسير خاكي اين رمپ محلي براي دپوي نخالههاي شهري شده است. مردمي كه ميخواهند به محله جوانمرد قصاب بيايند بايد يكبار محله را دور بزنند، از ١٣ آبان و دولتآباد بگذرند تا به شهر ري برسند. وهابي، دبير شوراياريهاي اين منطقه هم ميگويد: «سال قبل از آقاي طلايي پرسيدم شما اگر بخواهيد از آزادگان به داخل جوانمرد بياييد از كجا ميآييد؟ واقعا جوابي براي اين سوال من نداشتند. اما شهرداري گفت كه پول نداريم البته ٦٠درصد كار جلو رفته است اما از يكسال قبل از اينكه قاليباف برود، پروژه متوقف شد چون اولويتبندي كردند. اينجا صدايمان كوتاه است و وكيل و وزير هم اينجا زندگي نميكند كه هر روز اين همه مشكل را ببيند، هيچ مشكلي حل نميشود.»