عشق، نان و موتور 1000 داستان افسانه جباری است، دختری که با موتور عاشق شد و با آنهم به دنبال درآوردن نان و گذران زندگی است. او اولین کسی است که در ایران با لباس عروس سوار بر موتور شد و در پیست مراسم ازدواجش را برگزار کرد.
موتورسواری با موتور کراس باید چطور تجربهای باشد؟ جواب این سوال را کسانی میتوانند بدهند که آن را امتحان کرده باشند نه من که تاکنون پشت موتور ننشستهام و فرمان آن را بدست نگرفتهام، این درست است که تجربه نکردهام،
به گزارش روزنامه آسمان آبی؛ موتورسواری با موتور کراس باید چطور تجربهای باشد؟ جواب این سوال را کسانی میتوانند بدهند که آن را امتحان کرده باشند نه من که تاکنون پشت موتور ننشستهام و فرمان آن را بدست نگرفتهام، این درست است که تجربه نکردهام، اما در نقش یک تماشاگر هم به نظر میرسد خیلی ورزش هیجان انگیزی باشد. شاید خیلیها فکر کنند در ایران دختر موتور سوار نداریم، دختری که از روی تپهها بپرد و فرودهای دیدنی داشته باشد. شاید خیلیها ندانند که در ایران هم دختران سوار بر موتور میشوند آنهم موتوری همچون کراس. شاید ندانند که دختران هم پیست دارند و میتوانند ساعتها با صدای گاز و پرش روزشان را شب کنند و همه هیجانات خود را تخلیه کنند.
درست است که در ایران موتورسواری برای دختران در خیابان ممنوع است، اما مدتی است که پیست موتورسواری بانوان افتتاح شده و حالا دختران هم میتوانند این ورزش مهیج را تجربه کنند، میتوانند بپرند و آزادی را احساس کنند. افسانه جباری یکی از همان دختران است شاید باورتان نشود، او 20 متر با موتور میپرد و در چندین مسابقه رسمی هم که برگزار شده، مقام اول را از آن خود کرده است. جالب تر آنکه این دختر موتور سوار در همین پیست عاشق شد و در همان جا هم با حامد عفتیان که موتورسوار بود مراسم عروسیاش را برگزار کرد.
عشق، نان و موتور 1000 داستان افسانه جباری است، دختری که با موتور عاشق شد و با آنهم به دنبال درآوردن نان و گذران زندگی است. او اولین کسی است که در ایران با لباس عروس سوار بر موتور شد و در پیست مراسم ازدواجش را برگزار کرد. گفت و گویی با این عروس سوار بر موتور ایران انجام دادیم که در ادامه میخوانید.
افسانه جان، این را که میگویند شما بهترین موتورکراس زن ایران هستی خودت هم تایید میکنی؟
من در سه مسابقهای که در این رشته برگزار شده است مقام اول را کسب کردهام اگر بهترین این باشد بله هستم امسال در 2 مسابقه و پارسال هم در یک مسابقه قهرمان شدم.
موتور کراس برای بانوان رشته نوپایی است؟
واقعیت این است که این رشته را برای بانوان یک سال است که به رسمیت شناختهاند و اجازه دادند که ما هم در پیست تمرین و مسابقه دهیم از این جهت بله، میتوان گفت که نوپاست.
چطور به موتورسواری علاقهمند شدی؟
پدرم یک موتور شهری داشت که وقتی کوچک بودم ترک او سوار میشدم، خیلی اتفاقی در پارک کوهسار موتورسواران مرد را دیدم و از آنها سوال کردم و بهم گفتند خانمها هم در پیست تمرین میکنند و برایم خیلی جالب بود و از آنجا جرقه زده شد که موتورسوار شوم.
آن زمان نظر خانوادهات چه بود؟
خانواده من سنتی هستند و این رشته را هم برای خانمها مناسب نمیدانستند و هم فکر میکردند احتمال دارد مصدوم شوم برای همین مخالفت میکردند و از نظر مالی حمایتم نمیکردند. الان کمی جا افتاده است، اما 6 سال پیش شبکههای مجازی باب نبود و پدرم فکر میکرد که من هنجار شکنی میکنم برای همین با این موضوع کنار نمیآمدند، اما بههرحال من تنها جایی که از آنها حرف شنوی نداشتم همین موتور سواری بود آنهم بخاطر اینکه میدانستم استعداد دارم و میتوانم خودی نشان دهم برای همین خیلی مبارزه کردم.
از کجا فهمیدی که استعداد داری؟
از 14- 15 سالگی میدانستم علاقه دارم و همیشه دوست داشتم با موتور در خیابان با لباس پسرانه بچرخم، اما وقتی متوجه شدم پیست وجود دارد سریع رفتم و همان روزهای اول همه بهم میگفتند چقدر زود داری پیشرفت میکنی و از همانجا متوجه شدم که استعداد دارم و دیگر ولش نکردم.
اولین موتورت را چطور خریدی؟
من یک ماشین پراید داشتم که آن را قسطی خریده بودم، پرایدم را فروختم و موتور خریدم موتور هم معمولا باید تا پیست یدک ماشین شود، منهم چون ماشین را فروخته بودم نمیتوانستم کاری کنم و مجبور شدم سوار موتور شوم تا پیست بروم.
کسی مزاحم نمیشد یا پلیس جلویت را نمیگرفت؟
نه، اصلا هیچکس متوجه نمیشد که من زن هستم چون لباسهایمان مخصوص این رشته است و اصلا با آقایان تفاوتی ندارد، ضخیم و گشاد هستند، عینک و کلاه هم که میگذاریم اصلا چهره هم مشخص نمیشود و همه فکر میکنند پسر هستیم.
یعنی تاکنون هیچکس متوجه نشده است؟
یک بار فقط یک نفر متوجه شد آن هم از برجستگی پشت گردنم که موهایم را در شال بسته بودم از پشت کلاه دید و بهصورتم دقت کرد بعد متوجه شد، خیلی هم تعجب کرد و بهم تبریک گفت، کلی تشویقم کرد.
کلا واکنشها چطور است؟
من تا الان واکنش منفی نگرفتم هر کسی که میفهمد به وجد میآید و کلی تشویق میکنند. مثل این است که یک کار خارق العاده دیدهاند، مردم همیشه نگاه مثبت دارند و میگویند آفرین، باریکلا مخصوصا آدمهایی که به پیست میآیند و پرشهای ما را در بین مردها میبینند خیلی تشویقمان میکنند و انرژی مثبت میدهند.
در پیست با مردان تمرین میکنید؟
تا چندماه پیش بله، یکی از دلایل موفقیتم هم همین بود که سالها در کنار آقایان تمرین کردم، اما الان زمانهای تمرینمان متفاوت است.
حالا چطور با همسرت آشنا شدی؟
حامد هم یکی از موتورسوارهای پیست بود و با او مسابقه میدادم کل کلها و مسابقههایی که داشتیم باعث شد که بیشتر با هم صحبت کنیم و درنهایت هم ازدواج کردیم. دوست داشتم مراسمم را در پیست برگزار کنم.
چی شد این به ذهنت رسید که در پیست مراسم برگزار کنی؟
من خیلی دوست داشتم با لباس عروس با موتور پرش بزنم در مجلههای خارجی دیده بودم داماد از روی سر عروس پرش میزند و من میخواستم برای اولین بار در دنیا عروسی باشم که با موتور پرش میزند، اما متاسفانه به ما مجوز کتبی ندادند تا در پیست بپرم، بیرون از پیست هم شرایط برای پریدن مناسب نبود. اما به هرحال مراسم را برگزار کردیم و از میهمانها خواهش کردیم همه با لباس و موتور بیایند چون همه بچهها هم موتورسوار بودند استقبال کردند، خیلی مراسم سادهای را برگزار کردیم.
همسرت چقدر حمایتت میکند؟
فقط بهخاطر حمایتهای همسرم روی سکو هستم، از کارش میزند تا در کنار من باشد. هیچوقت تنهایم نمیگذارد، هزینههای موتور برعهده اوست، تایم برایم میگیرد و همیشه در کنارم است.
با هم مسابقه هم میدهید؟
از وقتی که ازدواج کردیم و برنامه مسابقات را دادهاند تمرینات من شدیدتر شده و الان بیشتر وقتش را برای من گذاشته، قبلا با هم موتورسواری میکردیم اما الان که تایمها جدا شده حامد بیشتر نظاره گر من شده و در کنارم است، خودش دیگر زیاد موتور سواری نمیکند درواقع فداکاری کرده و الان در نقش مربی و حامی من است و همه هزینهها را برای موفقیت من گذاشته است.
قبلا که مسابقه میدادید چه کسی برنده بود؟
(میخندد) بیشتر من برنده بودم و خودش همیشه میگوید افسانه مربی من است، ولی واقعیت این است که من خیلی چیزها از او یاد گرفته ام. ما باهم موتورسواری را شروع کردیم اما حامد تا الان در مسابقات شرکت نکرده و همیشه تفریحی سوار موتور میشود.
زندگی مشترک با یک موتورسوار در کل چطور است؟
ما تمام اوقات مان را با موتور میگذرانیم. یک روز در میان باید به پیست برویم و یدک کردن موتور، آمادهکردن لباس خودش کلی تدارک میخواهد، وقتی هم که برمی گردیم لباسها گلی و کثیف است و تمام وقت ما را میگیرد. یک روز میریم پیست و یک روز هم به استراحت میگذرانیم، زندگی مان با موتور عجین شده است. من خیلی از این زندگی که دارم لذت میبرم.
زندگیتان هیجان دارد؟
آره، خیلی هیجان دارد درست مثل خود موتورسواری است، هیچوقت برای همدیگر بدون حرف نیستیم، وقتی حرفهای روزمره راجع به خودمان تمام میشود درباره پیست و موتور آنقدر حرف داریم بزنیم که دیگر وقتی برای جرو بحث و چیزهای دیگر پیدا نمیکنیم، باهم میرویم و میآییم و در پیست همه چی حل میشود.
تا حالا تک چرخ زدهای؟
دوست داشتم یک مدت تمرین کردم و چندتا هم تک چرخ زدم ولی زیاد روی آن تمرکز نکردم که حرفهای یاد بگیرم چون جزو حرکات نمایشی است و وقتم را میگیرد.
پرشت چطور است؟
از لحاظ تایمی و پرشی من الان با آقایان دارم رقابت میکنم، پرشی نبوده که نتوانم بزنم. من الان 20 متر میپرم.
واقعا 20 متر؟
بله البته 20 متر از لحاظ طولی میگویم و فکر کنم پرش ارتفاعم چهار متر باشد.
نمیترسی؟
به هرحال اوایل کمی دلهره داشتم، اما رفته رفته برایم عادی شد.
خطرناکترین کاری که کردی چه بوده؟
بعضی وقتها برخی پرشها را نمیدانستم چه خواهد شد اما خطر کردم و پریدم. دو بار هم مچ دستم شکسته و اتاق عمل رفتهام.
اولین باری که روی موتور نشستی چه حس و حالی داشتی؟
من اولین باری که توانستم موتور را حرکت دهم پدرم یادم داد؛ با موتور سی جی بود در شب سوار شدم. همه این سالها هیجان داشتم و از موتورسواری لذت ببرم. مثل این است که پرواز میکنم و لذت آن اعتیادآور است.
جو موتورسواری بین بانوان چطور است؟
بهشدت جو رقابتی دارد آنهم بخاطر اینکه تازه مسابقات راه افتاده و همه انگیزه دارند که به سکو برسند تمرینات شدید دارند و خیلی با انرژی کار میکنند. استقبال خیلی خوب شده است.
الان آقایان در مسابقات شما حضور دارند؟
قبلا حضور داشتند؛ البته تماشاگر مرد نداشتیم، اما هر زن میتوانست یک محرم را با خود به پیست ببرد، من مثلا با همسرم میرفتم و بقیه دخترها هم با پدرهایشان میآمدند، اما آن را هم ممنوع کردند و الان استرس ما زیاد شده است. بههرحال این رشته مردانه است و ممکن است موتورمان پنچر شود، گاهی موتور رویمان میافتد و کسی نیست آن را بلند کند؛ بااینحال ما قبول کردیم، اما الان کلا مسابقهای که برای فردا جمعه داشتیم را هم کنسل کردهاند و دلیل آن را هم نمیدانیم.
موتور چه تاثیری روی زندگیت داشت؟
بهترین اتفاق برای من رخ داد و توانستم شخصی که از هر لحاظ دوست دارم را پیدا کنم. ازدواجم روی موتور شکل گرفت، موتور انگیزه و سوژهای شده برای تفریحات و شادی هایم. لبخند را روی صورت همسرم بعد از قهرمانیهایم که میبینم من را به وجد میآورد و در کل خیلی روی زندگی من تاثیر داشته است.
و اینکه برای مسابقات اسپانسر نداری؟
من فقط برای لباسم اسپانسر دارم ولی متاسفانه بخاطر اینکه موتورسواری پخش تلویزیونی ندارد، زیاد اسپانسرها سمت آن نمیآیند و امیدوارم این اتفاق بههرحال برای این رشته هم بیفتد و ما هم بتوانیم منبع درآمدی داشته باشیم الان که از جیب هزینه میکنیم و انشاالله در آینده شرایط به سمتی برود که بتوانیم درآمد داشته باشیم.