فرارو- چندی پیش نیروهای امریکایی کنترل قرارگاه اشرف، محل زندگی اعضای گروهک تروریستی مجاهدین خلق (منافقین) را به دولت عراق واگذار کردند، این رویداد سازمانی را که مسعود رجوی در لوای آن 30 سال علیه کشورش فعالیت می کرد بیش ار پیش به سراشیبی سقوط سوق داد.
نیروهای آمریكایی اعضای این گروه را بعد از حمله به عراق خلع سلاح كردند. آنها صدها وسیله نقلیه زرهی را كه توسط صدام حسین به مجاهدین خلق داده شده بود از قرارگاه بیرون بردند و از آن زمان تاکنون این پادگان را محاصره کرده اند و اجازه ورود و خروج به اعضای این سازمان نمی دهند.
آمریکایی ها همچنین یکبار در جریان حمله به عراق این قرارگاه را بمباران کردند که نزدیک به سی و پنج کشته بر جای گذاشت.
مجاهدین پیش از رجوی
سازمان مجاهدین خلق ایران با استراتژی مبارزه مسلحانه در شهریور 1344 به وسیله سه تن از دانشجویان دانشگاه تهران به نام های محمد حنیف نژاد، سعید محسن و علی اصغربدیع زادگان که فعالیتهای جبهه ملی و نهضت آزادی آنان را قانع نکرده بود، برای براندازی رژیم شاهنشاهی بنیانگذاری شد.
بنیانگذاران سازمان مجاهدین خلق بلافاصله پس از تاسیس، دست به اقدام علنی نزدند تا هم بتوانند مبانی فکری و ایدئولوژیک خود را تدوین کنند و نیز به کادر خود، آموزش عمیق فکری وعقیدتی بدهند.
موسسین سازمان مجاهدین خلق پس از گفت وگوهای اولیه ، شناسایی و جذب نیروها و تشکیل سلول های کوچکی در قزوین، تبریز، مشهد، اصفهان ، شیراز، کرمانشاه، کرمان و بانه در سال 1347با تشکیل کمیته مرکزی به بررسی روستاها و چگونگی امکان فعالیت سیاسی و مبارزاتی در آنجا،برنامه های آموزشی و چگونگی تشکیل خانه های تیمی پرداختند.
در طی سال 1347 پس از تکمیل مطالعات به این نتیجه رسیدند که با اجرای برنامه اصلاحات ارضی امکان آغاز مبارزه در روستاها فراهم نیست و شهرها برای انجام عملیات مناسبتر هستند. از این رو کمیته مرکزی با افزایش تعداد نیروهای خود نسبت به تشکیل گروه های فنی ، اطلاعات ، تبلیغات ، تدارکات ، تسلیحات و الکترونیک پرداخت و زمینه را برای تدارک مبارزه مسلحانه آماده کرد.
تعلیم فنون ورزشی کشتی و جودو، رانندگی با خودرو وموتورسیکلت و سایر آموزشهای عمومی در برنامه کار قرار گرفت . از طرف دیگر با برقراری ارتباط با دفتر نمایندگی سازمان آزادیبخش فلسطین در دوبی نسبت به اعزام اعضای سازمان به پایگاه های الفتح برای کسب آموزش های نظامی اقدام شد.
اما قبل از اینکه این سازمان اقدام عملیاتی ای انجام دهد توسط ساواک شناسایی شد و در سال 1350 اعضای اصلی آن بازداشت و به جز رجوی همگی اعدام شدند.
به علت ضربه ساواک و اعدام اعضای تراز اول این سازمان بود که پس از انقلاب مسعود رجوی به راحتی توانست در جایگاه رهبری این سازمان قرار گیرد.
رجوی کیست؟
مسعود رجوی متولد سال 1327 در طبس است. او در دو سال آخر دبیرستان عضو انجمن ضد بهائیت (حجتیه) شد که این عضویت تا اوایل سال دوم دانشگاه ادامه یافت. در زمستان سال 1346 حسین احمدی روحانی از نخستین کادرها و اعضای سازمان که سابقه رجوی را از انجمن ضد بهائیت مشهد داشت و در جلسات همان انجمن با وی آشنا شده بود، او را جذب کرد.
مراحل آموزشی و تعلمیاتی او تحت مسئولیت روحانی طی شد و با توجه به رشته تحصیلی رجوی و آشنایی وی با زبان انگلیسی، پس از دوران تعلیمات اولیه در گروه سیاسی سازمان وارد شد و تحت مسئولیت بهمن بازرگانی قرار گرفت اما چون حنیف نژاد می خواست مسئولیت رجوی را خود به عهده بگیرد او را در گروه ایدئولوژی قرار داد.
در اوایل سال 1349 رجوی نیز همراه با چند تن دیگر از اعضای گروه به منظور گذراندن دوره آموزش چریکی به طور قاچاق از ایران خارج شد ولی مدت زمانی نگذشته بود که حادثه دستگیری شش تن از افراد در دوبی و سپس جریان ربودن هواپیمای حامل آنها پیش آمد. رجوی نیز به ایران بازگشت و همزمان به عنوان یکی از مسئولان آموزشی وارد کمیته مرکزی شد. در آن زمان وی جوان ترین عضو مرکزیت به شمار می آمد.
رجوی در شهریور ۱۳۵۰ و بدنبال ضربهٔ ساواک به سازمان به همراه تمام اعضای مرکزی سازمان دستگیر شد. وی ابتدا به اعدام محکوم گردید ولی در اثر تلاشهای بسیار گستردهٔ برادرش (کاظم رجوی) و دخالت سازمانهای بین المللی، شاه حکم اعدام او را به حبس ابد تقلیل داد. او در سیام دیماه ۱۳۵۷ به همراه آخرین گروه از زندانیان سیاسی آزاد شد.
در مورد تخفیف حکم رجوی شایعات بسیاری وجود دارد. عده ای معتقدند که او پس از بازداشت جهت لو دادن تشکیلات با ساواک همکاری کرده است اما خود سازمان دلیل تخفیف حکم او از اعدام به حبس ابد را آشنایی برادرش با شخصیت های سیاسی اروپائی نامیده است.
کاظم رجوی، فرزند بزرگ خانواده رجوی بود که که در اواسط دهه 1330 برای ادامه تحصیل در رشته حقوق به فرانسه رفت و پس از آن در سویس اقامت کرد. او همچنین عضو هیئت علمی انستیتوی عالی حقوق بین الملل دانشگاه ژنو بود.
پس از انقلاب سندی به دست آمد که نشان می داد کاظم رجوی از سال 1349 با نام مستعار "میرزا" منبع ساواک بوده است. همچنین دکتر شریعتی نیز مطرح کرده بود که نامبرده ساواکی است.
بعد از انقلاب رجوی همراه با موسی خیابانی در رأس سازمان مجاهدین فعالیتهای سیاسی این سازمان را در سراسر کشور گسترش داد.
او در ابتدا مشی موافقت با نظام تازه استقرار یافته را در پیش گرفت اما به سرعت وارد پروسه سهم خواهی شد و زمانی که دید نمی تواند اعتماد امام خمینی را جلب کند وارد تقابل با جمهوری اسلامی شد.
وی در ابتدا تقابل سازمان مطبوع خویش را در فاز سیاسی تعریف کرد اما پس از حکم عدم کفایت سیاسی بنی صدر و برکناری او از سمت ریاست جمهوری، سازمان مجاهدین خلق که اصلی ترین متحد تشکیلاتی بنی صدر بود وارد فاز نظامی شد و عملا به جمهوری اسلامی اعلام جنگ کرد.
پس از این واقعه در تابستان سال 1360 وی به همراه بنی صدر به فرانسه گریخت. رجوی با اعلام فاز عملیات مسلحانه باعث کشته شدن و بازداشت تعداد بسیاری از اعضای سازمان از جمله موسی خیابانی شد.
مجاهدین در"فاز نظامی" خود تعداد بسیاری از سران جمهوری اسلامی را ترور کردند و در بمب گذاری های خود مردم بی گناه را کشتند.
بسیاری بر این عقیده اند علت اصلی اینکه موسی خیابانی در ایران ماند و رجوی وی را همراه خود به فرانسه نبرد این است که خیابانی اصلی ترین رقیب رجوی برای کسب جایگاه رهبری سازمان بود و رجوی آگاهانه او را در ایران گذاشت تا به تنهایی بر این سازمان حکومت کند.
رجوی سه بار ازدواج کرد. ازدواج اول او با اشرف ربیعی از اعضای سازمان بود. همسر دوم او فیروزه بنی صدر، دختر ابوالحسن بنی صدر رئیس جمهور مخلوع ایران بود. ازدواج سوم او اما جنجال بسیاری برانگیخت. او مهدی ابریشم چی را وادار کرد همسر خود، مریم قجر عضدانلو را طلاق دهد تا بتواند با او ازدواج کند.
مریم رجوی پس از ازدواج با مسعود دست راست او شد و بعد ها به عنوان رئیس جمهور "شورای ملی مقاومت" و معاون فرمانده "ارتش آزادی بخش ملی" انتصاب شد.
شورای ملی مقاومت
اولین اجلاس شورای ملی مقاومت در ماههای بهمن و اسفند 1360 تشكیل شد. ایده اولیه تشكیل این شورا محصول ذهن مسعود رجوی و ابوالحسن بنیصدر بود.
این شورا در ابتدا با حضور این سازمان ها تشکیل شد: سازمان مجاهدین، حزب دموكرات كردستان، جبهه دموكراتیك ملی ایران، شورای متحد چپ، سازمان استادان متعهد دانشگاههای ایران، كانون توصیه اصناف، سازمان اتحاد برای آزادی كار، سازمان اقامه. بعدها گروههایی همچون حزب كار ایران، جنبش زحمتكشان گیلان و مازندران، اتحادیه كمونیستهای ایران (سربداران) و سازمان چریكهای فدایی خلق نیز به عضویت این شورا درآمدند.
تصویری که بنی صدر و رجوی از شورای ملی مقاومت در ذهن داشتند به این شکل بود که بنی صدر روزی به عنوان رئیس جمهور قانونی کشور که حقش ضایع شده است به کشور باز خواهد گشت و رجوی نیز نخست وزیر او خواهد بود اما آنجا که رجوی قصد سیطره پیدا کردن بر شورای ملی مقاومت را داشت افراد بسیاری از آن شورا خارج شدند.
ابوالحسن بنی صدر در سال 1362، جبهه دمكراتیك انقلابی زحمتكشان در سال 1362، حزب دمكرات كردستان ایران در سال1364، شورای متحد چپ در سال 1364، حزب كار ایران ( طوفان ) در سال 1364، سازمان اتحاد برای آزادی و جبهه دمكراتیك ملی در سال 1377کسانی اند که نتوانستند هژمونی رجوی را بپذیرند و از این شورا خارج شدند.
قرارگاه اشرف
پس از آغاز جنگ عراق و ایران مجاهدین که متحد جدیدی یافته بودند وارد همکاری با عراق شدند و نقش ستون پنجم را برای عراق از داخل خاک ایران ایفا می کردند.
در سال 1362 رجوی قرارداد صلحی با رژیم بعثی عراق امضا کرد و نیروهایش را که توسط جمهوری اسلامی از کردستان بیرون رانده شده بودند در این کشور مستقر کرد. علت اصلی جدایی بنی صدر از رجوی و درنهایت شورای ملی مقاومت، پیوستن مجاهدین به عراق و همکاری با دولت صدام بود.
مجاهدین پس از استقرار در عراق از الطاف صدام حسین بهره مند شدند و رژیم بعثی تمام مخارج آنها را تامین می کرد.
قرارگاه اشرف در سال 1365 تاسیس شد و محل استقرار و سازماندهی نیروهای مجاهدین برای عملیات های خرابکارانه و تروریستی در خاک ایران بود. پس از تاسیس قرارگاه اشرف، رجوی فرماندهی مجاهدین را به عراق منتقل کرد.
قرارگاه اشرف در 80 مایلی شمال بغداد قرار دارد و در حال حاضر 3500 نفر از اعضای سازمان منافقین در آن مکان سکونت دارند.
پس از آن و به لطف تجهیزات و سلاح های اهدایی صدام، رجوی نیروهایش را تجدید سازمان کرد و نام "ارتش آزادی بخش ملی"! را بر آن گذاشت.
حمله امریکا به عراق و روی کار آمدن دولت مردمی در این کشور مجاهدین را با مشکلات بسیاری مواجه کرد چراکه این سازمان رابطه تنگاتنگی با رژیم بعثی عراق داشت بنابراین سقوط صدام برای آنها به منزله شکسته شدن ظرف استراتژیک مشی مسلحانه محسوب می شد. سه فاکتور همجواری با خاک ایران، وحدت استراتژیک صدام با مجاهدین و حمایت های مالی و نظامی عراق از سازمان مجاهدین، با سقوط حزب بعث عملا مجاهدین را در برابر شرایط پیش رو خلع سلاح کرد.
اولین پیامد این شرایط خلع سلاح ناگزیر مجاهدین و تحویل سلاح به نیروهای ائتلاف بود. با از دست دادن سلاح، مجاهدین عملا بخشی از موضوعیت خود را برای اندک افراد مستقر در قرارگاه اشرف از دست دادند.
تعبیر رجوی برای توجیه این شرایط انتخاب صاحب سلاح به جای سلاح تاکیدی بر اهمیت این ادعا بود که مجاهدین عامل زمان و نیروی انسانی را بستر و زمینه ساز مسلح شدن دوباره می بینند. آنچه برای مجاهدین در درجه اول دارای اهمیت بود حفظ ذهنیت ایدئولوژی مسلحانه بود، طبیعی است بدست آوردن سلاح برای چنین اندیشه ای از اهمیت ثانوی برخوردار است. بر این اساس این ادعا که بعد از سقوط صدام قرارگاه اشرف تبدیل به ظرف ایدئولوژیک سازمان مجاهدین خلق شده است بیراه نیست اما با تخلیه مجاهدین از این قرارگاه و اخراج آنها از عراق مجاهدین عملا در سرگردانی به سر می برند.
رهبر مقاومت کجاست؟!
پس از حمله امریکا به عراق خبر موثقی از رجوی در دست نیست. او از آن زمان تاکنون مفقود شده است و تنها گهگاه نامه هایی از طرف او منتشر می شود.
تلویزیون این سازمان همه ساله در آستانه بهار پیامی تصویری از رجوی پخش می کرد اما از حمله آمریکا تاکنون پیام های قبلی او پخش می شود.
همچنین زمانی که نامه ای از او منتشر می شود توسط شخصی دیگر قرائت می شود و صرفا عکس های قدیمی رجوی به نمایش در می آید.
در مورد ناپدید شدن رجوی چند احتمال مطرح است:
1. احتمال اول این است که خود سازمان مجاهدین رجوی را مخفی کرده است. علت این کار اینگونه مطرح می شود که با سرنگونی صدام، رجوی پایگاه حمایتی خود را از دست داده است و از آنجا که دولتی شیعه در عراق سر کار آمده وی احساس خطر کرده است که ایران به او دسترسی پیدا کند.
دلیل دیگری که برای این کار مطرح می شود این است که از آنجا که اسم این سازمان در فهرست گروه های تروریستی قرار دارد آنها با در نظر گرفتن احتمال بازداشت رجوی او را مخفی کرده اند. برخی منابع نیز از مخفی شدن او در دهکده ای در سویس و در نزدیکی مرز فرانسه خبر می دهند.
2. احتمال دوم این است که رجوی توسط امریکا بازداشت شده و در پایگاه نیروهای امریکایی در قطر به سر می برد. در صورت صحت این احتمال آمریکایی ها قصد دارند رجوی را برای روز مبادا در آب نمک بخوابانند تا هر وقت نیاز شد وی مجددا وارد عمل شود.
3. در برابر اما عده ای معتقدند وی مرده است. برخی ادعا می کنند در جریان حمله هوایی آمریکا به پایگاه اشرف یکی از کشته شدگان این حمله مسعود رجوی است. برخی نیز می گویند رجوی به دلیل ابتلا به سرطان ریه مرده است.
4.در تیر ماه امسال برخی پایگاه های خبری مطرح کردند که رجوی در اردن توسط نیروهای امنیتی این کشور بازداشت شده است اما وزیر اطلاعات ایران چند روز پس از انتشار این خبر آنرا صحیح ندانست.
آنچه که تاکنون نیروهای مجاهدین را حفظ کرده است روحیه نظامی گری ای بوده که در پادگان اشرف وجود داشته است.
رجوی در این پادگان نیروهای خود را شدیدا تحت کنترل داشت و دائما آنها را شستشوی مغزی می داد. دسترسی مجاهدین در اشرف به رسانه ها بسیار محدود بود و آنها صرفا چیزهایی را می دانستند که رهبری تشخیص می داد.
بنابراین پس از تخلیه این قرارگاه نیروهای مجاهدین شدیدا گرفتار شک خواهند شد، چیزی که رجوی همواره از آن بیم داشته است.
اینکه رجوی در حال حاضر کجاست و چه می کند هیچ اهمیتی ندارد چراکه او و تشکیلات مخوفش به سراشیبی سقوط افتاده اند و دیگر هیچ جایی در تاریخ ندارند. اما مسئله مهم در این بین این است که بسیاری از حوادث تلخی که پس از انقلاب در ایران رخ داد به واسطه اشتباهات، خودخواهی ها و اهداف ضد مردمی او بود.
منابع:
-کتاب سازمان مجاهدین خلق - پیدایی تا فرجام (مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سياسی)
-سایت های اینترنتی: پرواز، مجاهدین و...