فرارو- تعطیلات نوروز و تعطیلات تابستان دو موج سفر در ایران است. جادههای کشور در ایام نوروز میزبان مسافران بیشتری است. فشردگی زمانی این ایام تعطیل، جمعیت بالای کشور و افزایش روزافزون انگیزه سفر در میان مردم عواملِ حجم زیاد سفرهای نوروزی هستند. سفر در درصد بالائی به جزء جداییناپذیر تعطیلات نوروزی بدل شده است. حتما همه ما در دیدوبازدیدهای نوروزی این جمله را شنیدهایم: "امسال جایی نرفتید؟"
چند نفر به مسافرت رفتند؟
نگاهی به آمار سفرهای نوروزی از ازیاد هرساله مسافرتها سخن میگویند. در نوروز 94 سفرهای نوروزی با رشدی 3 درصدی روبرو بود. در حد فاصل 28 اسفند تا 14 فروردین به طور کلی 15 میلیون نفر در کشور به مسافرت رفتند.
مردم در کجا ساکن شدند؟
برای سکونت مسافرهای نوروزی پیش از سال جدید برنامهریزیهای لازم انجام شد. در شهرهای مختلف 10 هزار مدرسه در قالب صد هزار کلاس، 934 بقعه متبرکه، 180 خانه معلم، 300 اردوگاه فرهنگی و تربیتی، 50 مرکزی تربیت معلم و تعداد زیادی چادر و کمپهای شهرداری و هلال احمر و... به مسافران نوروزی اسکان دادند.
جدول زیر بخشی از اسکانهای نوروزی را بنابر آمارها نشان میدهد.
کدام شهرها بیشترین مسافر را داشتند؟
علاوه بر مازندران که مانند سالهای گذشته بیشترین آمار مسافران نوروزی را داشت، استانهای فارس، خراسان رضوی، اصفهان، هرمزگان، خوزستان و قم در صدر شهرهای پرمسافر بودند. شهر تهران نیز امسال مسافران زیادی را در خود جای داد و یکی از قطبهای گردشگری و سفر بود.
حجم زیاد این مسافرتها، مانند سالهای گذشته، اما مشکلات و هزینههای زیادی در بر داشت. ماندن در ترافیک شدید برخی جادههای پرتردد، آسیب دیدن محیط زیست و تصادفات نوروزی برخی از مسائلی هستند که مردم و مسئولان هرسال با آن درگیرند. البته این مشکلات هیچگاه از حجم مسافرتها کم نکرده است.
علاوه بر کمکی که این مسافرتها میتوانند به جریان گردشگری در ایران بکنند، با این وجود رشته گمشدهای در این میان وجود دارد و آن انگیزه بالای مردم برای سفر و کارکرد این سفرهاست؛ با وجود ازدحام، ترافیک و خطرات جانی، سفرهای نوروزی چرا تا به این حد زیاد است؟ مردم از سفرها چه میخواهند؟
پیش از بررسی کارکرد سفر در ایران، خوب است که تعریفی از معنای سفر در زمانه فعلی داشته باشیم. امیر هاشمیمقدم (ایرانشناس و پژوهشگر حوزه گردشگری) در این باره میگوید: «سفر در قالب امروزی آن یک پدید معاصر است و
برای تجربیات
تازه، آشنایی با فرهنگها و مناطق طبیعی دیگر، فرار از روزمرگی و اوقات فراغت صورت
میگیرد. انسان
دیروزی به این شکل در فکر فرار از روزمرگی نبود.»
هاشمیمقدم در ابتدا تعریفی از سفر ارائه کرد و گفت: در واقع سفر را باید با توجه به شرایط مختلف تعریف کرد. این شرایط میتواند شامل زمان، هدف، نوع، مسافت و... شود. منظور از زمان مدنظر بودن فرها در دوران قدیم یا معاصر است. سفر که اصحاب این دانش، آنرا بهعنوان دانش گردشگری میشناسند، به این شکل، یک پدیده معاصر است. پیش از اینکه به تفاوتهای سفرهای قدیم و جدید بپردازم، یک تعریف عمومی از گردشگری ارائه میکنم تا بدانیم دقیقاً درباره چه چیزی داریم حرف میزنیم. مهمترین و پذیرفتهشدهترین تعریف از این پدیده توسط سازمان جهانی گردشگری ارائه شده که بهطور خلاصه میگوید: "اگر فردی به محلی غیر از محل زندگی خود سفر کند و هدفش کار و تجارت نباشد و بیش از یک شب و کمتر از یکسال در آنجا بماند، او یک گردشگر است و پدیده گردشگری رخ داده است."
از جهانگردی تا گردشگریاین پژوهشگر در ادامه با تشریح سفر در گذشته و سفر در دوران معاصر و
در گفتگو با فرارو اظهار کرد: دکتر پاپلی یزدی و دکتر سقایی در کتابی که به نظرم یکی از بهترین کتابهای نوشته شده در زمینه معرفی دانش گردشگری است، سفرهای دوران گذشته را با عنوان «جهانگردی» و سفرهای امروزی را با عنوان «گردشگری» نام میبرند. در آنجا تفاوتهای زیادی بین این دو شرح میدهند. برای نمونه در گذشته هدف از سفر بیشتر دانش آموختن، تجارتکردن یا زیارت بود. اما امروزه سفرهای کمتری برای دانشآموزی صورت میگیرد؛ بسیاری از فعالیتهای تجاری هم با تلفن و اینترنت امکانپذیر شده و ماهیت سفرهای زیارتی هم مانند سفرهای علمی و تجاری، کاملاً دگرگون شده است.
وی گفت: در گذشته چندین ماه به درازا میکشید تا از نقاط مختلف به زیارت کعبه یا نجف و کربلا بروند. اما این کار امروزه در چند ساعت امکانپذیر است. در عوض امروزه بیشتر سفرهایی که ما هم نام گردشگری بر آنها میگذاریم، برای تجربیات تازه، آشنایی با فرهنگها و مناطق طبیعی دیگر، فرار از روزمرگی و اوقات فراغت صورت میگیرد. انسان دیروزی دستکم به این شکل در فکر فرار از روزمرگی نبود. البته درباره زمان سفر کردن میشود به فصل و ماه سفر هم اشاره کرد. ما یک نوع گردشگری فصلی داریم (برای نمونه در نوروز و تابستان در ایران بسیار زیاد صورت میگیرد) و یک نوع گردشگری دائمی.
به نظر میآید سفرهای نوروزی در ایران همچون سفره هفتسین، در حال تبدیل به یک سنت در نوروز است.
هدف از گردشگری چیست؟این ایرانشناس در ادامه تشریح کرد: در زمینه اهداف گردشگری که گفتم یکی از شرایط است، میتوان به اهداف دینی، علمی، درمانی، سیاسی، تجاری و... اشاره کرد. برای نمونه خیلیها میگویند دانشجویی که از یک شهر یا کشور به شهر یا کشور دیگری میرود تا در دانشگاه حضور یابد، گردشگر علمی است؛ در حالیکه خیلیها با توجه به تعریف گردشگری میگویند او گردشگر نیست.
وی گفت: در زمینه انواع هم ما تعداد بسیار زیادی گردشگری داریم: روستایی، شهری، طبیعتگردی، فرهنگی، ماجراجویانه، ساحلی، دریایی، قومی، تاریخی و... . البته اگر بخواهیم انواع گردشگری را بهطور دقیق بیان کنیم، باید بر اساس مدت زمان حضور در مقصد، بر اساس مقصد، بر اساس انگیزه و پارامترهای دیگر دستهبندی کنیم.
سفر در تعطیلات یک امر جهانی استامیر هاشمیمقدم درباره پدیده جهانی سفر توضیح داد: این تنها خاص ایرانیها نیست. تا آنجا که سراغ دارم در همه کشورها از این نوع سفرها که در ایام خاصی به میزان بسیار زیاد صورت میگیرد، وجود دارد. برای نمونه در اروپا و بهویژه کشورهای حوزه شینگن در تعطیلات سال نوی میلادی، بسیاری از خانوادهها و افراد به سفر میروند و ساعات زیادی را در ترافیک جادهها به سر میبرند.
سفر نوروزی؛ سنت نوروزیاین انسانشناس همچنین در ادامه به بدل شدن سفر به یک آئین نوروزی اشاره و اظهار کرد: به نظر میآید سفرهای نوروزی در ایران همچون سفره هفتسین، در حال تبدیل به یک سنت در نوروز است. فارغ از اینکه تعطیلات در ایران به نسبت متوسطِ تعطیلات در دنیا بسیار زیاد است، اما بههر روی پس از شش ماه مدرسه یا دانشگاه رفتن فرزندان و همینطور چندین ماه کارهای بیرون از خانه پدر و مادر، فرصتی برای گذران و مسافرت پدید میآید. در کنار این نکته، آغاز فصل بهار و مساعدتر شدن هوا فرصت خوبی برای گردش است، هرچند به اندازه ماههای اردیبهشت و خرداد مناسب نیست.
سفر؛ جایگزینی برای گذران اوقات فراغتهاشمیمقدم با انتقاد از کمبود امکانهای گذران اوقات فراغت در ایران اظهار کرد: بحث بعدی نیاز به اوقات فراغت مناسب است. واقعیت این است که در جامعه و کشور ما زمینههای متعددی برای سرگرمی و گذران اوقات فراغت وجود ندارد. تهران که پایتخت کشور است از داشتن بسیاری از این امکانات محروم است (برای نمونه، یک شهر بازی مناسب)، چه برسد به شهرهای دیگر. بسیاری از فیلمها نمیتواند مخاطبان را به خود جلب کند و مورد پسند ایرانیها نیست. ورود به پارکها برای برخی افراد با محدودیتهایی مواجه است. خیلی از رفتارهای خودجوش مردم برای شادبودن هم با برخوردهای سختگیرانه روبرو میشود که مایل نیستم وارد بحثاش شوم. بنابراین چکیده سخنم این است که گزینههای اندکی برای گذران اوقات فراغت و شاد بودن باقی میماند. یکی از این گزینهها سفر کردن است.
سفرهای ما چه تفاوتی دارند؟این پژوهشگر درباره تفاوتهای آشکار و بنیادین میان سفرهای نوروزی در ایران و سفرهای مشابه در دیگر کشورها گفت: اشارهای داشتم به مشابهت سفرهای نوروزی با سفرهای دیگر کشورها در ایام تعطیلاتشان. اما در برخی موارد تفاوتهای بنیادی بین سفرهای ما با مثلاً سفرهای اروپاییها وجود دارد. یکی از آنها همین بحث تلفات جادهای و ترافیکی است. نیازی به بازگو کردن ندارد که در ایران سالانه چیزی حدود 27 تا 30 هزار کشته و تلفات جادهای داریم که در دنیا بینظیر است.
امیر هاشمیمقدم با توضیح درباره بالا رفتن قدرت خرید مردم گفت: تولید زیاد خودرو به همراه قدرت خرید یافتن بسیاری از افراد، یکی از دلایلی بود که سفرهای نوروزی را در دهه اخیر بسیار گسترده کرده است. اما خودرو در اختیار همگان قرار گرفت، در حالیکه فرهنگ رانندگی را به درستی فرا نگرفتهایم. البته در کنار رعایت نکردن فرهنگ رانندگی در ایران که گناهش به گردنمان است و نمیتوانیم از زیر آن شانه خالی کنیم، بخشی از این تلفات هم به کیفیت خودروهای داخلی که سازندگانش به هیچکسی پاسخگو نیستند باز میگردد و بخش دیگرش به این نکته که برای بسیاری از افراد و بهویژه جوانان، رانندگی خطرناک تبدیل شده به یکی از اصلیترین شیوههای تخلیه هیجان. یعنی چون زمینه دیگری نیافتهاند، پشت فرمان خودرو که مینشینند رفتارهای خطرناکی از خودشان بروز میدهند. البته باز هم تأکید میکنم که این چیزی از مسئولیتپذیری ما کم نمیکند و ما در بسیاری از زمینههای دیگر هم همینگونه هنجارشکن هستیم.
نوروز ما؛ کاسبیِ کشورهای همسایهامیر هاشمیمقدم با انتقاد از محدودیتهای داخل ایران درباره خروج بسیاری از گردشگران در ایام نوروز از ایران تصریح کرد: نکته دیگر درباره سفرهای نوروزی، خروج تعداد بسیار زیادی از ایرانیان از کشور در روزهای نوروز است که حجم بسیار بالایی از منابع ارزی را نیز همراه خودشان از کشور بیرون میکنند. نوروز ما تبدیل به محل کاسبیای برای کشورهای امارات، ترکیه، آذربایجان، ارمنستان، گرجستان و... شده است. کردستان عراق هم تا سال پیش در این لیست بود که بهواسطه ناامنیهای ناشی از حضور داعش، آنرا فعلاً به حاشیه رانده است. بیشتر این گردشگران به دلیل محدودیتهایی نوروزشان را بیرون از کشور میگذرانند که نه قانونی است و نه دینی. برای نمونه نوروز همهساله کنسرتهای خوانندگان ایرانی بسیاری در این کشورها برگزار میشود که یکی از اصلیترین دلایل کشانده شدن گردشگران به آنجا است.
اندوهبار است که بسیاری از کشورهای اطراف ما مانند ترکیه برنامههای مدون و درازمدت برای جلب گردشگران ایرانی دارند و ایران یکی از اصلیترین کشورهای گردشگرفرست به این کشورها است که در صورت قطع سفر ایرانیان به این کشورها، صنعت گردشگری در آنجا با مشکل و حتی بحران روبرو میشود.
وی ضمن اشاره به خارج شدن ارز از کشور و وارد شدن آن به کشورهایی که با ایران خوب نیستند در ادامه گفت: وقتی اجازه برگزاری کنسرتهای سنتی و دارای مجوز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی توسط نهادهای فراقانونی داده نمیشود، چرا نباید شهروندان ایرانی به کشورهای دیگر بروند؟ یعنی عملاً افراطیون ما دارند در کنار گریزانکردن ایرانیان از برخی باورهای دینی، سرمایه و ارز مملکت را دو دستی تقدیم کشورهایی میکنند که بسیاریشان چشم دیدن یک ایران آباد را ندارند. بسیاری از گردشگران وقتی به این کشورها میروند، در کنار حضور در کنسرت موسیقی، ممکن است به دیگر مراکزی که حضور در آنها گناه معرفی شده هم بروند. اگر انجام این کارها گناه است، واقعاً گناه اصلی به گردن کسی نیست که با اعمال محدودیتهای بیجا، باعث فرستادن این افراد به چنین مکانهایی میشود؟
هاشمیمقدم ادامه داد: جالب و البته اندوهبار است که بیشتر این کشورها برنامههای مدون و درازمدت برای جلب گردشگران ایرانی دارند و ایران یکی از اصلیترین کشورهای گردشگرفرست به این کشورها است که در صورت قطع سفر ایرانیان به این کشورها، صنعت گردشگری در آنجا با مشکل و حتی بحران روبرو میشود. برای نمونه سه سال پیش که تحریمهای ایران توان سفر ایرانیان به ترکیه را کاهش داد، صنعت گردشگری این کشور واقعاً با مشکل روبرو شد. اما با بهتر شرایط اقتصادی مردم در پی روی کار آمدن دولت تدبیر و امید، وزارت فرهنگ و گردشگری ترکیه اعلام کرد که گردشگران نوروز 93 به نسبت سال پیش از آن 44درصد افزایش یافتهاند. این مسئله خوشحالی آژانسهای مسافرتی و هتلهای ترکیه را در پی داشت. قاعدتاً سفرهای نوروز 94 به نسبت 93 باید افزایش یافته باشد. این در حالی است که سهم ما از بازارهای گردشگرفرست این کشورها نزدیک به صفر است.
از کارکردهای مثبت تا کارکردهای منفی سفرطبیعتاً هم کارکردهای مثبت دارد که به برخی از آنها در بالا اشاره کردم؛ هم کارکردهای منفی. به جز بحث تصادف و ترافیک که در بالا اشاره شد، کارکردهای منفی دیگری هم سفرهای نوروزی دارد که بیشترشان همان کارکردهای منفی «گردشگری انبوه» است. اصطلاح گردشگری انبوه را معمولاً در مقابل اصطلاح «گردشگری پایدار» به کار میبرند. برخلاف گردشگری پایدار، در گردشگری انبوه انسانها به تعداد زیاد به یک مقصد هجوم میبرند؛ آگاهی چندانی درباره طبیعت آنجا و فرهنگ مردمش ندارند و احترام چندانی هم به آن نمیگذارند؛ کمک چندانی هم به رونق پایدار اقتصادی آنجا نمیکنند؛ و به هر ترتیب زیانهایی که وارد میکنند بسیار بیشتر از منافعشان است. سفرهای نوروزی را به سادگی میتوانیم در این دسته بگنجانیم؛ بهویژه برای برخی از مقصدها. همانگونه که میدانید بیشتر سفرهای ایرانیان به شمال کشور و آن هم عمدتاً استان مازندران است.
مازندارن و زیانهای ترافیک مسافر در آناین پژوهشگر حوزه گردشگری در ادامه اظهار کرد: بهعنوان کسی که سالها ساکن مازندران بودم و درباره گردشگران ورودی به این استان مطالعات و پژوهشهای چندی انجام دادم به جرأت میگویم گردشگری انبوه در مازندران دارد به بدترین شیوه ممکن طبیعت، اقتصاد، فرهنگ، روابط اجتماعی، معماری، بنیان خانواده و در یک کلام همه چیز را دارد از بین میبرد. اکنون مازندران تبدیل شده به زبالهدانی گردشگران. بیشتر شهرها و حتی روستاهای این استان با مسئله انباشت زبالههای گردشگران مواجهاند که شوربختانه در نبود راهکارهای اصولی، عمدتاً آنها را در جنگلها دفن میکنند که مایه خشکیدن درختان و وارد شدن شیرابههای زبالهها به منابع آبی میشود.
وی گفت: در مازنداران جنگلها در حال تراشیده شدن است تا ویلاهایی ناهمخوان با معماری مازندران برای گردشگران ساخته شود. در روزهای پایان هفته هوا در برخی نقاط این استان بهواسطه حضور تعداد زیادی خودرو آلوده میشود. جادههای این استان در نوروز آکنده از زبالههایی است که گردشگران از خودرو به بیرون پرتاب میکنند و... . این تنها گوشهای از زیانهای گردشگری انبوه در مازندران است که من بسیاری از موارد دیگر را در نوشتهها یا مصاحبههای دیگرم بیان کردهام.
امیر هاشمیمقدم در انتها گفت: با این وجود سفر به شمال ایران تبدیل به نوعی نوستالوژی برای ایرانیان شده است. حتی در ترانههای چند دهه پیش هم سخن از «شمال»، «دریاکنار» و موارد مشابه به میان آمده است؛ اما به این میزان درباره مقاصد دیگر سفر ترانه و احساس نوستالوژی نداریم. خوشبختانه چند سالی است که رسانهها دارند به معرفی مقاصد دیگر برای سفرهای نوروزی میپردازند. این آشناسازی اگرچه خوب است و باعث توزیع گردشگران و کاهش فشار آنها به یک نقطه میشود، اما اگر مانند مازندران بدون برنامه صورت بگیرد، بیتردید همان پیامدهای ویرانگری را در پی خواهد داشت که برای مازندران در پی داشته است.
ترافیک شدید، تصادفات، خستگی، چادر، حتی گاهی نبود جای خوب برای چادر زدن بس که چادر زدن استرس و تنش.
از روز دوم سفر هم در اندیشمونه کی برسیم خونه یه حموم درست، یه رختخواب درست و حسابی بریم.
بجاش همش توهمه خوش گزشتن داریم.
تازه وقتی میرسیم خونه باید مدتی استراحت کنیم تا خستگی سفر دربیاد
بجای خستگی درکردن، خستگیمونم چندبرابر میشه
سفرعید یعنی این
من میریم سفر
من برای تعطیلات نو.روز به وان توی کشور ترکیه رفتم.
تفاوتش با مازندران اینها بود:
1: با احترام با همه میهمانهای نوروزی برخورد میشد
2: وقتی که نیاز به کمک داشتی برای کمک بهت میومدن و نه برای تیغ زدنت
3: قیمت ها قبل و بعد از تعطیلات فرقی نکرده بود
4: سعی میکردن با تخفیف و ترغیب مردم به خرید چرخه ی اقتصاد را به گردش در بیارن.
یکی از مهمترین ایرادات ما این هستش که خودخواهیم و اگر جایی در آمدی باشه همون اول سعی میکنیم خودمون جیب طرف را کاملا خالی کنیم تا دیگه دوزار برا کس دیگه ایی نمونه.